۱۴۸- دعای قنوت در نماز وتر
در این جا سخن دربارهی دعای قنوت در نماز وتر است. ابوداود و نسائی و دیگران از حسن بن علیبروایت کردهاند که گفت: «پیامبر خدا جکلماتی به من آموخت تا آنها را در [قنوت] نماز وتر بگویم [و آن کلمات اینها هستند]:«اَللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَیتَ وَعَافِنِي فیمَنْ عَافَیتَ، وَتَوَلَّنی فِيمْنَ تَوَلَّیتَ، وَبَارِك لِي فِيمَا أَعْطَیتَ، وَقِنِي شَرَّمَا قَضَیتَ، إِنَّک تَقْضِي وَلَا یقْضَى عَلَیک، وَإِنَّهُ لَا یذِلُّ مَنْ وَالَیتَ، وَلَا یعِزُّ مَنْ عَادَیتَ، تَبَارَکتَ رَبَّنَا وَتَعَالَیتَ»: خداوندا، مرا در زمرهی کسانی قرار ده که آنان راهدایت کردهای، و از کسانی قرار ده که به آنان عافیت بخشیدهای، و مرا از کسانی قرار ده که تو یاور آنانی، و آنچه را که به من عطا فرمودهای با برکت و افزون گردان، و مرا از شرّ و بدی آنچه که مقدّر کردهای در امان بدار؛ زیرا تویی که [بر همهچیز و همهکس] فرمان میرانی، و کسی بر تو فرمان نمیراند، و بیگمان کسی که تو حمایتش کنی خوار و ذلیل نمیشود، و آن کس که با تو دشمنی ورزد، عزت و ارجمندی نخواهد یافت، پروردگارا، تو مبارک و افزون نعمت و بلند مرتبهای» [۲۲۶].
این دعا، دعایی عظیم است که خواستههایی ارجمند ومفاهیمی والا را در برگرفته است در این دعا از خدا درخواست هدایت و عافیت و سرپرستی و برکت و در امان ماندن، شده است؛ به همراه اعتراف به این که همهی کارها به دست خدا و تحت تدبیر او صورت میگیرد، هرآنچه بخواهد میشود و هرآنچه را نخواهد نمیشود [۲۲۷].
این که در ابتدای این دعا میگوید: «اَللَّهُمَ اهْدِنِي فِيمْنَ هَدَیتَ»ازخداوند طلب هدایت کامل و سودمند و جامع میشود، یعنی آدمی نسبت به حق آگاهی یافته و بدان عمل نماید، این که آدمی از حق آگاهی یابد اما بدان عمل نکند این هدایت نیست، هم چنین این که آدمی کار و عمل بکند اما بدون علمی سودمند که به واسطهی آن بدان کار هدایت شده باشد نیز هدایت نیست، هدایت سودمند عبارتست از توفیق دستیابی به علم سودمند و کار نیک.
این که میگوید: «فیمن هدیت»در بردارندهی درسهای آموزنده است:
۱- از خداوند میطلبد که او را در زمره و دسته و همراه هدایت یافتهگان قرار دهد چرا که اینان رفیقانی نیکاند.
۲- در این دعا آدمی به احسان و انعام الهی توسل میجوید، و معنای آن چنین است: پروردگارا به خاطر فضل و احسانت از میان آدمیان افراد بسیاری را هدایت دادهای به من نیز لطف کن هم چنان که به آنان لطف کردهای و مرا هدایت کن هم چنان که آنان را هدایت کردهای.
۳- هدایتی که آن گروه کسب کردهاند قطعاً از سوی خودشان نبوده است بلکه به واسطهی تو بوده است و این تویی که آنان را هدایت فرمودهای.
این که میگوید: «وعافنی فیمن عافیت»در این دعا از خداوند طلب عافیت [به صورت] مطلق میشود که همان پاک شدن از کفرو فسق و عصیان و غفلت و امراض و بیماریها و فتنهها است، و پاک شدن از انجام کاری که خدا نمیپسندد، و انجام کارهایی که او از آنها راضی است، این حقیقت عافیت است به همین خاطر هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از طلب عافیت از او نیست، چرا که این سخن، سخنی جامع است برای رها شدن از شر و اسباب آن بهطور جملگی، و آنچه گواه بر این مطلب است حدیثی است که امام بخاری در ادب المفرد و دیگران از شکل بن حمید سروایت کردهاند که گفت:گفتم ای پیامبر خدا! دعایی به من یاد بده که از آن بهرهمند گردم، فرمود: بگو:«اَللَّهُمَّ عَافِنِي مِنْ شَرِّ سَمْعِي وَبَصَرِي وَلِسَانِي وَقَلْبِي وَشَرِّ مَنِيی»: خداوندا مرا از شر شنواییام و بیناییام و زبانم و دلام و از شر منی و نطفهام به سلامت دار» [۲۲۸].
