فقه ذکر و دعا - جلد سوم

فهرست کتاب

۱۴۱- اذکار رکوع و اعتدال و سجود و نشستن بین دو سجده

۱۴۱- اذکار رکوع و اعتدال و سجود و نشستن بین دو سجده

در این خصوص انواعی از ذکرها و دعاها نقل شده است و آنچه در پی می‌آید ارائه‌ی بخشی از نصوص بیان شده در این زمینه به همراه توضیح گوشه‌ای از معانی و مفاهیم ودلالت‌های آنها است.

در صحیح مسلم از حذیفه سروایت شده که گفت: «شبی با پیامبر خدا جنماز خواندم که ایشان در نماز سوره‌ی بقره را شروع کرد؛ با خود گفتم: در آیه‌ی صدم، به رکوع می‌رود اما از آن گذشت؛ گفتم: تمام بقره رامی‌خواند، بازگذشت و نزدیک آخر سوره شد؛ گفتم: با پایان بقره به رکوع می‌رود، اما بعد از آن، سوره‌ی نساء را شروع کرد وآن را نیز خواند، سپس آل عمران را نیز آغاز نمود؛ به ترتیل و آرام می‌خواند وهرگاه به آیاتی که در آن تسبیح است، می‌رسید، تسبیح می‌گفت و وقتی به آیات درخواست دعا می‌رسید، دعا می‌کرد و اگر به آیات طلب پناه از خدا و قهر و غضب می‌رسید، به خدا پناه می‌جست و بالاخره به رکوع رفت وشروع کرد به گفتن: «سُبْحانَ رَبِّی ‌العَظیمِ»و مانند قیامش طولانی بود و به اعتدال برگشت و «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَبَّنا لَك الْحَمْدُ»خواند و به اندازه‌ی رکوعش هم ایستاد، سپس به سجده رفت و «سُبْحانَ رَبِّی الْأَعْلی»را قرائت نمود و سجده‌اش نیز مانند قیامش بود» [۱۷۰].

دراین حدیث مشروعیت این که فرد مسلمان در رکوعش بگوید: «سُبْحَانَ رَبِّی العَظیم: از هر عیب و نقصی پاک و منزه است پروردگار بزرگوار من» و در سجودش بگوید: «سُبْحَانَ رَبِّی الأَعْلی: از هر عیب و نقصی پاک و منزه است پروردگار بلند مرتبه‌ی من» بیان شده است، ابن قیم/می‌گوید: «برای رکوع کننده بیان عظمت خداوند متعال در حال پایین آمدن وی و خضوعش مشروع گردیده و در این حال حق سبحانه و تعالی به وصف عظمتش در برابر آنچه که باکبریایی و جلال و عظمتش متضاد می‌باشد، وصف می‌گردد. به طور مطلق برترین آنچه که رکوع کننده می‌گوید: «سُبْحانَ رَبِّی الْعَظیمِ»می‌باشد، چرا که خداوند متعال بندگانش را بدان امر کرده است و پیام رسان از جانب او، سفیری که بین او و بندگانش می‌باشد، این محل را برای این ذکر تعیین کرده است زمانی که این آیه نازل شد:

﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلۡعَظِيمِ ٧٤[الواقعة: ۷۴].

«پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن».

رسول الله جفرمودند: آن را در رکوع‌تان قرار دهید...» [۱۷۱].

و درباره‌ی سجود می‌گوید: «و در آن ثنا وستایش خداوند متعال آن گونه که متناسب با حق سبحانه و تعالی می‌باشد، تشریع شده است و آن قول بنده است که: «سُبْحانَ رَبِّی الأعلی»واین برترین دعائی‌است که در سجده گفته می‌شود واز رسول جوارد نشده که ایشان به ذکری غیر آن در سجده امر کرده باشند، آن جا که فرمودند: «آن را در سجده‌هایتان قرار دهید» و در این حالت خداوند متعال به صفت علو وصف شده است که در نهایت تناسب با حال سجده کننده می‌باشد، کسی که در پایین‌ترین مکان با صورتش افتاده است، علو پروردگارش را در حالت سقوطش ذکر می‌کند که مانند ذکر عظمت خداوند متعال در حالت خضوعش در رکوع می باشد و پروردگارش را از آنچه بدان شایسته نیست و با عظمت و علوش متضاد است، مبرا و منزه می‌سازد» [۱۷۲]. در صحیحین از عائشه لروایت شده که «پیامبر جدر رکوع و سجودش زیاد می‌فرمود: «سُبْحانَك اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِک، اللَّهُمَّ اغْفِرْلِي: خداوندا ای پروردگار ما! تو از هر عیب و نقصی پاک و منزهی و من تو را حمد و ستایش می‌گویم، خداوندا مرا بیامرز. [و با این گفته] قرآن را تأویل می‌نمود» [۱۷۳].

این که عائشه لگفته است: پیامبر جقرآن را تأویل می‌کردند یعنی: به سخن خداوند در سوره نصر که می‌فرماید:

﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا ٣[النصر: ۳].

