فقه ذکر و دعا - جلد سوم

فهرست کتاب

۱۴۹- دعای استخاره

۱۴۹- دعای استخاره

در این جا سخن درباره‌ی دعای استخاره است، دعایی که مستحب است فرد مسلمان به هنگامی که قصد انجام کاری را نمود و نسبت به سرانجام و فرجام آن آگاهی نداشت، آن را بگوید، در صحیح بخاری از جابر بن عبدالله بروایت شده که گفته است: پیامبر خدا جاستخاره نمودن در همه‌ی کارها را همانند آموختن سوره‌ای از قرآن به ما می‌آموخت، و می‌فرمود: «هرگاه یکی از شما خواست کاری انجام دهد، باید دو رکعت نماز نفل بگزارد و سپس بگوید: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَسْتَخِيرُ بِعْلِمِك وَأَسْتَقْدِرُك بِقُدْرَتِک، وَأَسْأَلُك مِنْ فَضْلِك العَظیم، فَإِنَّک تَقْدِرُ وَلَا أَقْدِرُ، وَتَعْلَمُ وَلَا أَعْلَمُ، وَأَنْتَ عَلَّامُ الغُیوُبِ، اَللَّهُمَّ إِنْ کنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الأَمْرَ خَیرٌ لی فِي دِينی وَمَعَاشِي وَعَاقِبَة أَمْرِي -یا این که فرمود: عَاجِلِ أَمْرِي وَآجِلِهِ - فَاقْدرُه لِي، وَیسِّرْهُ لِي ثُمَّ بَارِك لِي فِيه، وَإِنْ کنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الأَمْرَ شَرٌّلی فِي دینی وَمَعَاشِي وَعَاقِبَة أَمْرِي -یا این که فرمود: عَاجِلِ أَمْرِي وَآجِلِه فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَاصْرِفْنی عَنْهُ، وَاقْدُرْ لِي الخَیرَ حَیثُ کانَ، ثُمَّ أَرْضِنِي بِهِ: خداوندا من به علمت از تو طلب خیر می‌کنم و به قدرتت از تو طلب قدرت می‌کنم، و از فضل عظیم تو درخواست دارم؛ زیرا تو توانمندی و من ناتوانم، و تو می‌دانی و من نمی‌دانم، و از فضل عظیم تو درخواست دارم؛ و تو به اسرار نهانی بسیار دانایی، خداوندا اگر می‌دانی که این کار برای دین و دنیا و عاقبت کارم -یا این که فرمود: برای امر عاجل و آجلم [دنیا و آخرتم]- خیر است آن را برایم مقدر و آسان فرما، و سپس برایم در آن برکت قرار ده، و اگر می‌دانی که این کار برای دین و دنیا و عاقبت کارم -یا این که فرمود: برای امر عاجل و آجلم [دنیا و آخرتم]- بد است، آن را از من بازدار [و برایم میسر نساز] و خیر را از هرجا باشد برایم مقدر فرما، آن‌گاه مرا به آن خشنود گردان». سپس حاجتش را نام ببرد» [۲۳۰].

این دعایی عظیم و مبارک است که پیامبرجدر این مقام بدان راهنمایی فرموده است، مقام درخواستِ بهترین، در کاری که فرد مسلمان در پی اقدام بدان است در حالی که نسبت به فرجام آن متردد است که آیا منجر به خیر می‌شود یا شر، و آیا خیر و منفعت در پی دارد یا ضرر و زیان، این دعا برای امت اسلامی جایگزینی است در برابر راه و رسم جاهلیت که هرگاه یکی از آنان می‌خواست ازدواج کند یا به سفر برود یا خرید و فروشی و یا کاری شبیه این‌ها انجام دهد اقدام به‌پرواز دادن پرنده و قرعه‌کشی و فال گرفتن با تیر مخصوص می‌نمود. آنها با این کار می‌خواستند نسبت به سهمی که درغیب برای آنان در نظر گرفته شده مطلع گردند و این کار گمراهی و حماقتی بود که اهل جاهلیت براساس آن عمل می‌کردند، در مقابل خداوند امت اسلامی را به مقاصد امور و کلیدهای خیر و راههای سعادت در دنیا و آخرت هدایت نمود که از جمله‌ی آن‌ها این دعای عظیم است که امت اسلام بدان راه یافته‌اند. ابن قیم/می‌گوید: «این دعا را برای آنان جایگزین کرد که عبارتست از توحید و ابراز نیازمندی و بندگی و توکل، و درخواست از کسی که همه‌ی خیر دردستان اوست، کسی که فقط او نیکی‌ها را ارزانی داشته و فقط او بدی‌ها را باز گردانده و به سوی دیگر می‌راند، کسی که هر گاه درهای رحمت را به روی بنده‌اش بگشاید کسی نمی‌تواند این رحمت را از او منع کند و هرگاه این رحمت را باز دارد کسی با پرواز دادن پرنده و پیش‌گویی و فال‌بینی و امثال آن نمی‌تواند آن را بدو برساند، این دعا همان طالع مبارک و نیک است، طالع اهل سعادت و توفیق، آنان که پیش‌تر از سوی خدا نیکویی برایشان مقرر شده است، نه طالع اهل شرک و بدبختی و خواری، آنان که با خداوند معبود دیگری را قائلند پس به زودی [نتیجه‌ی شرک خود را] در می‌یابند.

