فقه ذکر و دعا - جلد سوم

فهرست کتاب

۱۶۷- اذکار سوار شدن بر مرکب سفر

۱۶۷- اذکار سوار شدن بر مرکب سفر

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡفُلۡكِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡكَبُونَ ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّكُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَيۡتُمۡ عَلَيۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤[الزخرف: ۱۲-۱۴].

«و اوست که همه‌ی گونه‌ها را آفرید و برایتان از کشتی و چارپایان چیزی پدید آورد که ]‏برآنها[ سوار شوید (۱۲) تا بر پشتش ]درست[ جای‌ گیرید، آن‌گاه چون بر آن جای گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: پاک و منزه است خدایی که این را برایمان مسخر گرداند و بر آن توانا نبودیم (۱۳) و ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت».

خداوند ما را متوجه ساخته که وسایل حمل و نقل از جمله کشتی‌ها و چهارپایان اهلی و هم‌چنین وسایل جدید حمل و نقلی را که در این زمانه برای آدمیان رام و مسخر کرده از جمله وسایلی که بر روی زمین حرکت می‌کنند، و آن‌هایی را که در آسمان به پرواز در می‌آیند و آن‌هایی که در دریا‌ها شناورند و هم چنین قرار گرفتن آدمیان بر روی آنها یا درون آنها و جابه‏جایشان از مکانی به مکان دیگر با راحتی و آسایش و اطمینان، همه‌ی این‌ها از الطاف و اکرام و انعام خداوند بوده و اوست که آنها را رام آدمی کرده است، پس چگونه سزاوار است کسی که بر آن سوار می‌شود از یاد و ذکر بخشنده و مرحمت کننده‌ی آن، و ثنا و ستایش او آن چنان که شایسته‌ی او است، غفلت کند.

راه و روش پیامبر جبه هنگام سوار شدن بر مرکب و در سفر، کامل‌ترین و تمام‌ترین راه و روش است، چرا این گونه نباشد در حالی که ایشان از لحاظ طاعت، کامل‌ترین، و از لحاظ عبادت، نیکوترین، و از لحاظ شیوه‌ی زندگی زیباترین و پاک‌ترین مردم بود؛ در آنچه در ذیل می‌آید گوشه‌هایی از روش ایشان جدر این زمینه است که ارائه می‌شود.

ترمذی و ابوداود و دیگران از علی بن ربیعه روایت کرده‌اند که گفت: «من نزد علی بن ابی‌طالب سبودم که چهارپایی برایش آورده شد که بر آن سوار شود و او وقتی پایش را در رکاب گذاشت، گفت: بسم الله، و وقتی بر پشت آن قرار گرفت، گفت: الحمد لله، و سپس گفت:

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِينَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤ [الزخرف: ۱۳-۱۴].

«پاک و منزه‌خدایی است که این وسیله را برای ما رام کرد، در حالی که ما توانایی رام کردن آن را نداشتیم (۱۳) و ما به یقین به سوی خدا باز می‌گردیم».

و سپس سه بار الحمد لله گفت و سه بار الله اکبر، و پس از آن گفت: «سُبْحَانَك إنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لی إِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتِ: [خدایا!] تو پاک و منزه هستی، من بر نفس خود ظلم کرده‌ام، پس مرا بیامرز، زیرا که کسی جز تو گناهان را نمی‌بخشد» و سپس خندید، سؤال شد ای امیرالمؤمنین! به چه چیزی خندیدی؟ گفت: پیامبر جرا دیدم که این اعمال من را انجام دادند و خندید، گفتم: ای رسول خدا! چرا خندیدید؟ فرمودند: پروردگارت از این گفته‌ی بنده‌اش، که می‏گوید: «گناهان مرا بیامرز» در حالی که او می‌داند که جز خداوند کسی دیگر گناهان را نمی‌آمرزد، خشنود می‌شود» [۳۵۳].

