۱۶۸- آنچه آدمی هنگام توقف در جایی یا دیدن شهر یا روستایی که میخواهد بدان وارد شود، میگوید:
سخن دربارهی اذکاری است که مستحب است فرد مسلمان به هنگام سوار شدن بر مرکب و مسافرت، آنها را بگوید، اینها اذکاری مبارک هستند که دارای آثاری نیکو بر سواره و مسافر، در خصوص سر و سامان دادن به کار و بارش و سلامتی و محافظتش از آفات و شرور هستند.
بیتردید برای فرد مسلمان مستحب است که هرگاه در جایی فرود آید بگوید: «أَعُوذُ بِکلَماتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ: به صفات کامل و [عاری از عیب] خداوند از شر هر آنچه که آفریده است، پناه میبرم». بیشک اگر چنین بگوید، به فرمان خداوند در امان میماند، و تا زمانی که از آن محل کوچ کند، چیزی آسیبی به او نمیرساند.
در صحیح مسلم از خولة بنت حکیملروایت شده است که گفت: شنیدم رسول خداجمیفرمود «کسی که در منزلی فرود آید، و سپس بگوید: «أَعُوذُ بِکلَماتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ:پناه میبرم به کلمات کامل خداوند از شر آنچه آفریده است»، چیزی به او گزند و آسیب نمیرساند، تا وقتی که از آن منزل کوچ کند» [۳۶۲]. این دعایی مهم و عظیم است که بیانگر پناهنده شدن به خداوند و متوسل شدن به او و پناه بردن به کلماتش است بر خلاف شیوه و عادت اهل جاهلیت که به جنیان و سنگها و دیگر چیزهایی پناه میبردند که جز گمراهی و سرکشی و ضعف و ذلت چیزی بدانان نمیافزود هم چنان که خداوند میفرماید:
﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦﴾[الجن: ۶].
«و کسانی از انسانها به کسانی از پریها پناه میآورند، و بدین وسیله بر گمراهی و سرکشی خود انسانها میافزوده است».
خداوند آنان را به خاطر این پناه جستن سرزنش کرده، و نتایج ناگوار و فرجام درد آور آن را در دنیا و آخرت روشن ساخته است، و برای بندگان مؤمنش مقرر کرده که فقط به او پناه جویند و فقط به او متوسل گردند، و نه کسی دیگری.چرا که زمام امور و پیشانی [و سرنوشت] بندگان در دست اوست، و هر که جز او مالک هیچ نفع و ضرری برای خود نیست، چه برسد این که مالک چیزی از اینها برای دیگری باشد.
این که میگوید: «أعوذ بکلمات الله التامات»یعنی: به کلمات کامل خداوند پناه میبرم و متوسل میشوم، در مورد «کلمات الله»گفته شده: منظور قرآن است، و گفته شده: منظور کلمات كَونی و قَدَری است و معنی «التامات»یعنی: کلماتی که عاری از نقص و عیباند، برخلاف کلام آدمی که دارای عیب و نقصاند. این حدیث گواهی است بر مشروعیت پناه بردن به صفات خداوند، و این که بیشک پناهجستن نوعی [از انواع] عبادت است و نمیتوان آن را به دیگری اختصاص داد، و همانا کلام خداوند -و از آن جمله قرآن- مخلوق نیست چرا که اگر مخلوق میبود بدان پناه برده نمیشد؛ زیرا بیشک پناه بردن به مخلوق جایز نیست بلکه چنین کاری شریک قائل شدن برای خداوند بلند مرتبه است.
این که میگوید: ﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢﴾یعنی: از هر شری در هر آفریدهای که شر از او بر میخیزد، حیوان باشد یا غیر آن، آدمی باشد یا جن، حشره باشد یا جانور چارپا، باد باشد یا رعد و برق، هر نوعی از انواع بلایا که باشد [به کلمات کامل خداوند پناه میبرم].
این که میگوید: «چیزی به او گزند و آسیب نمیرساند، تا وقتی که از آن منزل کوچ کند» هر چه که باشد نمیتواند به او آسیب برساند چرا که او در حفظ و امان خداونداست اما هم در این دعا و هم در دیگر دعاها چند شرط برای تحقق دعا وجود دارد: شایستگی مکان، نیت راست و درست، اعتماد شایسته و نیکو به خداوند، تلاش برای مداومت بر این دعا در هر مکانی که آدمی در آن فرود میآید.