این دعایی جامع و شامل جهت مصون ماندن از همهی شرور در دنیا و آخرت است، در ادب المفرد و دیگر منابع از عباس عموی پیامبر جروایت شده که گفته: گفتم: ای پیامبر خداج! به من چیزی یاد بده که آن را از خداوند والامرتبه بخواهم، فرمود: ای عباس! از خداوند عافیت بخواه، [عباس میگوید] سپس اندکی درنگ کردم و بعد رفتم و گفتم: چیزی به من یاد بده که آن را از خداوند والامرتبه بخواهم یا رسول الله ج! آن حضرت فرمود: ای عباس، ای عموی پیامبر خدا، ازخداوند عافیت در دنیا و آخرت بخواه» [۲۲۹].
این که میفرماید: «وَتَوَلَّنی فِيمْن تَوَلَّیتَ»از خداوند درخواست سرپرستی کامل میشود که مقتضی توفیق و یاری و کمک و هدایت و اصلاح و دوری از هر آن چیزی است که خدا را خشمگین میکند. خداوند میفرماید:
﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ﴾[البقرة: ۲۵۷].
«خداوند متولی و عهدهدار [امور] کسانی است که ایمان آوردهاند. ایشان را از تاریکیها بیرون میآورد و به سوی نور رهنمون میشود».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ وَلِـِّۧيَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِينَ ١٩٦﴾[الأعراف: ۱۹۶].
«بیگمان سرپرست من خدایی است که این کتاب [قرآن را بر من ] نازل کرده است، و او است که بندگان شایسته را یاری و سرپرستی میکند».
و یا میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٦٨﴾[آل عمران: ۶۸].
«و خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است».
و یا میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُتَّقِينَ ١٩﴾[الجاثیة: ۱۹].
«و خدا هم یارو یاور پرهیزگاران است».
این یک نوع سرپرستی خاص نسبت به آنان است. سرپرستیای که مقتضی حفظ و یاری و تایید و کمک و مصون داشتنشان از شرور است. این که در همین دعا میگوید: «إِنَّهُ لَاَ یذِلُّ مَنْ وَالَیتَ»گواهی بر این مطلب است، یعنی هر آن کس را که تو سرپرستی و یاری نمایی او پیروز و سرافراز و چیره است. هر آن که درمیان مردم خوار گردد زنگ خطری است که این خواری به این خاطر است که یاری خداوند بر او رو به کاهش نهاده و الا با وجود یاری و یاوری کامل خداوند خواری و پستی به طور کامل منتفی و زایل است و اگر تمامی مردم دنیا هم بر او چیره گردند او عزیز بوده و از ذلیلی بدور است.
این که میگوید: «وَبَارِك لِي فِيمَا أَعْطَیتَ»برکت همان خیر فراوان و ثابت است، آدمی در این جا از خدا میطلبد که در هر آنچه به او ارزانی میدارد از جمله علم و مال و فرزند و مسکن و دیگر چیزها، بدان برکت دهد؛ به این شیوه که آن نعمت را برایش تثبیت کرده و آن را افزون گرداند و آن را از آفتها حفظ کرده و سالم نگه دارد. این که میگوید: «وَقِنِي شَرَّ مَا قَضَیتَ»یعنی از شر آنچه مقدر کردهای، بیشک خداوند متعال به خاطر حکمتی شر را مقدر میگرداند، شر در برخی از آفریدههایش رخ میدهد، و نه در آفرینش و افعالش، چرا که فعل خدا و آفرینش او همهاش خیر است، این دعا در برگیرندهی طلب از خدا در خصوص مصون ماندن از شرور و سلامت از آفات و محفوظ ماندن از بلایا و فتنهها است.
این که میگوید: «إِنَّک تَقْضِي وَلَا یقْضی عَلَیک»بیان گر توسل به خداوند سبحان است از این رو که او بر همه چیز حکم میراند، چرا که حکم تام و ارادهی قابل اجرا و قدرت فراگیر همه از آن اوست، خداوند هر آن گونه که بخواهد بر بندگانش حکم میراند و هر آن گونه که اراده کند در میانشان داوری می نماید، کسی نمیتواند حکمش را رد کند و مانع آن شود و کسی نمیتواند تقدیرش را تغییر دهد، این که میگوید: «ولا یقضی علیک»یعنی: هیچ کدام از بندگان نمیتوانند کوچکترین و کمترین دستوری به او دهند. احدی بر خداوند حاکمیت ندارد بلکه این خداوند است که بر اساس آنچه اراده نماید بر آنان حاکمیت مینماید و بر اساس آنچه بخواهد برآنان فرمان میراند.
اینکه میگوید: «إِنَّهُ لَا یذِلُّ مَنْ وَالَیتَ وَلَا یعِزُّ مَنْ عَادَیتَ»این مطلب همچون تفسیر و توضیحی برای جملهی پیشین است که گفت: «وَتَوَلَّنِي فِيمَنْ تَوَلَّیتَ»، به طور قطع وقتی که خداوند از آدمی حمایت کند آدمی خوار و ذلیل نمیگردد، و وقتی که با آدمی دشمنی کند هرگز عزت نمییابد، دستیابی به عزت و ارجمندی، و مصون ماندن از ذلت و پستی را باید فقط از خدا طلب کرد.
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦﴾[آل عمران: ۲۶].
«بگو: پروردگارا! ای همه چیز از آن تو! تو هر که را بخواهی حکومت و دارایی میبخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارایی را باز پس میگیری، و هر کس را بخواهی عزت و قدرت میدهی و هر کس را بخواهی خوار میداری، خوبی در دست توست و بیگمان تو بر هر چیزی توانایی».
این که میگوید: «تَبَارَکتَ رَبَّنَا وَتَعَالَیتَ»، تبارکت یعنی خداوندا تو با عظمتی، عظمت کامل و کبریائی تام از آن توست، اوصاف تو عظیم، نعمات تو بسیار، و لطف تو فراگیر است.
این که میگوید : «وَتَعَالَیتَ»یعنی : به راستی علو مطلق از آن توست، چه از لحاظ ذات و چه از لحاظ ارزش و منزلت، و چه از لحاظ قهری. خداوند به واسطه ذاتش «العلی» است، بر عرش و اریکهی فرمان روائیش استقرار یافت، استقراری که شایستهی جلال و کمال اوست، خداوند به واسطهی جایگاه و منزلتش «العلی» است، صفات خداوند والا و بزرگ و عظیم است صفات هیچ کسی شبیه و همانند صفات او نیست، خداوند به واسطهی قهرش «العلی» است به طوری که بر همه چیز سلطه و غلبه دارد و جملگی کائنات تابع و فرمان بردار اویند، پیشانی تمامی مخلوقات در دست اوست هیچ متحرکی حرکت نمیکند و هیچ ساکنی ساکن نمیماند مگر به اجازهی او.
به هر حال این دعا، دعایی عظیم است که ابواب خیر و اصول سعادت در دنیا و آخرت را در بر گرفته است. بر فرد مسلمان واجب است که در نماز وتر بدان توجه و عنایت نماید نمازی که با خواندنش نماز شب پایان میپذیرد، اشکالی ندارد که فرد مسلمان دعای خیر برای عموم مسلمانان را بر این دعا بیفزاید و برای آنان طلب بخشش نماید و علیه دشمنانشان دعا کند و بر پیامبر جصلوات بفرستد.
[۲۲۶] سنن ابوداود شماره [۱۴۲۵]، و سنن نسائی شماره [۱۷۴۵]، آلبانی/در «صحیح ابوداود» شماره [۱۲۶۳] آن را صحیح دانسته است. [۲۲۷] بنگر به شرح این دعا: شفاء العلیل اثر ابنقیم [ص: ۱۱۱] ودروس و فتاوی در حرم مکی اثر شیخ محمدبن صالح عثیمین/[ص: ۱۳۷-۱۳۱]. [۲۲۸] ادب المفرد شماره [۶۳۳] و آلبانی/در «صحیح الأدب المفرد» شماره [۵۱۵] آن را صحیح دانسته است. [۲۲۹] أدب المفرد شماره [۷۲۶]، وآلبانی/در«صحیح ادب المفرد» شماره [۵۵۸] آن را صحیح دانسته است.