تقسیمبندی آیات
از آیهی ۱ تا آیهی ۳ بیان مختصری است از حادثهای که قرار است روی دهد و اختلافی که مردم در رابطه با رویدادن و رویندادن آن باهم دارند و امروز ما شاهد این اختلاف هستیم؛ این آیه بیش از ۱۴۰۰ سال پیش و در ابتدای دوران مکه نازل شده است. و اکنون در میان روشنفکران، در عصر انفجار اطلاعات و معلومات در رابطه با وقوع حیات بعد از مرگ چه در میان انسانهای دیندار و بیدین و چه در میان ادیان مختلف آسمانی، همین اختلاف که در آن زمان هم وجود داشت، الآن هم وجود دارد؛ چرا که عدهای در باب معاد معتقد به معاد جسمانی نیستند، بلکه معتقد به معاد روحانی هستند و این در تضاد آشکار با آیات قرآنی است، زیرا در این صورت ما بیدلیل خود را از بسیاری از لذتهای دنیوی محروم میکنیم، درحالیکه باید همهی آن لذتها را داشته باشیم، چون در آن دنیا دیگر این لذتها وجود ندارد. توضیح کافی در این سوره و سورههای بعدی خواهد آمد که معاد دارای دو بُعد روحی و جسمی میباشد. آیهی ۴ و ۵ انذار و اعلام خطر در این رابطه است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، سرانجام نامطلوبی در انتظار خواهد بود، یعنی اگر انسان خود را از این ابهامات و شبهات و شکها خارج نسازد و تکلیفش را در رابطه با زندهشدن بعد از مرگ و بیشتر از آن قیامت و محاسبهی انسانها و مراحلی را که قرآن دربارهی قیامت به تفصیل بیان کرده است، روشن نکند و به یقین نسبی نرسد که مسئولانه سخن بگوید و مسئولانه حرکت کند، در این صورت در حیرت و سرگردانی قرار خواهد گرفت. لذا مسأله عالمشدن به قیامت مقولهای است و مسئلهی مؤمنشدن به قیامت هم مقولهای دیگر. بسیاری از مردم عالم به قیامت هستند، مانند یهود و نصاری که آنچنان ماهرانه در رابطه با حوادث و مسائل قیامت سخن میگفتند که سخنان آنها را خداوند در قرآن آورده است. طوری که یهود ادعا میکردند: ﴿لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَيَّامٗا مَّعۡدُودَةٗۚ﴾ [البقرة:۸۰]. میگفتند: ما تنها چند روزی در جهنم خواهیم بود. بعد از مدتی از آن جا بیرون میآییم، در جایی، قرآن نقل میکند که میگفتند: ﴿لَن يَدۡخُلَ ٱلۡجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰۗ﴾ [البقرة: ۱۱۱]. یعنی فقط مسیحی و یهودی به بهشت خواهند رفت و کسان دیگری حق رفتن به بهشت را ندارند. و لذا فرق ایمان به قیامت با عالمشدن به قیامت در این است که ایمان به قیامت یعنی علم به قیامت، همراه با احساس مسئولیت. پس عالمشدن به قیامت اگر در کنار احساس مسؤلیت قرار بگیرد، ایمان به قیامت میشود. مؤمن یعنی کسی که علم را دارد و این علم در او احساس مسئولیت هم ایجاد کرده است و دیدگاهش را نسبت به دنیا و مافیها تغییر داده است، سنجیده میگوید، سنجده میبیند، سنجدیده میاندیشد و تمام حرکات و سکناتش استاندارد میشود. اینچنین فردی مؤمن به قیامت است وگرنه تنها با علم، انسان نمیتواند از سنجیدگی و تعادل شخصیتی مخصوصاً در باب بینش و منش برخوردار شود. از آیهی ۶ تا آیهی ۱۶ استدلالی است برای اثبات حیات پس از مرگ. بعضی از آیات امکان وجود آن و بعضی از آیات وجوب وجودش را برای ما بیان میکند. بودن قیامت واجب است و اگر بعد از این حیات، حیات دیگری نباشد، با این همه اضطرابها و استرسها و مشکلاتی که وجود دارد، انسان عاقل ترجیح میدهد که زودتر بمیرد. عقل و نقل هم این را تصدیق میکند اما اگر زندهشدنی بعد از مرگ وجود دارد، به فرمودهی پیامبر خدا، هیچکس حق ندارد که از خدا بخواهد او را بمیراند و اگر بسیار به تنگ آمد بگوید: «أللهم أحيني ان كانت الحياه خيراً لي وتوفني اذا كانت الوفاه خيراً لي»: خداوندا! من را زنده نگهدار، اگر حیاتم برای من مفید است و من را بمیران، اگر مرگم برای من مفید است. یهود که ادعای اولیاء الهی میکردند، میگفتند: ما دوست خدا و مقربین درگاه او هستیم، خداوند هم آنها را امتحان میکند و میگوید: شما که دوست دارید، پیش محبوبتان بروید؛ و شما که ادعای ولایت میکنید و خیلی خدا را دوست دارید آرزوی مرگ کنید، اگر راستگو هستید. ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ أَوۡلِيَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٦﴾ [الجمعة:۶]
﴿وَلَا يَتَمَنَّوۡنَهُۥٓ أَبَدَۢا بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِٱلظَّٰلِمِينَ ٧﴾ [الجمعة: ۷] ولی آنها هرگز آرزوی مرگ را نمیکنند، زیرا آنها بسیار دنیا را دوست دارند و از مرگ هراساناند و این از ویژگیهای شخصیتی یهودیان است.