فرد مسلمان باید در این حدیث و آنچه در آن است از گواهی بر کمال لطف و احسان خداوند، و گستردگی مغفرتش، و نیکی و خیرات او بیندیشد و این در حالی است که خداوند کاملاً بی‌نیاز از توبه و استغفار بندگانش است. از جمله ارشادات پیامبر جبه هنگام سوار شدن بر مرکب به قصد سفر این بود که از خداوند درخواست می‌نمود تا نیکوکاری و تقوی را در سفر برایش رقم زند و انجام کار نیکی را که مورد رضایت او باشد برایش آسان نماید، و سفر را برایش سهل گرداند و از نتایج و پیامد بد در مورد خودش یا مال و خانواده‌اش او را در امان دارد. در صحیح مسلم از عبدالله بن عمر بروایت شده که پیامبر خداجوقتی برای رفتن به سفر بر روی شترش قرار می‌گرفت سه بار می‌فرمود: «الله اکبر»، و بعد از آن می‏فرمود: «سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَلَنَا هَذَا وَمَا کنَّا لَهُ مُقَرِنینَ وَإنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ. اَللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُك فِي سَفَرِنَا هَذَا الْبِرَّ وَالتَّقْوَى وَمِنَ‌ الْعَمَلِ مَا تَرْضَی، اَللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَینَا سَفَرَنَا هَذَا، وَاطْوِ عَنَّا بُعْدَهُ اَللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ وَالْخَلِيفَة فِي الأَهْلِ. اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِك مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَکابَة الْمُنْظَرِ وَسُوءِ الْمُنْقَلَبِ فی الْمَالِ وَالأَهْلِ: پاک و منزه است خداوندی که این مرکب را برایمان رام کرد، وگرنه ما بر [رام کردن] آن توانایی نداشتیم و به یقین ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم، خداوندا، در این سفرمان، نیکوکاری و تقوی، و اعمالی را که مورد رضایت و پسند تو باشد از تو طلب می‌نماییم، خداوندا، این سفرمان را بر ما آسان گردان و دوری آن را برای ما کوتاه‌ساز، خداوندا، تویی همراه ما در سفر و جانشین ما در میان خانواده و بستگانمان، خداوندا، همانا من از سختی سفر و از منظره‌ی غم‌انگیز، و از دگرگونی بدو ناگوار در مال و خانواده و بستگانم به تو پناه می‌جویم». پیامبر جوقتی از سفر باز می‌گشت، باز همان کلمات یاد شده را می‌فرمود و برآن‌ها می‌افزود: «آی‍ِبُونَ، تَائبُونَ، عَابِدوُنَ، لِرَبِّنَا حَامِدُونَ»:بازگشته‌ایم و به سوی خداوند توبه کاریم و برای پروردگارمان عبادت کننده و ستایشگریم [۳۵۴]. این که می‌گوید: «اللهم إنا نسالک فی سفرنا هذا البر والتقوی»منظور از «بِرّ» انجام کارهای نیک، و منظور از «تقوی» ترک معاصی و گناهان است، این معانی مربوط به وقتی است که در یک ذکر هر دوی آنها بیان شده باشند هم‌چنان که در این حدیث چنین آمده، اما هر گاه یکی از این دو به تنهایی ذکر شود معنای دیگری را نیز در بر می‌گیرد.

این که می‌گوید: «اَللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَینَا سَفَرَنَا هَذَا، وَاطْوِ عَنَّا بُعْدَهُ»یعنی : این سفر را برای ما آسان گردان و مسافتش را برای ما کوتاه نما.

این که می‌گوید: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ»منظور از مصاحبت ، همراهی خاص و ویژه است. که مستلزم حفظ و یاری و تأیید است، کسی که خداوند به همراهش باشد از چه کسی می‌ترسد؟

این که می‌گوید: «وَالْخَلِيفَة فِي الأَهْلِ»خلیفه کسی است که جانشین کسی می‌شود که او را جانشین خود در چیزی که بر جای می‌نهد، می‌کند، معنی این بخش از حدیث آن است که خداوندا من در خصوص محافظت از خانواده‌ام تنها به تو تکیه می‌کنم.

این که می‌گوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُبِك مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ»یعنی: از سختی و مشقت سفر به تو پناه می‌آورم. این که می‌گوید: «وَکآبَة الْمُنْظَرِ»یعنی: از بدحال شدن و درهم شکستن به سبب درد و رنج به تو پناه می‌آورم. این که می‌گوید: «وَسُوءِ الْمُنْقَلَبِ»یعنی: از بازگشت از سفر به خاطر آنچه ناراحتش کرده و بد است، حال فرقی نمی‌کند چه در وجود خودش یا مال و خانواده‌اش باشد، به خدا پناه می‌جوید.