این دعا در برگیرنده‌ی اعتراف است به وجود خداوند سبحان و اقرار به کمال صفاتش از جمله کمال علم و قدرت و اراده، و اقرار به ربوبیت او، و تفویض کار به او، ویاری جستن از او، و توکل بر او، و خروج از عهده‌ی خود و این که هیچ نیرو و قدرتی وجود ندارد مگر به واسطه‌ی او، و اعتراف آدمی به ناتوانی‌اش از علم به مصلحت خویشتن و قدرت بر آن، و اراده‌اش در دسترسی بدان، و همه‌ی این‌ها به دست یاور و سرپرست او و آفریننده‌ی او و معبود به حق اوست... تا آن جا که می‌گوید: منظور آن است که استخاره عبارت است از توکل بر خداوند و سپردن کارها به او و طالع‌بینی با قدرت و علم او و انتخاب نیکویش برای بنده، این‌ها از لوازمی هستند که نشان می‌دهد آدمی به ربوبیت پروردگارش تن در می‌دهد اگر کسی چنین نباشد طعم ایمان را نمی‌چشد، و اگر به تقدیرات الهی راضی باشد این نشانه‌ی سعادت است [۲۳۱].

کسی که به علم پروردگارش که محیط بر هرچیزی است از او طلب خیر کند، و به قدرت کامل او بر هر چیز از او طلب قدرت کند و بخشش بی‌نهایت او را درخواست نماید پشیمان نمی‌شود.

این که جابر سمی‌گوید: «پیامبر خدا جاستخاره نمودن در همه‌ی کارها را همانند آموختن سوره‌ای از قرآن به ما می‌آموخت» نشانه‌ی شدت اهتمام پیامبر جبه این دعا و محافظت بر آن و توجه بدان است.

این که می‌گوید: «به ما می‌فرمود: هرگاه یکی از شما خواست کاری انجام دهد» یعنی: کاری از کارهایی که سرانجام آن را نمی‌دانست مانند رفتن به سفر یا ازدواج کردن یا کارهایی از این قبیل، برای انجام کار واجب یا ترک کار حرام استخاره صورت نمی‌گیرد.

این که می‌گوید: «باید دو رکعت نماز نفل بگزارد» بدین خاطر است که نمازش کلیدی برای دست‌یابی به خیر، و سببی برای پذیرش درخواست و تحقق یافتن تقاضایش باشد، در احادیث نبوی چیزی مشخص نشده که کدام آیات یا سوره‌های قرآن دراین نماز تلاوت شود به همین خاطر کسی که استخاره می‌کند هر آنچه از قرآن برایش میسر شد در نماز می‌خواند، بدون پای بندی به آیه یا سوره‌ای معین.

این که می‌گوید: «سپس بگوید»: ظاهر‌ آن نشان می‌دهد که دعا بعد از تمام شدن نماز صورت می‌گیرد. یعنی بعد از سلام دادن از نماز، می‌شود که دعا کردن پیش از سلام دادن نماز باشد یعنی بعد از پایان جملات نماز و دعای پایانی آن [و پیش از سلام دادن]، و آنچه درست‌تر و مناسب‌تر است همان اولی است، یعنی: دعا بعد از سلام دادن از نماز صورت پذیرد، بهتر آن است که به هنگام دعا دستانش را بلند کند چرا که بلند کردن دست‌ها از جمله اسباب پذیرش دعا است.

