۱۴۳- از دیگر اذکار متعلق به نماز
همچنان دربارهی اذکار متعلق به نماز سخن میگوییم، در صحیح مسلم از عبداللهبنعباسبروایت است که گفت: «پیامبر خدا ج]زمان بیماری مرگ[ پرده ]ی خانهاش[ را کنار زد، مردم پشت سر ابوبکر سصفت بسته بودند. فرمود: مردم! از مژدهها ]و پیشگوییهای[ نبوت جز رؤیای صالح که انسان مسلمان درخواب میبیند یا کسی برای او خواب میبیند، چیز دیگری باقی نمانده است. هان! از این باز داشته شدهام که در رکوع یا سجده قرآن بخوانم. بنابراین در رکوع پروردگار تبارک و تعالی را تعظیم کنید و در سجده در دعا ]و خواستن[ بکوشید چرا که شایسته است ] دراین مواقع دعای شما[ اجابت شود» [۱۸۷].
پیامبر جدر این حدیث آنچه را به این دو رکن عظیم -رکوع و سجده- اختصاص دارد به روشنی بیان داشته است، از قرائت قرآن در این دوحالت نهی فرموده ودر مقابل ذکر مناسب با شکل و هیئت آنها را بیان کرده است، چرا که این دو حالت حالت تواضع و فروتنی و پایین آمدن و خم شدن است، در حالت رکوع که حالت پایین آمدن و خم شدن و خضوع است برای فرد مسلمان مقرر کرده که به ذکر عظمت پروردگارش پرداخته وآن را یاد آوری کند بیشک خداوند، عظیمی است که همهی معانی عظمت و جلال و شکوه از آن اوست مفاهیمی همچون قدرت و عزت و توانمندی و گستردگی علم و عزت و سرافرازی ودیگر اوصاف عظمت و کبریایی، و کسی جز خدا شایسته و سزاوار تعظیم و تکبیر و بزرگ داشت و تمجید نیست. لذا شایسته وسزاوار بندگان است که با قلب و زبان و اعمالشان او را تعظیم و تکریم نمایند.
ابن قیم/میگوید: «به طور مطلق برترین آنچه که رکوع کننده میگوید: «سبحان ربی العظیم»میباشد، چرا که خداوند متعال بندگانش را بدان امر کرده است و پیامرسان از جانب او، سفیری که بین او و بندگانش میباشد، این محل را برای این ذکر تعیین کرده است. زمانی که این آیه نازل شد:
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٧٤﴾[الواقعة: ۷۴].
«پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن».
رسول الله جفرمودند: «آن را در رکوعتان قرار دهید». به طور کلی تفسیر رکوع، تعظیم خداوند متعال با قلب و هیئت ظاهری و سخن میباشد، بر این اساس بود که رسول الله جفرمودند: «بنابراین در رکوع پروردگار تبارک و تعالی را تعظیم کنید» [۱۸۸].
در حالت سجده -که حالت نزدیکی جستن به خداوند، و سر فرود آوردن برای او، و فروتنی و در هم شکستن در برابر اوست- برای فرد مسلمان مقرر شده که در این حالت بسیار دعا کند، دعا در این موقعیت و محل به پذیرش نزدیکتر است، در صحیح مسلم از ابوهریرهسروایت شده که پیامبر خداجفرمود: «بنده در حال سجده نسبت به هر وقت دیگری با پروردگارش بیشتر نزدیک است. بنابراین ]در سجده[ بسیار دعا کنید» [۱۸۹]. و در حدیث پیشین پیامبر جفرمودند: «و در سجده در دعا ]و خواستن[ بکوشید چرا که شایسته است ]در این مواقع دعای شما[ اجابت شود»، چرا که بنده در حالت سجده، بیشتر از هر وقت دیگری به خداوند، نزدیک است؛ و بهترین حالت و موقعیت برای او حالتی است که بیشترین نزدیکی را به خدا دارد و به همین خاطر دعا در این محل به پذیرش نزدیکتر است، از جمله دعاهای نقل شده از پیامبر جدر حالت سجده، دعایی است که در صحیح مسلم از عائشه لروایت شده که گفت: «شبی رسول خدا جرا از بستر گم کردم [یعنی از خواب بیدار شدم و ایشان را در کنار خودم در بسترشان ندیدم] به جستجوی ایشان پرداختم درسجدگاه و در حالت سجده بودند که دستهایم بر کف پاهای ایشان خورد، در حالی که انگشتان پاهایش را بر زمین نهاده و کف پاها را ایستانده بود در [سجده] میفرمود:«اَللَّهُمَّ أَعُوذُ بِرضَاک مِنْ سَخَطِک، وَبِمُعَاَفَاتِك مِنْ عُقُوبَتِک، وَأَعُوذُبِك مِنْک، لَا أَحْصِي ثَنَاءً عَلَیک، أَنْتَ کمَا أَثْنَیتَ عَلَى نَفْسِک»: خداوندا، همانا من از خشم تو به خشنودیات، و از عذاب و کیفرت به بخشایشت پناه میبرم، و از تو به تو پناه میآورم، نمیتوانم آن گونه که سزاوار توست، تو را ستایش نمایم، آن چنانی که خودت را ستایش نمودهای» [۱۹۰].
