۱۶۵- آنچه به هنگام دیدن هلال ماه گفته میشود
در سنت دعایی بیان شده که مستحب است فرد مسلمان به هنگام دیدن هلال هر ماه آن را بگوید [۳۴۲]: در این دعا از پروردگار خواسته میشود که این ماه را که هلال آن آغاز شده و آغازین روزهای آن است ماه برکت و ایمان و سلامت و اسلام قراردهد. این دعا، دعایی مبارک است و برای مسلمان بهتر است که هرگاه هلال ماه را دید آن را بیان کند.
ترمذی از طلحه سروایت کرده که: «پیامبر جهرگاه هلال ماه را میدید میفرمود: «اَللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَینَا بِالیمنِ وَالإیمَانِ وَالسَّلَاَمِة وَالإِسْلامِ رَبِّی وَرَبُّک اللهُ»: خداوندا، این ماه را برای ما ماهی همراه با میمنت و ایمان و سلامتی و اسلام قرار ده [ای ماه] پروردگا من و تو الله است [۳۴۳].
پیش از وارد شدن در معانی این دعای با برکت، اندکی درنگ کرده و در این نشانهی خیره کننده که گواه بر عظمت پروردگار و کمال قدرت او است می اندیشیم، ابن قیم/میگوید: «به ماه و نشانههای شگفت انگیزش بنگر که چگونه خداوند آن را همانند نخی نازک میآفریند سپس نورش رو به فزونی مینهد و شب به شب اندک اندک کامل میشود تا به شب چهارده میرسد و نور آن کامل شده و به تمامی نور افشانی میکند سپس رو به کاستی مینهد تا به حالت اولش باز میگردد تا با این کار زمان امرار معاش آدمیان و عبادات و مناسکشان آشکار و مشخص گردد، و ماهها و سالها از هم باز شناخته شود و حساب هستی با آن بر پاگردد به همراه دیگر حکمتهاو آیات و عبرتهایی که در این کار نهفته، و جز خدا کسی نمیتواند آنها را شمارش نماید [۳۴۴].
خداوند این مطلب را در قرآن کریم جزو آیات عظیم و براهین بزرگش بر شمرده است و میفرماید:
﴿وَءَايَةٞ لَّهُمُ ٱلَّيۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ ٣٧ وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِي لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ ٣٨ وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ كَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِيمِ ٣٩ لَا ٱلشَّمۡسُ يَنۢبَغِي لَهَآ أَن تُدۡرِكَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّيۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَكُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ ٤٠﴾[یس: ۳۷-۴۰].
«و شب ] نیز[ برایشان نشانهای است. ]روشنایی[ روز را از آن جدا میسازیم. آنگاه آنان به تاریکی در آیند (۳۷) و آفتاب ]در مسیری که[ قرارگاهش است سیر میکند. این تقدیر ]خداوند[ پیروزمند داناست (۳۸) و برای ماه منزلهایی مقدر کردهایم تا ] در سیر خود[ چون ]هیأت[ شاخهی خشکیدهی دیرین باز گردد (۳۹) نه آفتاب را میرسد که ماه را دریابد و نه شب پیشی گیرنده از روز است. و هر یک در سپهری سیر میکنند».
این که میفرماید:
﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ﴾[یس: ۳۹].
«برای ماه نیز منزلگاههایی تعیین کردهایم».
یعنی: هر شب در یکی از آنها نزول میکند تا آن که کاملاً کوچک میشود و شبیه پایهی کهنه خوشه خرما میشود پایهای که بر درخت مانده و بر اثر قدمت و خشک شدن حجمش کوچک گشته و قوسی شکل میشود سپس دوباره در ابتدای ماه نمایان شده و کم کم شروع به افزایش نور میکند تا آن که نورش کامل شده و نظم خاصی مییابد، چه نشانهی عظیمی و چه گواه آشکاری بر عظمت خالق و اوصاف عظیم اوست. بیشک تأمل در این آیه و دیگر آیاتی که خداوند در قرآن بندگانش را به تفکر و تأمل در آنها فراخوانده، و آدمی را به علم به وحدانیت پروردگار، و صفات کمال و جلال او، و شمولیت قدرت، و وسعت علم، و کمال حکمت، و تعدد و تنوع لطف و احسانش هدایت و راهنمایی میکند، آنگاه آدمی خالصانه خدا را پرستش نموده، و فروتنی و خضوع و محبت و انابه و ترس و امیدش را به او اختصاص می دهد، اینها دلایلی آشکار و براهینی روشن بر مختص بودن ربوبیت و الوهیت و عظمت و کبریایی به خداوند است.