کسی که دعا را از حفظ نداشته، و آن را از روی کتابی بخواند هیچ اشکالی ندارد، بر او واجب است که بکوشد دارای حضور قلب و خشوع نسبت به خداوند و صداقت در دعا باشد و در مفاهیم این دعای عظیم بیندیشد، کسی که دعا را از حفظ نداشته، و کتابی نیز در اختیارش نباشد و نیازمند استخاره باشد، دو رکعت نماز می‌خواند و دعا کرده و بهترین‌ها را که به ذهنش می‌رسد می‌طلبد.

این که می‌گوید: «اَللَّهُمَّ إِنی أَسْتخیرک بعلمک»یعنی: خداوندا از تو می‌خواهم که خیر هر کاری را برایم برگزینی و به سبب علمت که محیط بر هرچیزی است مرا بدان راهنمایی فرمایی به آنچه که شده و آنچه که می‌شود و آنچه که نشده که اگر می‌شد چگونه می‌شد.

این که می‌گوید: «وأَسْتَقْدِرُك بقدرتک»یعنی از تو می‌خواهم که به سبب قدرت و توانائیت بر هر چیزی، مرا بر آن قادر و توانا گردانی.

این که می‌گوید: «وَأَسْأَلُك مِنْ فضْلِك العظیم»یعنی: پروردگارا از تو می‌خواهم که با لطفت مرا مورد اکرام خویش قراردهی و با عطایت بر من منّت بگذاری، چرا که تنها تو مرحمت کننده و نعمت بخشی هستی که شریکی نداری.

این که می‌گوید: «فإنک تقدر ولا أقدر وتعلم ولا أعلم، وأنت علام الغیوب»بیان‌گر ایمان به قدرت خداوند بر هر چیزی و به هر چیزی است، و این که هیچ چیز در زمین و در آسمان از علم او پنهان نمی‌ماند، هم‌چنین بیان‌گر اعتراف و ضعف و ناتوانی آدمی، و نیازاو به سرور و سرپرست‌اش است.

این که می‌گوید: «اللهم إن کنت تعلم أن هذا الأمر»نام آن چیز را بیان می‌کند حال چه ازدواج یا خرید و فروش یا مسافرت رفتن یا هر چیز دیگری که باشد.

این که می‌گوید: «إِنْ کنْتَ تَعْلَمُ»به عدم علم، و ناآگاهی آدمی به سرانجام کارش باز می‌گردد، اما علم پروردگار سبحان به همه چیز احاطه دارد.

این که می‌گوید: «خیر لی فی دینی ومعاشی وعاقبة أمری»ابتدا از دین نام برده چرا که از همه مهم‌تر است. پس اگر دین سالم بماند خیر بدست آمده است و اگر دین دچار نقص و اختلالی گردد دیگر بعد از آن خیری وجود ندارد.

این که می‌گوید: «یا این که فرمود: برای امر عاجل و آجلم [دنیا و آخرتم]» این شک از سوی راوی است، این دو نیز همان معنی پیشین را می‌رسانند.

این که می‌گوید: «فاقدره لی ویسره لی»یعنی آن را برایم مقدر و آسان فرما.

این که می‌گوید: «ثم بارک لی فیه»یعنی: آن را برایم ادامه بده و چند برابرش‌گردان، برکت در برگیرنده‌ی ثبوت نعمت و رشد و فزونی آن است.

این که می‌گوید: «وإن کنت تعلم أن هذا الأمر شرّ لی....»تا آخر دعا، از خدا درخواست می‌کند که این موضوع را از دل و جانش بیرون کند و میان او و آن مسأله فاصله بیندازد و هر جا باشد برایش خیر مقدر فرماید و این که او را نسبت به قسمت الهی راضی و خشنود گرداند حال چه آن قسمت پدید آمده باشد یا بدان دست نیافته باشد.

همانا خیر در آن چیزی است که خداوند آن را برگزیند، و توفیق در دستان اوست،‌ و تنها او به راه راست هدایت می‌کند.

[۲۳۰] صحیح بخاری شماره [۱۱۶۲]، پیرامون [توضیح] این حدیث بنگر به: «حدیث صلاة الاستخارة روایة ودرایة» اثر دکتر عاصم قریوتی]. [۲۳۱] زادالمعاد اثر ابن قیم [۲/۴۴۵ ـ ۴۴۳].