این حدیث عظیم گواه بر آن است که راه گریزی جز رفتن به سوی خدا، و پناهگاهی جز پناه جستن به او وجود ندارد، زمام همهی کارها بدست او است، و اختیار آدمی بسته به قضا و قدر اوست، فرمان همه از آن اوست و سپاس و ستایش همه مختص او است، ملک همه از آن او است، و خیر همه در دستان او است، باید از [عذاب] او خود را در امان نگه داشت و به سوی او پناه برد، از شر آنچه بنا به مشیت و قدرت او رخ میدهد، پناه جستن فعل اوست و آنچه از شرش پناه میجویند فعل او است که آن را بنا به مشیتش آفریده است و این همهاش واقعیت بخشیدن به توحید و قدر او است، پروردگار و آفرینندهای جز او نیست، آفریده برای خود اختیار زیان و سودی ندارد و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختن ندارد؛ بلکه همهی کارها در دست خدا است و کسی جز او چیزی از اینها دراختیار ندارد.
این که در پایان این دعا میگوید: «لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَیک أَنْتَ کمَا أَثْنَیتَ عَلَى نَفْسِک»بیانگر اقرار و اعتراف به این مطلب است که جایگاه و منزلت خداوند و عظمت او و کمال اسماء و صفاتش بالاتر و والاتر از آن است که کسی از آفریدهها بتواند او را آن گونه که سزاوار اوست ستایش نماید، یا کسی جز خدا به حقیقت و ثنا و ستایش او مطلع گردد.
ازدیگر دعاهای سجده، دعای است که امام مسلم در صحیح خود از ابوهریره سروایت کرده که: پیامبر خدا جدر سجدهی خود میفرمود: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلی ذَنْبِي کلَّهُ، دِقَّهُ وَجِلَّهُ، أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ، وَعَلَانِيتَهُ وَسِرَّهُ: خداوندا، همهی گناهانم، اعم از کوچک و بزرگ، و اول و آخر، و آشکار و پنهان آنها را بیامرز» [۱۹۱].
این که میگوید: «ذنبی کله»: یعنی: همهی گناهان من را ببخش، وقتی مفرد اضافه گردد عام گشته و شمولیت مییابد، بیشک این تعمیم و شمولیت در این دعا در پی بخشش همهی گناهان آدمی است، چه گناهانی را که بدان آگاهی دارد و چه آنهایی را که آگاهی ندارد، به خصوص: که این مقام، مقام دعا و تضرع و اظهار بندگی و نیازمندی است، به جاست که گناهانی را که آدمی از آنها توبه میکند به تفصیل بیان شود، به همین خاطر میگوید: «اعم از کوچک و بزرگ، و اول و آخر، و آشکار و پنهان آنها». این نحوهی بیان زیباتر و گویاتر از خلاصه گویی و ایجاز است. سپس میان دو سجده رکنی است که در نماز مراعات میگردد که همان نشستن در بین دو سجده است برای این حالت دعاهایی مناسب و سزاوار آن مقررشده است که در آن آدمی از خداوند طلب بخشش و رحمت و هدایت و عافیت و رزق مینماید، بیتردید این امور جلب خیر در دنیا و آخرت و دفع شرور در آنها را در بر میگیرد. از حذیفهسروایت شده که پیامبر جمیان دو سجده میفرمود: «رب اغفرلی، رب اغفرلی: پروردگارا مرا بیامرز، پروردگارا مرا بیامرز». این حدیث را ابوداود روایت کرده است [۱۹۲]. یعنی: پیامبر جمدام این دعا را میان دو سجده تکرار میکرد، نه این که فقط دوبار آن را تکرار کند.
از ابن عباس بروایت شده که گفت: «پیامبر جبین دو سجده میفرمود: «اَلَّلهُمَّ اغْفِرْلی وَارْحَمْنِي وَاجْبُرنِي وَعَافِنِي وَاهْدِنِي وَارْزُقْنی»: پروردگارا، مرا بیامرز و بر من رحم کن و [نقصها و کوتاهیهای] مرا جبران نما و به من سلامتی ده و هدایتم کن و به من روزی عطا فرما». این حدیث را ابوداود و ترمذی روایت کردهاند [۱۹۳].
طلب مغفرت و آمرزش به خاطر مصون ماندن از شر گناهان است، طلب رحمت جهت کسب خیر و نیکی و احسان است، این که از خدا طلب جبران شود به خاطر بر آوردن نیاز شخص و اصلاح نواقصش بوده و این که خیری را که از دست داده به او باز گرداند و آن را برایش جایگزین کند، درخواست عافیت جهت سالم ماندن از آفات و فتنهها، و نجات از بلایا و محنتها و سختیها است، درخواست هدایت به خاطر دستیابی به زمینههای خوشبختی و رستگاری در دنیا و آخرت است، و طلب رزق و روزی جهت کسب غذا و نوشیدنی است که بدن با آن برپا ایستاده و هم چنین کسب علم و ایمانی است که روح با آن استوار و پابرجا میگردد.
این دعای با عظمت و مشروع در این نشستن، اصول سعادت را در خود جمع کرده و ابواب خیر را در برگرفته، و مشتمل بر راههای رستگاری در دنیا و آخرت است، چه دعای با عظمتی، و چه احاطه و جامعیت زیبایی.
[۱۸۷] صحیح مسلم شماره، [۴۷۹]. [۱۸۸] کتاب الصلاة [ص: ۱۷۶]. [۱۸۹] صحیح مسلم شماره [۴۸۲]. [۱۹۰] صحیح مسلم شماره [۴۸۶]. [۱۹۱] صحیح مسلم شماره [۴۸۳]. [۱۹۲] سنن ابوداود شماره [۸۷۴] و علامه آلبانی/در «صحیح ابوداود» شماره [۷۷۷] آن را صحیح دانسته است. [۱۹۳] سنن ابوداود شماره [۸۵۰] و سنن ترمذی شماره [۲۸۴]، و آلبانی/در «صحیح ابوداود» شماره [۷۵۶] آن را صحیح دانسته است.