قرطبی میگوید: «این حدیثی صحیح و سخنی راست است، راستی و درستی آن را هم با دلیل و هم با تجربه دریافتهایم، من خود از زمانی که این حدیث را شنیدهام بدان عمل نمودهام و چیزی گزند و آسیبی به من نرسانده جز این که یک بار آن را فراموش کردم و پاسی از شب گذشته بود که عقربی مرا گزید، با خود اندیشیدم ناگهان یادم آمد که فراموش کرده بودم به این کلمات پناه جویم [و این دعا را بگویم]» [۳۶۳]. برای فرد مسلمان مستحب است که هرگاه قصد ورود به شهر یا روستایی را داشت بگوید: «اَللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظْلَلْن وَرَبَّ الأَرْضِينَ السَّبْعِ وَمَا أَقْلَلْنَ، وَرَبَّ الشَیاطِينِ وَمَا أَضْلَلْنَ، وَرَبَّ الرِّیاحِ وَمَاذَرَینَ، فَإِنَّا نَسْأَلُك خَیرَ هَذَهِ القَرْیهِ، وَخَیرَ أَهْلِهَا، وَخَیرَ مَا فِيهَا، وَنَعُوذُبِك مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ أَهْلِهَا وَشَرِّ مَا فِيهَا: خداوندا، ای پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار آنچه که آسمانها بر آن سایه انداختهاند، و ای پروردگار زمینهای هفتگانه و پروردگار آنچه که زمینها در خود جای دادهاند، و ای پروردگار شیاطین و پروردگار کسانی که شیاطین آنان را گمراه نمودهاند، و ای پروردگار بادها وپروردگار آنچه بادها میپاشند و پراکنده میکنند، من خیر و خوبی این شهر، و خیر و خوبی مردمان آن، و خیر خوبی آنچه را که در آن است از تو میخواهم، و از شر و بدی این شهر، و از شرّ مردمان آن، و از شرّ آنچه در آن است به تو پناه میآورم». چرا که پیامبر جهرگاه مکانی را که میخواست بدان وارد شود میدید این دعا را میگفت.
نسائی و دیگران از صهیبسروایت کردهاند که: «پیامبرجهرگاه شهری را میدید که قصد داخل شدن به آن را داشت، هنگام دیدن آن میفرمود:«اَللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظْلَلْنَ، وَرَبَّ الأَرْضِينَ السَّبْع وَمَا أَقْلَلْنَ، وَرَبَّ الشَیاطِين وَمَا أَظْلَلْنَ، وَرَبَّ الرِّیاحِ وَمَا ذَرَینِ، فَإِنَّا نسْأَلُك خَیرَ هَذَه ِالقَرْیهِ وَخَیرَ أَهْلِهَا، وَخَیرِ مَا فِيهَا، وَنَعُوذ بِك مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ أَهْلِهَا وَشَرِّ مَا فِيهَا» [۳۶۴]قریه نام مکانی است که آدمیان در آن خانهها و بناها و املاک کشاورزی را گردهم میآورند و گاه این اسم بر شهرها نیز به کار برده میشود هم چنان که خداوند میفرماید:
﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡيَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٣﴾[یس: ۱۳].
«برای ایشان سرگذشت ساکنان شهر را مثال بزن، بدانگاه که فرستادگان [خدا] به سوی آنان آمدند».
گفته شده منظور از این شهر انطاکیه است، به مکه نیز امالقری گفته میشود. بر این اساس این دعا به هنگام ورود به روستا یا شهر گفته میشود.
این که میگوید: «اَللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ وَمَا أَظْلَلْنَ»بیانگر توسل به خداوند و ربوبیتش بر آسمانهای هفتگانه و آنچه که بر آنها سایه انداخته است، می¬باشد؛ از جمله ستارهها و خورشید و ماه و زمین و آنچه برآن است. این که میگوید: «وما أظللن»از کلمه إظلال و به معنی آنچه بر فراز آن قرار گرفته و بر آن سایه انداخته؛ این که میگوید: «وَرَبَّ الأَرْضِينَ السَّبْعِ وَمَا أَقْلَلْنَ»از کلمه إقلال، و منظور هر چیزی است که برخود جای داده است از آدمیان و جانوران و درختان و دیگر چیزهاست.
این که میگوید: «وَرَبَّ الشَیاطِينِ وَمَا أَضْلَلْنَ»از کلمه إضلال که همان فریفتن و باز داشتن از راه خدا است، خداوند میفرماید:
﴿إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا ١١٧ لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا ١١٨ وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا ١١٩ يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ١٢٠﴾ [النساء: ۱۱۷-۱۲۰].
«] مشرکان[ به جای او جز ]کسانی را که[ مادینگان نامیده شدهاند، ] به دعا [ نمیخوانند و جز شیطان سرکش را فرا نمیخوانند (۱۱۷) خداوند او را از رحمت خویش به دور داشت و ]شیطان[ گفت: از بندگانت سهمی معین برخواهم گرفت (۱۱۸) و البته گمراهشان میسازم و آنان را به آرزوی باطل افکنم و به آنان فرمان دهم تا گوشهای چهار پایان را بشکافند و به آنان فرمان دهم که آفرینش خدا را تغییر دهند. هر کس که به جای خدا شیطان را دوست گیرد، به زیانی آشکار دچار شده است (۱۱۹) به آنان وعده میدهد و آنان را به آرزو میافکند و شیطان جز فریب به آنان وعده نمیدهد».