به همین خاطر پیامبر جهنگامی که هلال ماه را میدید تکبیر میگفت چرا که این هلال نشانهای بزرگ بر عظمت پروردگار و کبریائی اوست و تکبیر عبارت است از تجلیل و تعظیم خداوند و اعتقاد به این که او از هر چیزی بزرگتر است و این که چیزی بزرگتر از او نیست همچنان که در حدیث عدیسمیفرماید «پس آیا چیزی بزرگتر از خدا وجود دارد» [۳۴۵]. بلکه گفتن الله اکبر به هنگام دیدن هر چیز بزرگ و عظیمی مشروع است تا این که قلب فقط خود را وقف تکبیر و تعظیم خداوند نماید، شیخ الاسلام ابن تیمیه/میگوید: «گفتن الله اکبر در موقعیتهای چشمگیر و بزرگ مشروع است، حال این بزرگی به خاطر ازدحام جمعیت یا بزرگی کار یا شدت و نیرومندی آن حالت، یا دیگر امور بزرگ شبیه اینها باشد فرقی نمیکند، گفتن تکبیر در این حالتها بدین خاطر است که روشن شود که خداوند بزرگتر است، و بزرگی او بر قلبها بر بزرگی این امور بزرگ چیره و مسلط شود و پرستش خالصانه ازآن خدا گردد و بندگان او را تکبیر گفته و به بزرگی یاد کنند آن گاه است که دو هدف برای آنان حاصل میشود: هدف عبادت: به این شیوه که قلبهایشان خدا را به بزرگی یاد میکند و هدف استعانت و یاری طلبی: با تسلیم کردن دیگرخواستهها به کبریائی خداوند» [۳۴۶]. در خصوص تکبیر پیامبرجبه هنگام دیدن هلال ماه، در سنن دارمی از عبدالله بن عمربروایت شده که گفت: «پیامبر خداجوقتی هلال ماه را میدید میفرمود: «اللهُ أَکبَرُ، اَللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَینَا بِالأَمْنِ وَالإِيمَانِ وَالسَّلاَمَة وَالإِسْلَامِ وَالتَّوْفِيقِ لِمَا تُحبُّ وَتَرْضَی، رَبِّی وَرَبّک اللهُ»: خداوند بزرگترین است، خداوندا، این ماه را برای ما ماهی همراه با امنیت و ایمان و سلامتی و اسلام و همراه با توفیق در آنچه که دوستداری ومیپسندی قرار ده، [ای ماه] پروردگار من و تو الله است» [۳۴۷].
در این جا شایسته است که را سخن دربارهی معنی این حدیث آغاز کنیم، این که میگوید: «وقتی هلال ماه را میدید» روشنایی ماه از شب اول تا شب سوم ماه، هلال، و پس از آن قمر نامیده میشود.
این که میگوید: «أَهِلَّهُ عَلَینَا»یعنی: ما را بر آن آگاه گردان و آن را به ما نشان بده.
این که میگوید: «بِالیُمنِ وَالإیمَانِ»أمن همان اطمینان و آرامش و سکون و سلامت از آفات و شرور است، در حدیث طلحه «بالیُمن»آمده که یمن نیز عبارتست از میمنت و خوشبختی، وایمان عبارتست از اقرار و تصدیق به وجود خدا و خضوع در برابر او.
این که میگوید: «وَالسَّلَاَمِة وَالإِسْلامِ»سلامت عبارتست از مصون ماندن و رهایی از آفات و بلایا، و اسلام عبارتست از تسلیم شدن در برابر خداوند و فرمان برداری از شرع و قانون او.