عمل می‌کردند لذا در رکوع و سجودش بسیار می‌فرمود: «سُبْحانَك الَّلهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِک، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لی».

در صحیح مسلم از عائشه لروایت شده که: «پیامبر خدا جدر رکوع و سجودش می‌فرمود: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلائکةِ وَالرُّوحِ»پروردگار فرشتگان و جبرئیل بسیار پاک و منزه است [از هر چیزی که سزاوار جلال او نیست] [۱۷۴].

این که می‌گوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ»این‌ها دو نام از نام‌های خداوند هستند که گواه بر تعظیم و بزرگداشت خداوند، و پاک و منزه بودن او از هر عیب و نقصی است که شایسته و سزاوار مقام او نیست، و این که هیچ کدام از آفریده‌هایش در چیزی از ویژگی‌ها و صفات کمالش شبیه او نیست. این که می‌گوید: «رَبُّ المَلاَئِکة وَالرُّوحِ»در آن از ربوبیت خداوند بر ملائکه به طور عام نام برده شده سپس نام جبرئیل ÷روح‌الامین به طور خاص ذکر گردیده چرا که او فاضل‌ترین فرشتگان و در پیشاپیش آنان است، و این اوست که وحی را بر رسول الله جفرود می‌آورد. هم چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ ١٩٥[الشعراء: ۱۹۵-۱۹۲].

«و‌ آن ] قرآن [ فرو فرستاده‌ی پروردگار جهانیان است روح الامین آن را فرود آورده است بردل تو تا از هشدار هندگان باشی به زبان عربی روشن».

بدین خاطر جبرئیل روح نامیده شده که او وحی را فرود می‌آورد همان [پیام و کلامی] که به واسطه‌ی آن قلب‌ها سرشار از زندگی می‌گردند. ابوداود و نسائی و دیگران از عوف بن مالک اشجعیسروایت کرده‌اند که گفته‌ است: «شبی با پیامبر خدا جبه نماز ایستادم و ایشان در قیام نماز سوره‌ی بقره را خواند و در اثنای قرائت خود به هر آیه‌ی رحمتی که می‌رسید، درنگ می‌نمود و رحمت خداوند را از او درخواست می‌نمود به هر آیه‌ی عذابی که می‌رسید، درنگ می نمود و از عذاب خداوند به او پناه می‌برد. عوف گفته است: پیامبر جپس از آن به رکوع رفت و آن را هم به اندازه‌ی قیامشان طول داد و در رکوع خود می‌فرمود: «سُبْحَانَ ذِي الجَبَروُتِ وَالمَلَکوتِ وَالْکبْریاءِ وَالعَظَمَة: پاک و منزه است خداوندی که صاحب قدرت، و فرمان روایی و بزرگی و عظمت است». سپس به سجده رفت و آن را هم به اندازه قیامشان طول داد در سجده‌ی خود نیز همین طور گفت، سپس برخاست و سوره آل عمران را خواند، سپس ]در رکعت‌های بعدی[ یک سوره یک سوره قرآن را تلاوت کرد» [۱۷۵].

این که می‌گوید: «سُبْحَانَ ذِي ‌الجَبَروتِ وَالمَلَکوتِ»یعنی: پاک و منزه است،«والجَبَروُتِ وَالمَلَکوتِ»، جبروت و ملکوت بر وزن فَعَلوُت از ریشه جبر و ملک هستند، مانند کلمات الرَّحَموت و الرَّغَبوت و الرَّهَبوت که بر وزن فعلوت و از ماده الرحمة و الرغبة و الرهبة هستند، عرب می‌گوید:«رَهَبوُتٌ خَیرٌ مِن رَحَموُتٍ»یعنی: اگر از تو بترسند بهتر از این است که بر تو ترحم آرند، پس جبروت و ملکوت در بردارنده‌ی همان مفاهیمی از اسماء و صفات خداوند هستند که مفهوم الملک الجبار بر آن دلالت می‌کند [۱۷۶]، خداوند در آخر سوره یس می‌فرماید:

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٣[یس: ۸۳].

«پاکا خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست او است. و شما به سوی او برگردانده می‌شوید».

این که می‌گوید: «والکبریاء والعظمة»یعنی: صاحب بزرگی و عظمت است، این دو، دو وصف نزدیک به هم و مختص خداوند هستند، جز خدا کسی شایسته و سزاوار توصیف به آنها نیست، هم چنان که در حدیث صحیح روایت شده که پیامبر جفرمودند: خداوند متعال می‌فرماید: «اَلْکبْرِياءُ رِدائِي، وَ الْعَظَمَة إِزارِي، فَمَنْ نازَعَنِي واحِداً مِنْهُا قَذَفْتُهُ فِي ‌النّارِ: کبریا و بزرگی، ردای من، و عزت و عظمت، تن پوش [صفات خاص و ملازم] من هستند و هرکس در هر یک از آن‌ها با من منازعه کند، او را در آتش می‌اندازم» [۱۷۷].

