محور سوره
خبر است اما خبری بسیار مهم و یقینی که با هیچ خبری قابل مقایسه نیست و آن عبارت است از زندهشدن انسانها بعد از مرگ و قیام قیامت. به همین خاطر است که گفتیم: این سوره چکیده و خلاصهای است از مفاهیمی که سورههای جزء سیام بیان میکنند. واقعیت این است که اگر کسی در مجلس قرآن و بر سر سفرهی قرآن بنشیند و بعد از برخاستن تحولی در شخصیتش چه گفتارش و چه رفتارش ولو تحول اندکی هم باشد، ایجاد نشود، باید بداند که بسیار نامتعادل است و بایستی بیشتر در این محافل و مجالس حضور داشته باشد تا این نامتعادلیها و نامتوازنیها را تبدیل به تعادل و توازن شخصیتی بنماید، لذا قرآن تنها سفرهای است که خداوند با آن کریمانه از میهمانانش پذیرایی میکند و آنها را با معارفی آشنا میگرداند که اگر اهلیت و توفیقش را داشته باشند، هم خود متحول و دگرگون میشوند و هم دیگران را متحول میکنند و به تعبیر اقبال دیدگاههای قبل از آمدن به مجلس قرآن با دیدگاههای بعد از آمدن به مجلس کاملاً متفاوت است. تفکرها، نگاه کردنها، بینشها و منشها کاملاً تغییر مییابند. این تفاوتها شاید در ابتدا اندک باشند، اما شتاب میگیرند و همان شعر اقبال تحقیق میشود که میگوید: دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز و در حدیث آمده است که: «المؤمن يغبط والمنافق يحسد». تفاوت بارز میان مؤمن و منافق همین است که مؤمن اهل غبطهخوردن است و منافق اهل حسدورزیدن است. مؤمن اگر کسی را ببیند که اهل توفیق و خیری شده است، غبطه میخورد و از خدا میخواهد که از آن توفیق و خیر او را هم بهرهمند گرداند، اما منافق اهل حسد است.
تا توانی به جهان بال و پر خویش گشودن آموز
که پریدن نتوان با پر و بال دگران
باید با پَر و بال خود پرواز کنیم و به اوج برسیم که اگر به آن اوجها نرسیم، اهل خسارت هستیم. نه این که با بال دیگران بخواهیم پرواز کنیم که امکانپذیر نیست. خاسرین و خسارتمندان واقعی کسانی هستند که قبل از مرگشان این انتقال و هجرت شخصیتی را از وضعیت موجودی که دارند، به سمت وضعیت مطلوبی که باید داشته باشند، صورت نداده و بمیرند که خداوند خود در آیهی ۱۰۲ سورهی آل عمران فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢﴾ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای کامل خدا را پیشه کنید و نمیرید، مگر این که مسلمان باشید».