۱۵۸- آنچه به بیمار گفته میشود
اسلام به رعایت حقوق بیمار، و رفتن به ملاقات او ودعا برای بهبودی و تندرستیاش، و بیان انواعی از دعاها که گفتنش به هنگام ملاقات بیمار نیکوست، تشویق و ترغیب نموده است، همهی این رعایت و رفتن و دعا کردن خاستگاهش از آنجاست که مؤمنین همچون یک پیکرهاند، آنچه یکی از آنان را خوشحال میکند همه را خوشحال میکند وآنچه یکی را به درد میآورد همه را به درد میآورد. در صحیحین از نعمان بن بشیر بروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «مؤمنان را در ترحم ودوستی ومهربانی آنها با یکدیگر مانند یک بدن مییابی، که چون عضوی از آن بیمار شود، سایر اعضای بدن با بیداری و تب آن را همراهی میکنند» [۲۸۰]. و در روایتی از امام مسلم آمده است که: «مسلمانان همچون یک فردند، اگر چشمش به درد آید تمامی بدنش به درد میآید، و اگر سرش به درد آید تمامی بدنش به درد میآید» [۲۸۱].
به همین خاطر عیادت از بیماران به خاطر دلداری دادن بدانان و تخفیف دردها و موضوعشان، مقرر گردیده است و این به عنوان یکی از حقوق آنان مقرر شده. در صحیح مسلم از ابوهریره سروایت شده که پیامبر جفرمودند: «حق مسلمان برمسلمان دیگر شش چیز است: هرگاه او را دیدار کردی به او سلام بگو. هرگاه تو را دعوت کرد، دعوتاش را بپذیر. هرگاه از تو نصیحت خواست، او را نصیحت کن. هرگاه عطسه زد و خدا را ستایش گفت، برایش دعای نیک کن. هرگاه بیمار شد به عیادتاش برو. هرگاه در گذشت، به تشییع جنازهاش برو» [۲۸۲]. در نصوص بسیاری فضیلت کسی که به عیادت بیماران میرود و هم چنین پاداش بزرگ او نزد خداوند، بیان شده است.
در صحیح مسلم از ثوبانسبردهی آزاد شدهی رسول اللهجروایت شده که رسول اللهجفرمودند: «عیادت کنندهی بیمار در باغ و بوستان بهشت است تا باز میگردد»، و در روایتی دیگر میفرماید: «کسی که بیماری را عیادت کند پیوسته درخرفهی بهشت است». از پیامبرجسؤال شد که: خرفهی بهشت چیست؟ فرمود: «چیدن و استفاده از میوهها و نعمتهای بهشت است» [۲۸۳]. یعنی آن شخص در باغهای بهشت است و هر آنچه از میوههای آن را بخواهد و اراده نماید میچیند.
ترمذی از ابوهریره سروایت کرده که رسول الله جفرمودند: «هرکس به خاطر خدا بیماری را عیادت کند یا به دیدار برادر دینیاش برود، ندا دهندهای به او ندا میدهد که؛ خوشا به حالت و خوش آمدی و جایگاهی در بهشت برای خودت آمادهکردی» [۲۸۴]. و احادیث در این زمینه بسیارند.
برای فرد مسلمان مستحب است که هرگاه بیماری را عیادت کرد به او آرامش دهد و جملات امید بخش به او بگوید و پاداش خدا را به یادش آورد به این شیوه که این بیماری سبب غفران و آمرزش گناهانش شده و او را پاک میگرداند.
در صحیح بخاری از ابن عباس لروایت شده گفت: پیامبر جبر مردی بیاباننشین وارد شد تا از او عیادت کند و پیامبر جچون به عیادت بیمار میرفت به او میگفت: مشکلی نیست، پاکی [گناهان] است اگر خداوند بخواهد، بیابان نشین گفت: تو گفتی: سبب پاکی [گناهان] است؟ هرگز، بلکه تبی است که میجوشد در بدن پیرمردی که [هلاکش میکند] و گورستان را به او فرا مینماید. پیامبر جفرمود: «آری؛ چنین است» [۲۸۵].