این که می‌گوید: «وقتی از سفر باز می‌گشت، باز همان کلمات یاد شده را می‌فرمود و بر آن‌ها می‌افزود: باز گشتگانیم، توبه کنندگانیم، عبادت گزارانیم و ستایشگران پروردگار‏مانیم». سنت آن است که این بخش به هنگام بازگشت از سفر، و هم‌ چنین به هنگامی که به شهرش نزدیک می‌گردد، آن را بگوید. امام بخاری و امام مسلم از أنس سروایت کرده‌اند که: «وقتی که رسول خدا جبه مدینه نزدیک شد فرمود:«آیبُونَ، تَائِبوُنَ، عَابِدوُنَ، لِرَبِّناَ حَامِدوُنَ»: بازگشتگانیم، توبه کنندگانیم، عبادت گزارانیم و ستایشگران پروردگارمانیم». و پیوسته چنین می‌فرمود تا وارد مدینه شد» [۳۵۵].

این که می‌گوید: «آیبون»یعنی: ما رجعت کننده‌ایم، منظور این است که به خیر و سلامت برگشته‌ایم.

این که می‌گوید: «تائبون»یعنی: از گناهان‌مان و کوتاهی‌هایمان به درگاه الهی توبه می‌کنیم.

این که می‌گوید: «لربنا حامدون»یعنی: پرودگارمان را به خاطر نعمات عظیم و عطایای وسیع و این که آنها را به سهولت در اختیارمان نهاده ستایش می‌کنیم.

سنت است که به هنگام بالا رفتن از تپه‌ها و بلندی‌ها و جاهای مرتفع الله اکبر گفته شود و به هنگام فرود آمدن به دره‏ها و جاهای گود و نشیب سبحان الله گفته شود. در صحیح بخاری از جابر بن عبداللهبروایت شده که گفت: «آن گاه که به بلندی می‌رسیدیم، «الله اکبر» می‌گفتیم و وقتی به نشیبی فرود می‌آمدیم «سبحان الله» می‌گفتیم» [۳۵۶].

این که آدمی در مکان‌های بلند و به هنگام صعود تکبیر می‌گوید مشغول کردن قلب و زبان به تعظیم پروردگار و اعلان بزرگی و عظمت او است و در عین حال کبر و عجب و غرور از آدمی دفع و طرد می‌گردد، و گفتن تسبیح در مکان‌های پست و نشیب [به خاطر] منزه دانستن خداوند از نقائص و عیوب، و از هر آنچه که در تضاد با کمال و جلال او است، می‌باشد.

از دیگر ارشادات پیامبر جدعا کردن برای کسی است که می‌خواهد به سفر برود، دعا برای محفوظ ماندن و پایان نیک و آسان شدن کار به همراه توصیه به رعایت تقوای خداوند.

در کتاب ترمذی از سالم روایت شده که : «عبدالله بن عمر ببه کسی که می‌خواست به سفر برود می‌گفت: نزدیک بیا تا با تو آن گونه خداحافظی کنم که پیامبر جآن گونه با ما خداحافظی می‌نمود، آن‌گاه می‌گفت: «أَسْتَوِدعُ اللهَ دِينَک، وَأَمَانَتَک، وَخَوَاتِيمَ عَمَلِک»: دینت و أمانتت و عاقبت کارت را به خداوند می‌سپارم»‏ [۳۵۷]. یعنی از خداوند می‌طلبم که آنها را برایت تحت حمایت و مراقبت خود قرار دهد.

هم‌چنین در کتاب ترمذی از ابوهریره سروایت شده که: «شخصی گفت: ای رسول خدا جمن می‌خواهم به سفر بروم، مرا وصیتی کن، آن حضرت جفرمود: «به پرهیزگاری پای بند باش و بر هر بلندی و تپه ای تکبیر بگو». و وقتی آن مرد پشت کرد و رفت. پیامبر جفرمود: «اَللَّهُمَ اطْوِ لَهُ الْبُعْدَ، وَهَوِّنْ عَلَیهِ السَّفَرَ: خداوندا، راه دور را برایش کوتاه گردان و سفر را بروی آسان نمای» [۳۵۸].