این که میگوید: «رَبِّی وَرَبُّک اللهُ»بیانگر اثبات این مطلب است که مردمان و ماه و همهی آفریدهها همگی مربوب خداوند و رام فرمان او و مطیع حکم او هستند، بیان این مطلب ردی است بر آنان که ماه را میپرستند:
﴿لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧﴾[فصلت: ۳۷].
«برای خورشید و ماه سجده نکنید، برای خدایی که آنها را آفریده است، سجده کنید، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش میکنید».
این حدیث در بردارندهی درسهای آموزندهی بسیاری است که به بخشی از آن اشاره میکنم. از جمله درسهای این حدیث آن است که بیانگر تفاوت میان ایمان و اسلام است و این که وقتی این دو در یک ذکر با هم بیایند یک چیز نیستند بلکه هر کدام از آنها معنای خاص خود را دارند، منظور از ایمان اعتقادات باطنی است و منظور از اسلام اعمال ظاهری است اما هرگاه یکی از آن دو بیان شود، در مفهوم دیگری هم به کار میرود. از دیگر درسهای این حدیث آن است که امن در ارتباط با ایمان است و سلامت در ارتباط با اسلام است ایمان راه امان و امنیت، و اسلام راه سلامت است، و کسی که امنیت و سلامت را در جز این دو بجوید و خواستار باشد، به بیراهه میرود، خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢﴾ [الأنعام: ۸۲].
«کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به شرک نیامیختند، آنانند که امنیت ]و آسایش[ دارند و آنان راهیافتگانند».
از دیگر درسهای این حدیث این که اشارهای زیبا به این مطلب دارد که مهمترین چیزی که ماهها با آن پر میشود و اوقات با آن به سر برده میشود، ایمان به خدا و به هر آن چیزی است که خداوند بندگانش را دستور داده که بدان ایمان داشته باشند، و همچنین مهمترین چیز، تسلیم شدن به خداوند در همهی احکام و دستوراتش است.
اگر ماهها بر آدمی طی گردد و او توجهی به این هدف و غایت ارزشمند ننماید این امر سبب اتلاف و تباهی اینماهها و محروم ماندن از خیر میگردد چرا که ماهها برای این آفریده شده و پدید آمدهاند که ایمان و اعمال نیک را درخود انبار و ذخیره سازند، این موضوع زمانی بر مردم آشکار میگردد که درروز قیامت در برابر الله متعال میایستند تا نتایج اعمال ومحصول زندگی و ثمرهی لحظاتشان را ببینند.
ابن قیم/میگوید: «سال همچون درخت، و ماهها همچون فروع آن، و روزها همچون شاخههای آن وساعتها برگهای آن و نفسها میوههای آن است، کسی که نفسهایش در راه طاعت صرف شود محصول درختش شیرین است و کسی که نفسهایش در راه معصیت صرف شود میوهی درختش تلخ است و به طور قطع در قیامت میوهها قطعه قطعه و بریده شده و با این کار میوههای شیرین از تلخ مشخص میگردند» [۳۴۸]. عاجزانه از خداوند میطلبیم که همهی اوقات ما را نیکو گرداند و آن را با امنیت و ایمان و سلامت و اسلام و توفیق در آنچه که دوست دارد و میپسندد آباد نماید، او پروردگار ماست و جز او پروردگاری نداریم.
[۳۴۲] ماه را از شب اول تا شب سوم ماه، هلال، و پس از آن قمر نامند. [۳۴۳] سنن ترمذی شماره [۳۴۵۱]، و آلبانی/در «صحیح الجامع» شماره [۴۷۲۶] آن را حسن دانسته است. [۳۴۴] مفتاح دارالسعاده [۲/۲۷]. [۳۴۵] المسند [۴/۳۷۸] و صحیح ابن حبان [الإحسان] شماره [۷۲۰۶]. [۳۴۶] مجموع الفتاوی [۲۴/۲۲۶]. [۳۴۷] سنن دارمی شماره [۱۶۸۷] وهیثمی در مجمع الزوائد [۱۰/۱۳۹] می گوید: یکی از روایان این حدیث عثمان بن ابراهیم الحاطبی است که او ضعیف است اما بقیهی رجال این حدیث ثقهاند. [۳۴۸] الفوائد [ص: ۲۹۲].