عزت و عظمت را به منزله‌ی تن‌پوش، و کبریا و بزرگی را به منزله ردا قرار داده است، اشاره به این مطلب است که این‌ها مختص خداوند هستند و از این که کسی در چیزی از این‌ها شریک او باشد پاک و منزه است. در صحیح مسلم در حدیثی طولانی از علی بن ابی‌طالب سروایت شده است که: «هرگاه پیامبر جبه رکوع می‌رفت می‌فرمود: «اللَّهُمَّ لَك رَکعْتُ، وَبِك آمَنْتُ؛ وَلَك أَسْلَمْتُ، خَشَعَ لَك سَمْعِي وَبَصَرِي وَمُخِّی وَعَظْمِي وَعَصَبی: خداوندا برای تو رکوع کردم و به تو ایمان آوردم، و خودم را تسلیم تو نمودم، گوش و چشم و مغز و استخوانم و پی ورگم همه و همه تسلیم و فرمان بردار توأند» و هنگام بلند شدن از رکوع می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ َربَّنَا لَك الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمَوَاتِ، وَمِلْءَ الأَرْضِ، وَمِلْءَ مَا بَینَهُمَا وَمِلءمَاشِئتَ مِن شَیءٍ بَعدُ: پروردگارا، سزاوار توست حمد و ستایشی [چنان فراوان] که آسمان‌ها و زمین و ما بین آن دو و هر چیزی غیر از این‌ها را که تو بخواهی پرکند». و هنگامی که به سجده می‌رفت می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ لَك سَجَدْتُ، وَبِك آمَنْتُ، وَلَك أَسْلَمْتُ، سَجَدَ وَجْهی لِلَّذِي خَلَقَهُ وَصَوَّرَهُ وَشَقَّ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ، تَبَارَك اللهُ أَحْسَنُ الخَالِقینَ: خداوندا برای تو سجده کردم، و به تو ایمان آوردم، و خودم را به تو تسلیم نمودم، چهره‌ی من برای کسی سجده کرد که آن را آفریده و به آن شکل [زیبا] بخشیده، و در آن گوش و چشم قرار داده است، پس مبارک و افزون نعمت است خداوند که بهترین و شایسته‌ترین آفرینندگان است» [۱۷۸].

این که می‌گوید: «اللَّهمَّ لَك رَکعْتُ»، به عقب انداختن فعل بیان‌گر اختصاص است؛ یعنی: رکوع من فقط برای توست، و نه کسی جز تو.

این که می‌گوید: «وَبِك آمَنْتُ»یعنی ]‏به تو‏[ اقرار و اعتراف نموده و ]تو را[ تصدیق می‌کنم.

این که می‌گوید: «وَلَك أَسْلَمْتُ»یعنی: تسلیم و فرمان بردار تو شدم.

این که می‌گوید: «خَشَعَ لَك سَمْعِي وَبَصَرِي وَمُخِّی وَعَظْمِي وَعَصَبی»یعنی: همه‌ی این اندام‌ها واعضای من در برابرت خم‌شده و تن به ذلت و خواری داده‌اند.

این که به هنگام بلند شدن از رکوع می‌گوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»یعنی: خداوند ستایش کسی را که او را ستایش گفت بشنود و بپذیرد.

این که می‌گوید: «رَبَّنَا لَك الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمَوَاتِ وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمِلْءَ مَا بَینَهُمَا وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَیءٍ بَعْدُ»، ان‏شاءالله به زودی درباره‌ی معنا و مفهومش سخن گفته خواهد شد.

این که می‌گوید:«سَجَدَ وَجَهْی لِلَّذِي خَلَقَهُ وَصَوَّرَهُ وَشَقَّ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ، تَبَارَك اللهُ أَحْسَنُ الخَالِقَینَ»بیان‌گر آن است که آدمی عظمت خدای سبحان را به یاد آورده و این که خداوند به کامل‌ترین صورت و زیباترین سیما آدمی را آفریده است، بزرگ است خداوند، بهترین آفرینندگان.

[۱۷۰] صحیح مسلم شماره [۷۷۲]. [۱۷۱] کتاب الصلاة اثر ابن قیم [ص: ۱۷۶] این کتاب با نام: نماز وحکم تارک آن، وبه همت: امین‌پور صادقی ترجمه، و توسط: انتشارات حافظ ابرو، نوبت چاپ: اول ۱۳۹۱، به چاپ رسیده است. [۱۷۲] کتاب الصلاة اثر ابن قیم [ص: ۱۸۱]. [۱۷۳] صحیح بخاری شماره [۷۹۴]، و صحیح مسلم شماره [۴۸۴]. [۱۷۴] صحیح مسلم شماره [۴۸۷]. [۱۷۵] سنن ابوداود شماره [۸۷۳]، سنن نسائی شماره [۱۱۲۰] و آلبانی/در «صحیح ابوداود» شماره [۷۷۶] آن را صحیح دانسته است. [۱۷۶] بنگر به: الرد علی المنطقیین اثر ابن تیمیه [ص: ۱۹۶]. [۱۷۷] سنن ابوداود شماره [۴۰۹۰]، و آلبانی/در «الصحیحه» شماره [۵۴۱] آن را صحیح دانسته است. [۱۷۸] صحیح مسلم شماره [۷۷۱].