هم‌چنین در جامع ترمذی از أنس بن مالک سروایت شده که: «مردی نزد رسول خدا جآمد و گفت: ای پیامبر خدا ج، من می‌خواهم به سفر بروم برایم دعایی کن که توشه‌ی سفرم باشد، و آن حضرت فرمود: «زَوَّدَك اللهُ التَّقْوی»: خداوند تقوی و پرهیزگاری را توشه‌ی راهت گرداند. آن مرد گفت: بر توشه‌ام بیفزای، و پیامبرجفرمود: «وَغَفَرَ ذَنْبِک»: و خداوند گناهت را بیامرزد. باز هم گفت: بر توشه‌ام بیفزای، و پیامبرجفرمود: «وَیسَّرَ لَك الْخَیرَ حَیثُما کنْتَ»: و هر کجا که باشی خیر و نیکی را برایت میسر ‌فرماید» [۳۵۹].

پیامبر جبه کسی که می‌خواهد به سفر برود توصیه می‌کند که برای کسانی که باقی می‌مانند دعا کند به این که حفظ و امان خداوند باشند، در کتاب عمل الیوم واللیلة اثر ابن سنی از موسی بن وردان روایت شده که گفت: «به نزد ابوهریره سآمدم تا به خاطر این که می‌خواستم به سفر بروم با او خداحافظی کنم، ابوهریره سگفت: ای برادرزاده چیزی به تو نیاموزم که رسول الله جآن را به من یاد داده که به هنگام خداحافظی آن را بگویم؟ موسی گفت: گفتم: آری [به من نیز بیاموز]‏، ابوهریرهسگفت: بگو: «أَسْتَودِعُکمُ اللهَ الَّذِي لَا تَضیعُ وَدَائِعُهُ»: شما را نزد خداوند به امانت می‌سپارم که نزد او امانت‌ها ضایع نمی‌گردند». وابن ماجه از ابوهریرهسروایت کرده که گفت: رسول اللهجبا من خداحافظی کرد و فرمودج، و این دعا را ذکر کرد‏ [۳۶۰]. یعنی: همانا آنچه نزد خدا به امانت گذاشته شود آن را محفوظ می‌دارد. از ابن عمربروایت شده که گفت: شنیدم که رسول الله جفرمودند: «إِذَا اسْتُودِعَ الله شَیئاً حَفِظَهُ: هرگاه چیزی نزد خدا به امانت سپرده شود از آن محافظت می‌نماید» [۳۶۱].

عاجزانه از خداوند می‌طلبیم که از دین‌مان پاسداری و مراقبت نموده و همه‌ی ما را در راه انجام هر خیری موفق گرداند.

[۳۵۳] سنن ابوداود شماره [۲۶۰۲] و سنن ترمذی شماره [۳۴۶۶] و آلبانی/در «صحیح الترمذی» شماره [۲۷۴۲] آن را صحیح دانسته است. [۳۵۴] صحیح مسلم شماره [۱۳۴۲]. [۳۵۵] صحیح بخاری شماره [۳۰۸۵]، و صحیح مسلم شماره [۱۳۴۵]. [۳۵۶] صحیح بخاری شماره [۲۹۹۳]. [۳۵۷] سنن ترمذی شماره [۳۴۴۳] و آلبانی/در «صحیح ترمذی» شماره [۳۷۳۸] آن را صحیح دانسته است. [۳۵۸] سنن ترمذی شماره [۳۴۴۵]، و ابن ماجه شماره [۲۷۷۱] و آلبانی/در «صحیح ترمذی» شماره [۲۷۳۹] آن را صحیح دانسته است. [۳۵۹] سنن ترمذی شماره [۳۴۴۴]، آلبانی/در «صحیح الترمذی» شماره [۲۷۳۹] آن را صحیح دانسته است. [۳۶۰] عمل الیوم واللیله شماره [۵۰۵] و سنن ابن ماجه شماره [۲۸۲۵]، و آلبانی/در «صحیح ابن ماجه» شماره [۲۲۷۸] آن را صحیح دانسته است. [۳۶۱] ابن حبان شماره [۲۳۷۶] آن را روایت کرده و آلبانی/در «صحیح موارد الضمآن» شماره [۲۰۱۶] آن را صحیح دانسته است.