هرگاه آدمی بداند که به یقین الله متعال پروردگار و مالک هر چیزی است، و به هر چیزی احاطه دارد و قدرتش همه چیز را در بر گرفته است، و اراده ومشیتش در هر چیزی نافذ است، و هیچ چیزی در زمین و آسمان او را درمانده و ناتوان نمیسازد، تنها به او پناه برده و از او درخواست پناهندگی میکند و فقط به او متوسل میشود، و از کسی جز او نمیترسد. این که میگوید: «وَرَبَّ الرِّیاَحِ وَمَا ذَرَینَ»گفته میشود: «ذرتْه الرِّیاح وأَذرَته و تَذَرُوُه»، یعنی: آنچه که بادها حرکت میدهند و پراکنده میکنند، از جمله خداوند میفرماید:
﴿فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا ٤٥﴾[الکهف: ۴۵].
«سرانجام درهم شکسته شد که بادها آن را پراکنده میساختند و خداوند بر هر کاری توانمند است».
این که میگوید: «فإِنَّا نَسْألک خَیرَ هذه القریة وخَیرَ اهلها وخیر مَا فِيهَا»بیان گر درخواست از خداوند برای با برکت گردانیدن این مکان برای او است و این که از خیر آن بدو ارزانی دارد و سکونت گزیدن و اقامت او را در آن به همراه سلامت و عافیت برایش آسان و میسر گرداند، «وخیر أهلها»یعنی: خیر اهالی آن جا از جمله ایمان و راستی و درستی و استقامت و همکاری بر امور خیر وشبیه اینها [را نصیبم گردان] «وخیر ما فیها»یعنی: خیر و خوبی مردمان ومسکنها و غذاها و دیگر چیزها [را بهرهام گردان].
این که میگوید: «وَنَعُوذ بِك مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ أَهْلِهَا وَشَرِّ مَا فِيهَا»بیان گر پناه جستن به خداوند از تمامی شرور و چیزهای آزار دهنده است، فرقی نمیکند در خود آن مکان باشد یا از سوی ساکنین آن یا هر آنچه را که در آن است.
این دعایی جامع و فراگیر برای درخواست خیر از خداوند و پناه جستن به او از شر است، آن هم پس از توسل به خداوند و به ربوبیتش بر هر چیزی است.
سپس برای مسافر مستحب است که در سفرش بسیار برای خود و پدر و مادر وهمسر و فرزندانش و تمامی مسلمانان دعا کند، و دعایی را برگزیند که همهی اینها را در بر گیرد، همچنین در خواستش را با پافشاری از خدا بخواهد چرا که دعای مسافر مستجاب است. در سنن کبری اثر بیهقی از أنس سبه صورت مرفوع روایت شده که : «سه دعا رد نمیشود: دعای پدر و دعای روزهدار، و دعای مسافر» [۳۶۵].
ترمذی و ابوداود و ابن ماجه از ابو هریره سروایت کردهاند که: رسول الله جفرمودند: «سه دعا بدون شک مستجاب میشوند:
۱- دعای ستمدیده.
۲- دعای مسافر.
۳- دعای پدر در حق فرزندش» [۳۶۶].
از خداوند میطلبم که همهی ما را در راه انجام طاعتش موفق گرداند و ما را بر ذکر و شکر و عبادت نیکویش در سفر و اقامت و در همهی امورمان یاری دهد، بیشک او شنوندهی دعا و اجابت کنندهی آن است.
[۳۶۲] صحیح مسلم شماره [۲۷۰۸]. [۳۶۳] شیخ سلیمانبن عبدالله در تیسیر العزیز الحمید [ص: ۲۱۴] این مطلب را بیان کرده است. [۳۶۴] عمل الیوم و اللیله اثر نسائی شماره [۵۴۷]، و آلبانی/در «السلسله الصحیحه» شماره [۲۷۵۹] آن را صحیح دانسته است. [۳۶۵] سنن کبری اثر بیهقی [۳/۳۴۵]، و آلبانی/در «الصحیحه» شماره [۱۷۹۷] آن را صحیح دانسته است. [۳۶۶] سنن ابوداود شماره [۱۵۳۶] و سنن ترمذی شماره [۱۹۰۵] وسنن ابن ماجه شماره [۳۸۶۲] و آلبانی/ در «السلسله الصحیحه» شماره [۵۹۶] آن را حسن دانسته است.