اگر مؤمن هم چنین وضعیتی پیدا کند، یکی از ویژگیهای یهودیان را پیدا کرده است، لذا از آیهی ۶ تا آیهی ۱۶ اثبات حیات بعد از مرگ و وجوب آن است، واجببودن حیات بعد از مرگ است که به حیات قبل از مرگ معنی میدهد. از آیهی ۱۷ تا آیهی ۲۰ مقدمهی آمدن روز سخت یعنی همان قیامت است و محاسبه و محاکمهی انسان. از آیهی ۲۱ تا آیهی ۳۰ بیان عاقبت گروهی است که حیات بعد از مرگ را تکذیب کردند و با فراموشکردن حیات بعد از مرگ احساس مسئولیت در آنها هم خاموش شد. از آیهی ۳۱ تا آیهی ۳۶ بیان عاقبت گروهی است که احساس مسؤلیت کردند و این که در مسیر کمال حرکت نمودند و آیهی ۳۷ و ۳۸ بیان این مسألهی مهم است که در دادگاه خداوند وکیلگرفتن و پارتیبازی وجود ندارد. هر انسانی باید به تنهایی از خودش دفاع کند. ﴿وَكُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِي عُنُقِهِۦ﴾ [الإسراء: ۱۳] هر انسانی را با اعمالش وا میگذاریم. ﴿وَنُخۡرِجُ لَهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ كِتَٰبٗا يَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا ١٣﴾ و در روز قیامت پرونده و کتاب و نامهی اعمال او را برایش بیرون میآوریم که کاملاً منشور، یعنی منتشر شده است. ﴿ٱقۡرَأۡ كِتَٰبَكَ﴾ به او گفته میشود نامهی اعمالت را بخوان. کسی حق ندارد شفاعتت را بکند ﴿كَفَىٰ بِنَفۡسِكَ ٱلۡيَوۡمَ عَلَيۡكَ حَسِيبٗا ١٤﴾ [الإسراء:۱۴]. حسابگری خودت برای خودت کافی است. خودت حساب کن و ما قبول داریم. اگر بخواهد آنرا سانسور کند و یا قسمتی را حذف نماید: ﴿يَوۡمَ تَجِدُ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَيۡرٖ مُّحۡضَرٗا﴾ [آل عمران: ۳۰] چقدر زیبا فرموده است. هنری که امروز معروف به هنر هفتم، یعنی سینماست. در این آیه اشاره ضمنی به آن رفته است که در قیامت ما فیلم اعمال خود را تک تک مشاهده خواهیم کرد. این دوربینهای که فیلمبرداری میکنند و آن هم به دقیقترین شیوه و شکل، یکی از دلایل بدیهی هستند برای این که ثابت شود نه اعمال ما و نه اقوال ما از بین رفتنی نیستند، بلکه موجود و باقی هستند. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِذۡ يَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّيَانِ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِيدٞ١٧﴾ [ق: ۱۷]. یکی اعمال خوبش را و یکی هم اعمال بدش را ضبط میکند. ﴿مَّا يَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَيۡهِ رَقِيبٌ عَتِيدٞ ١٨﴾ [ق: ۱۸]. هیچ حرفی بر زبان انسان جاری نمیشود، مگر این که گیرنده و نگهبان موجود است که آنرا ضبط میکند. کلمهی محضر یعنی احضار شده، یعنی نمایشدادن هر چیزی را که خیر باشد و هر چیزی که شر باشد. اگر انسان با این تصور حیاتش را سپری کند که یک دوربین مرتب او را زیر نظر دارد، میزان جرم بسیار کم خواهد شد. در کشوری مانند انگلستان حتی در دستشوییهای عمومی که در خیابانها وجود دارند، دوربینهای مخفی نصب شده است، به این دلیل که جرم و جنایت در آن مکانها هم انجام میگیرد و وقتی که انسانها احساس میکنند، در همه جا دوربینهایی آنها را تحت نظر دارد، میزان جرم و جنایت کاهش مییابد. مسأله، مسألهی نظارت است و نظارتی را که آنها برای خودشان تجویز کردهاند، اینچنین نظارتی است. اما ضمانت اجرایی برای هر قانونی، اعتقاد است. پس اگر هر انسانی مواظب خود و عملکرد خود باشد، جامعه اصلاح میشود. و آیهی ۳۹ بیان روشنشدن قضیهی قیامت برای انسان و این که چه موضعی باید بگیرد؟ و آیهی ۴۰ انذار برای انسان و ترساندن او است. ﴿إِنَّآ أَنذَرۡنَٰكُمۡ عَذَابٗا قَرِيبٗا﴾ [النبأ: ۴۰] که اگر راه کج و انحرافی را انتخاب کند، به سرانجام بدی دچار خواهد شد. خلاصهی مطلب این که اعتقاد به آخرت در انسان ایجاد مسؤلیت میکند و قدمگذاشتن در میدان عبودیت و بندگی تنها در این صورت امکان دارد. ایمان به قیامت مستلزم علم به قیامت، همراه با احساس مسئولیت در انسان است و پیش از آن که انسان موحد شود و توحید الوهیت را در خود تثبیت نماید، باید مؤمن به آخرت شود. پس دعوت به ایمان به آخرت ظاهراً به استناد آیات سورهی حمد مقدم بر دعوت به توحید است. چون ابتدا میفرماید: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤﴾ و سپس میفرماید: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾.