۱۶۳- آنچه به هنگام باریدن باران گفته میشود
پیشتر دعاهای مربوط به طلب باران، و آنچه که برای مسلمان مقرر شده که به هنگام بند آمدن باران و تأخیر در ریزش آن و آنچه بر آن مترتب میشود از جمله خشک شدن مزارع و از بین رفتن حیوانات و دیگر ضرر و زیانها را بیان داشتیم، اینها دعایی با برکت، و یاری خواستنهایی سودمند از پروردگار جهانیان و آفرینندهی همه آفریدههاست، کسی که زمام امور و کلیدهای آسمانها و زمین دردست او است کسی که اگر بخواهد چیزی روی دهد کافی است بدان بگوید: «بشو» و آن چیز بلافاصله روی میدهد، دعا بیانگر شدت نیازمندی و تحقق بخشیدن به بندگی است، بر آدمی واجب است که در برابر پروردگار آدمیان خضوع و خشوع و درهم شکسته شدن را از خود بروز دهد، چه بسیار دعایی که خداوند به واسطهی آن امور ناخوشایند و انواع زیانها را دفع نموده و آدمی به واسطهی آن از نعمات متعدد و برکات متنوع بهرهمند گشته است.
آدمی در هر زمان و در هرکاری خداوند را به فریاد میخواند وقتی که ریزش باران به تأخیر افتد خدا را به فریاد میخواند و وقتی که باران میبارد خدا را به فریاد میخواند و وقتی که صدای رعد و برق را میشنود خدا را به یاد میآورد و او را ذکر میگوید، نیاز آدمی به خداوند نیازی ذاتی است، حتی یک چشم بر هم زدن هم از پروردگار و سرور و مولایش بینیاز نیست، خداوند بینیاز ستوده است.
پیشتر دربارهی آنچه به هنگام طلب باران و درخواست پاک شدن آسمان از ابر گفته میشود، مطالبی ارائه شد اما هنگامی که باران میبارد سنت است که فرد مسلمان به هنگام ریزش آن بگوید: «اَللَّهُمَّ صَیباً نَافِعاً: خداوندا این باران را فراوان و سودمند بگردان». چرا که امام بخاری از عائشهلروایت کرده که: وقتی رسول الله جباران را میدید، میفرمود: «اَللَّهُمَّ صَیبَا ناَفِعاً» [۳۲۸].
این که میگوید: «صیبا»منصوب به فعل مقدر است، یعنی: اجعله، و «صیب» یعنی: باران. این که میگوید: «نافعاً»وصف صیب یا همان باران است [یعنی: این باران را سودمند بگردان] با گفتن این عبارت از باران زیانمند دوری جسته میشود. خود این عبارت بیان گر آن است که گاه ریزش باران به خاطر رحمت و اعطای نعمت است که این باران سودمنداست، و گاه ریزش آن به خاطر کیفر و مجازات است که این باران زیان رسان است. فرد مسلمان به هنگام ریزش باران از خدا میطلبد که باران سودمند بوده، و عاری از هر ضررو زیانی باشد، گفتن این دعا به دنبال [شروع] ریزش باران و به خاطر افزایش خیر و برکت [ناشی از ریزش آن] و دفع آنچه از آن ترسیده میشود و پرهیز از ضرر و زیان؛ مستحب است.
آنچه در این موقعیت ارزشمند بر آدمی واجب است، آن است که نعمت خداوند بر خود را شناخته و لطف و احسان را به او نسبت دهد، خداوند سبحان سرپرست و متصدی اعطای نعمتها و مانع و جلوگیری کننده از آن است، بخشیدن و نبخشیدن، کاهش و افزایش بدست اوست، پروردگاری جز او نیست و معبود راستینی جز او وجود ندارد.
در صحیحین از زید بن خالد سروایت شده که گفت: «پیامبر خدا جدر حدیبیه بعد از بارانی که در شب باریده بود، نماز صبح را برای ما امامت کرد و وقتی از نماز فارغ شد، رو به مردم نمود و فرمود: آیا میدانید که پروردگار شما چه فرمود؟ مردم گفتند: خدا و رسولش از همه داناترند، فرمود: پروردگارتان فرمود: در این بامداد کسانی از بندگان من مؤمن ماندهاند و کسانی از ایشان کافر شدهاند و اما آنهایی که گفتند: به فضل و رحمت خداوند بر ما باران نازل شد، آنان به من ایمان دارند و به ستارگان کفر ورزیدهاند، و اما آنهایی که گفتند: به وسیلهی طلوع و غروب فلان و فلان ستاره بر ما باران نازل شد، آنان به من کافر شدهاند و به ستارگان ایمان دارند» [۳۲۹].
آن که به هنگام نزول باران میگوید: «به فضل و رحمت خداوند بر ما باران نازل شد»، او نعمت را به عطا کنندهاش نسبت داده، و نیکی و احسان را به سرپرستش ملحق ساخته است، و معتقد است که ریزش این احسان و خیر و رحمت فقط محض نعمت خداوند و از آثار رحمت او است.
و اما آن که به هنگام بارندگی میگوید: «به وسیلهی طلوع وغروب فلان و فلان ستاره بر ما باران نازل شد». از دو حال خارج نیست.
یا این که معتقد است که ستاره فرو فرستندهی باران است، و این کفر آشکار بوده و سبب خروج از آیین اسلام میشود و یا این که معتقد است که خداوند فرو فرستندهی باران است و ستاره سبب و ابزار است لذا نعمت را به آنچه که آن را به عنوان ابزاری جهت نزولش میبیند نسبت میدهد که این هم کفران نعمت است و شرک خفی و پنهان محسوب میشود.
وجود ستارهها جزو اسباب و ابزار نزول باران محسوب نمیشوند بلکه آنچه سبب نزول باران میشود نیاز و احتیاج آدمیان به پروردگارشان و در خواستشان از او است همچنین استغفار آنان و بازگشت و توبه به سوی خدا، و دعا نمودن به درگاهش با زبان حال و زبان گفتار از اسباب نزول باران است لذا خداوند باران را بنا به حکمت و رحمت خود و در وقت مناسب به خاطر نیاز و ضرورت شان فرو میفرستد و زمانی توحید آدمی کامل میگردد که به نعمتهای آشکار و پنهان خداوند نسبت به خود و تمامی مردم اعتراف کند و همهی این نعمتها را به خداوند نسبت دهد و از آنها جهت عبادت و ذکر و شکر خداوند کمک و یاری بگیرد [۳۳۰].
سنت است که فرد مسلمان به هنگام وزیدن باد شدید بگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك خَیرَهَا وَخَیرَ مَا فِيهَا وَخَیرَ مَا أَرْسِلَتْ بِهِ، وَأَعُوذُ بِك مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ مَا فِيهَاَ وَشَرِّ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ: خداوندا، همانا من خیر این باد، و خیر آنچه را که در آن است و خیر آنچه را که این باد به خاطر آن فرستاده شده است، از تو درخواست مینمایم و از شرّ این باد و از شرّ آنچه در آن است و از شرّ آنچه که این باد به خاطر آن فرستاده شده است، به تو پناه میآورم»، چرا که در صحیح مسلم از عائشه لروایت شده که گفت: «هرگاه باد شدیدی میوزید پیامبر جمیفرمود: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُك خَیرَهَاَ وَخَیرَ مَا فِيهَا وَخَیرَ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ، وَأَعُوذُ بِك مِنْ شَرَّهَا وَشَرِّ مَا فِيهَا وَشَرِّ مَا أَرْسِلَتْ بِهِ» [۳۳۱].
جایز نیست که فرد مسلمان به باد دشنام دهد، زیرا باد تحت فرمان خداوند است و برایش برنامهریزی شده و مأمور است، امام بخاری در ادب المفرد و ابوداود در سنن از ابوهریره سروایت کردهاند که گفت: از پیامبر خدا جشنیدم که میفرمود: «باد از روح خداوند است )یا: باد از رحمت خداوند ]بر بندگانش [ است( و گاهی رحمت، و گاهی عذاب را به همراه میآورد، پس وقتی آن را مشاهده کردید، به آن دشنام ندهید و خیر آن را از خداوند درخواست کنید و از شرّ آن به خداوند پناه ببرید» [۳۳۲].