در سنن امام ابوداود از ام علاء لروایت شده که گفت: پیامبر جبه عیادت من آمد در حالی که بیمار بودم، فرمودند: «ای ام علاء تو را مژده باد، خداوند به واسطهی بیماری فرد مسلمان گناهان او را پاک میکند همچنان که آتش ناخالصی طلا و نقره را از بین میبرد» [۲۸۶]. در صحیح مسلم از جابر بن عبدالله سروایت است که: پیامبر خدا جبر ام سائب، یا ام مسیب وارد شد و فرمود: ای ام سائب -یا: ای ام مسیب- چرا میلرزی؟ گفت: ]از[ تب، خدا مبارکش نگرداند، فرمود: به تب ناسزا نگو؛ زیرا چنان که دم آهنگری، ناخالصیهای آهن را از بین میبرد، آن [تب] نیز گناهان آدمیزادگان را از بین میبرد» [۲۸۷]. امام بخاری در ادب المفرد از سعید بن وهب روایت کرده که گفت: «من سلمان را همراهی میکردم . وی در موضع کندَه از بیماری عیادت کرد وقتی او را دید گفت: تو را بشارت باد، زیرا خداوند مرض مؤمن را برایش کفارهی گناهان و پندی برای آینده میگرداند [تا از گناه دوری جوید] و بیماری فاجر [کافر] بسان شتری است که مالکش آن را در بند نگهداشته باشد و سپس از بند برهاند، و شتر نداند که چرا آن را در بند نگهداشته و چرا رها کرده است» [۲۸۸].
سلمان به او بشارت داد و به او یادآوری کرد مشکلات و مصائبی که فرد مسلمان از لحاظ بدنی بدانها مبتلا میشود همگی کفارهی گناهانش میگردند. همچنان که در صحیحین از ابوهریره سروایت شده که رسول الله جفرمودند: «هیچ رنج و بیماری و غم و اندوه و آزار و اذیتی به شخص مسلمان نمیرسد و یا حتی خاری در پای او فرو نمیرود، جز آن که خداوند آن را کفارهی گناهانش قرار میدهد» [۲۸۹].
این که میگوید: «مرض مؤمن را پندی برای آینده میگرداند». یعنی: این شخص به هنگام بیماریش شرایطی برایش فراهم میشود که گناهانش را به یادآورده و نسبت به خطاها و تقصیراتش آگاه میگردد در حالی که در حالت تندرستی و عافیت این شرایط برای او فراهم نمیگردد، در این هنگام است که بیماریش علتی میگردد که خود را به خاطر کوتاهی نکوهش میکند و او را وا میدارد که از بیادبی دوری گرفته و در پی خشنودی [خدا] باشد. این در خصوص فرد مؤمن است، اما شخص فاجر به هنگام بیماری حال و روزش همچون حال و روز شتر است که صاحبش ابتدا او را با پابند می بندد و سپس رهایش میکند او نمیداند که چرا بسته شد و چرا آزاد شد، لذا او به خطا و گناه و فجورش ادامه و استمرار می دهد، بیماریش برای او عبرتی در پی ندارد و به سبب آن اندرزی نمیگیرد.
بهتر است کسی که می خواهد به عیادت بیماری برود برای عیادتش زمان مناسبی را انتخاب کند، چرا که هدف از عیادت راحتی و آرامش بیمار و شادمان کردن او است، و نه ایجاد مزاحمت برای او، و هم چنین بهتر است که مدتی طولانی نزد او نماند مگر این که خود بیمار چنین چیزی را دوست داشته باشد و در نشستن فایده و مصلحتی باشد.
از جمله سنتها درعیادت بیمار آن است که عیادت کننده کنار سر بیمار بنشیند، امام بخاری در ادب المفرد از ابن عباس بروایت کرده که: «پیامبر جچون از مریض عیادت میکرد کنار سر مریض مینشست سپس هفت بار میگفت: «أَسْأَلُ اللهَ الْعَظیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ أَنْ یشْفیک: از خدای بزرگ و صاحب عرش عظیم میخواهم که تو را شفا دهد». اگر در اجل وی مهلتی باشد بیماری وی بهبودی مییابد» [۲۹۰].
از دیگر سنتها آن است که ، وقتی که عیادت کننده میخواهد برای بیمار دعا کند دستش را روی بدن او بگذارد، در صحیحین روایت شده هنگامی که پیامبر جسعد بن ابی وقاص سرا عیادت کرد دستش را بر روی پیشانی سعد نهاد سپس دستش رابه صورت و شکم او کشید سپس فرمود: «پروردگارا سعد را شفا بخش» [۲۹۱]. قرار دادن دست بر روی [بدن] مریض به او آرامش میدهد، و از شدت و ضعف و بیماری او آگاه میشود، و بدین شیوه به او توجه [بیشتری] میکند.