این که میگوید: «باد از روح خدا است» یعنی از روحهایی است که خداوند آن را آفریده است، اضافه در این جا، اضافهی خلق و ایجاد است [۳۳۳].
از دیگر سنتهای پیامبر جآن است که وقتی باد تندی می ورزید میفرمود: «اَللَّهُمَ لاقِحاً لاَ عَقیماً: خداوندا، این باد را بارور کننده و باران زا گردان، نه نابارور و بدون باران»، امام بخاری در ادب المفرد از سلمه بن اکوع سروایت کرده که: وقتی باد شدیدی میوزید پیامبر خدا جمیفرمود: «اللهم لاقحا لا عقیما» [۳۳۴]لاقحاً یعنی بارور کنندهی ابرها، خداوند میفرماید:
﴿وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ ٢٢﴾[الحجر: ۲۲].
«و بادها را بارور کنندهی ]ابرها[ فرستادیم، و به دنبال آن از آسمان آب میبارانیم و شما را بدان سیراب میگردانیم و شما توانایی اندوختن ] و نگهداری[ آن را ندارید».
یعنی: ما بادها را به عنوان باد رحمت به تسخیر در آوردیم که ابرها را بارور میسازد وهم چنان که نر، ماده را بارور میسازد. از باروری ابرها -به فرمان خدا- آب نشأت میگیرد و خداوند با این کار بندگان و حیوانات و مزارع را سیراب میکند، و برای نیاز و ضرورتشان در زمین ذخیره میگردد، سپاس و ستایش و نعمت همه از آن او است و او شریکی ندارد.
سزاوار فرد مسلمان است که به هنگام شنیدن صدای رعد تسبیح گوید، امام بخاری در ادب المفرد از عامربن عبدالله بن زبیر روایت کرده که: «عبدالله بن زبیرلچون صدای رعد را شنید، صحبتش را قطع کرد و گفت: «سُبْحَانَ الذَّی یسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ المَلاَئِکة مِنْ خِيفَتِهِ»: پاک و منزه است خداوندی که رعد و فرشتگان از ترسش او را تسبیح و ستایش میکنند» [۳۳۵].
همچنین امام بخاری از عبدالله بن عباسبروایت کرده که چون صدای رعد را شنید گفت: «سُبْحَانَ الَّذِي سَبَّحْتَ لَهُ: پاک و منزه است خدایی که برایش تسبیح گفتی» [۳۳۶].
تسبیح خداوند در این موقعیت تعظیم وبزرگداشت پروردگار سبحان است که رعد اثری از آثار کمال نیرو و قدرت اوست، و این کار هماهنگی و همگامی با رعد است که به تسبیح و ستایش خداوند میپردازد اما ما تسبیح رعد را متوجه نمیشویم.
[۳۲۸] صحیح بخاری شماره [۱۰۳۲]. [۳۲۹] صحیح بخاری شماره [۱۰۳۸] و صحیح مسلم شماره [۷۱]. [۳۳۰] بنگر به: القول السدید اثر ابن سعدی [ص:۱۰۹-۱۰۸]. [۳۳۱] صحیح مسلم شماره [۸۹۹]. [۳۳۲] ادب المفرد شماره [۹۰۶]، و سنن ابوداود شماره [۵۰۹۷]، و آلبانی/در «صحیح أدب» شماره [۶۹۶] آن را صحیح دانسته است. [۳۳۳] امام نووی در کتاب اذکار ذیل باب ۱۳۶ و در توضیح حدیث ۴۵۶ که همین حدیث در آن جا همبیان شده میگوید: من میگویم: علما دربارهی این عبارت پیامبرجکه: «باد از روح خدا است» گفتهاند: یعنی: یکی از رحمتهای خداوند به بندگان خود است. م [۳۳۴] ادب المفرد شماره [۷۱۸]، آلبانی/در «صحیح الأدب» شماره [۵۵۳] آن را صحیح دانسته است. [۳۳۵] ادب المفرد شماره [۷۲۳] و الموطا شماره [۱۸۲۲] و آلبانی/در «صحیح الادب» شماره [۵۵۶] آن را صحیح دانسته است. [۳۳۶] ادب المفرد شماره [۷۲۲] و آلبانی/در «صحیح الادب» شماره [۵۵۵] آن را حسن دانسته است.