سپس شایسته است عیادت کننده با دعا کردن برای بیمار خیرخواهی خود را به او نشان دهد و نزد او جز سخن خیر نگوید، در صحیح مسلم از امسلمه لروایت شده که رسول الله جفرمودند: «هرگاه بر سر بیمار یا مردهای حضور یافتید، سخن نیک بگویید؛ چون شما هرچه بگویید فرشتگان آمین میگویند» [۲۹۲].
بهتر است عیادت کننده جامعترین دعا را برگزیند و بر گفتن دعاهای نقل شده از پیامبر جحریص باشد، چرا که آنها دعاهایی با برکت و جامع خیر هستند. همچنین عاری و مصون از خطا و اشتباهند مانند این که بگویند: «پروردگارا فلانی را شفا بده» یا بگوید: «ان شاءالله بیماریات پاک کننده [ی گناهان] خواهد بود»، یا بگوید «از خدای بزرگ و صاحب عرش عظیم میخواهم که تو را شفا بدهد»، یا بگوید: «خدایا! ای پروردگار مردم! ناراحتی و درد را بردار و او را شفا بده که تو شفا بخشی و هیچ شفایی جز شفای تو نیست، شفایی عطا کن که چیزی از بیماری باقی نگذارد»، پیشتر در این باره احادیثی بیان کردیم، یا این که سوره فاتحة الکتاب و معوذات را به عنوان رقیه و دعا بر بیمار بخواند، پیشتر احادیث ابوسعید خدری سو عائشه لدر این باره بیان شد یا این رقیه [و دعا] را بر او بخواند: «به نام خداوند بر تو دعا و رقیه میخوانم تا تو را از هر چیزی که آزارت میدهد، و از شرّ هر نفس یا چشم حسودی پناه دهد، خداوند شفایت دهد، به نام خداوند بر تو دعا و رقیه میخوانم». این رقیه و دعایی است که به هنگام بیماری پیامبر ج، جبرئیل آن را بر او خواند، یا آن چیزی را بگوید که در صحیحین آمده از عائشه لروایت شده که: «پیامبر جبه بیمار میفرمود: «بسم الله تُرْبَةُ أَرْضِنَا، بِریقَةِ بَعْضِنَا، یشْفَى سَقِيمُنَا، بِإِذنِ رَبَّنَا»: به نام خداوند، به وسیلهی خاک زمین ما که به آب دهان بعضی ازما آمیخته است با اجازهی پروردگارمان بیمارمان شفا داده میشود» [۲۹۳].
شخص تندرست باید به هنگام دیدن بیماران پند و اندرز گرفته و آن را مایهی عبرت خود گرداند و به خاطر نعمت صحت و تندرستی و عافیت خدا را سپاس و ستایش گوید واز او طلب [ادامهی] تندرستی و صحت بنماید.
از خداوند کریم و بخشنده عاجزانه میطلبیم که تمامی بیماران را شفا و بهبودی عطا کرده و برای همه صحت و تندرستی وعافیت مقدر فرماید همانا او شنوندهی دعا و اجابت کنندهی آن است.
[۲۸۰] صحیح بخاری شماره [۶۰۱۱] و صحیح مسلم شماره [۲۵۸۶]. [۲۸۱] صحیح مسلم شماره [۲۵۸۶]. [۲۸۲] صحیح مسلم شماره [۲۱۶۲]. [۲۸۳] صحیح مسلم شماره [۲۵۶۸]. [۲۸۴] سنن ترمذی شماره [۱۹۳۱]، و آلبانی/در «صحیح الترغیب» شماره [۳۴۷۴] آن را حسن دانسته است. [۲۸۵] صحیح بخاری شماره [۵۶۵۶]. [۲۸۶] سنن ابوداود شماره [۲۶۸۸] و آلبانی/در «صحیح الترغیب» شماره [۳۴۳۸] آن را صحیح دانسته است. [۲۸۷] صحیح مسلم شماره [۲۵۷۵]. [۲۸۸] ادب المفرد شماره [۴۹۳]، و آلبانی/در «صحیح الأدب» شماره [۳۷۹] آن را صحیح دانسته است. [۲۸۹] صحیح بخاری شماره [۵۶۴۲] و صحیح مسلم شماره [۲۵۷۳]. [۲۹۰] ادب المفرد [۵۳۶] و آلبانی/در «صحیح الادب» شماره [۴۱۶] آن را صحیح دانسته است. [۲۹۱] صحیح بخاری شماره [۵۶۵۹] و صحیح مسلم شماره [۱۶۲۸]. [۲۹۲] صحیح مسلم شماره [۹۱۹]. [۲۹۳] صحیح بخاری شماره [۵۷۴۵] و صحیح مسلم شماره [۲۱۹۴].