شگفتی های اندیشه اقبال لاهوری

فهرست کتاب

نکات ضعف نظام آموزشی

نکات ضعف نظام آموزشی

بزرگ‌ترین ضعف نظام آموزشی، از دیدگاه اقبال  / این است که انسان را از سخت کوشی باز می‌دارد و به راحت‌طلبی و بی‌تحرکی وامی‌دارد و محصل گویا اقیانوس آرام و بی‌حرکت است که حرکت و اضطراب در آن وجود ندارد، همچنین این تعلیم، محصل را فرنگی مآب و تجمل طلب قرار می‌دهد. در یک قصیده می‌گوید: «ای جوان مسلمان، میز و مبل خانه‌ات فرنگی و فرش منزلت خارجی است، من وقتی تو را در این خوشگذرانی می‌بینم خون گریه می‌کنم، تو اگر پادشاه جهان هم باشی، چون بازوی حیدری و استغنای سلمانی نداری، هیچ خیری در تو نیست».

یکی دیگر از نکات ضعف این شیوه آموزش این است که اضطراب فکری به وجود می‌آورد و یقین را از دل می‌رباید و به سوی بی‌دینی و مکتب‌های فاسد رهنمون می‌شود. او می‌گوید کوری و بی‌سوادی هزار بار از این گونه دانش بهتر است:

علم حاضر پیش آنان در سجود
شک بیفزود و یقین از دل ربود
هزار بار بهتر متاع بی‌بصری
زدانشی که دل او را نمی‌کند تصدیق
زمن گیر اینکه نادانی نکو کیش
زدانشمندِ بی‌دینی نکوتر

از نظر اقبال  /، این نسل موجودی مستقل و زنده نیست بلکه سایه‌ای است از اروپا و حیات او عاریت است که از غرب گرفته است. در بیتی می‌گوید به ظاهر فکر می‌کنی که جوان تحصیل کرده زنده است اما در حقیقت مرده است زیرا زندگی‌اش را از غرب عاریت گرفته است، در ضمن بیتی به زبان اردو خطاب به غرب گرایان می‌گوید: «وجود شما تجلی فرنگ است زیرا پرورده فرنگ هستید و جسم عنصری شما از خود شناسی عاری است، در نگاه تو وجود خدا ثابت نیست و در نگاه من وجود تو ثبوتی ندارد» همین مطلب را در شعری به زبان فارسی نیز اینگونه آورده است:

تو می‌گوئی که من هستم، خدا نیست
جهان آب و گل را انتها نیست
هنوز این راز بر من ناگشود است
که چشمم آنچه بیند هست یا نیست

نکته ضعف دیگر، اینکه نظام تعلیم عربی، روح معنویت را در جوانان مسلمان تضعیف نموده و عنصر مردانگی آن‌ها را نابود ساخته است، طوری که جوان، زن صفت بار آمده که قدرت جهاد و تحمل مشکلات را ندارد، خطاب به یکی از مربیان می‌گوید: «ای مربی نسل جدید، درس تواضع و فروتنی، اعتماد به نفس و استغفار و سخت کوشی به آنان بیاموز، زیرا غرب آن‌ها را جز شیشه‌‌‌گری، چیزی نیاموخته است، بردگی دو قرن متوالی افکار و قلوب آن‌ها را سست گردانیده است، پس راه ایجاد اعتماد به نفس و غلبه بر اضطراب فکری را برای آنان بنما».

از نظر اقبال  / این گناهی نابخشودنی است، و علمی که مجاهد را خلع سلاح کند، پرکاهی ارزش ندارد:

من آن علم و فراست با پرکاهی نمی‌گیرم
که از تیغ و سپر بیگانه سازد مرد غازی را

اقبال  / می‌گوید، بزرگ‌ترین نقطه ضعف این دانش این است که انسان را از ابتکار و اجتهاد باز می‌دارد و روح تقلید کورکورانه و جمودفکری را در انسان زنده می‌کند، می‌گوید جای بسی تأسف است که کسانی که شایستگی امامت و رهبری را داشتند، خود به چنگ تقلید از زمانه گرفتار آمده‌اند:

مسلمانی که در بند فرنگ است
دلش در دست او آسان نیاید
زسیمائی که سودم بر در غیر
سجود بوذر و سلمان نیاید

در جائی دیگر می‌گوید[٢٥] ای جوان مسلمان، آیین فرنگ دیگر کهنه شده، به جلوه‌های گوناگون این روباه مکار خیره شو، خود را بازیاب و از چنگ اسارت او آزاد ساز، می‌گوید:

کهنه شد افرنگ را آئین و دین
سوی آن دیر کهن دیگر مبین
درگذر از جلوه‌های رنگ رنگ
خویش را دریاب از ترک فرنگ
گر زمکر غربیان باشی خبیر
روبهی بگذارو شیری پیشه گیر
ای به تقلیدش اسیر آزاد شو
دامن قرآن بگیر آزاد شو

در جائی دیگر می‌گوید ای مسلمانی که جهان تحت سیطره تو بود، اکنون چرا دریوزه‌گر شده و منت‌کش احسان بیگانگان هستی؟، بی‌نوائی خود را با سخت کوشی جبران کن، مانند حضرت عمربن‌خطاب  س باش که وقتی تازیانه‌اش بر زمین افتاد، و دیگران خواستند، تازیانه را به دستش بدهند، قبول نکرد و خود از شتر پیاده شد و تازیانه را برداشت و زیر بار منت دیگران نرفت.

ای فراهم کرده از شیران خراج
گشته‌ای روبه مزاج از احتیاج
از خم هستی می‌گلفام گیر
نقد خود از کیسه‌ی ایام گیر
خود فرود آ از شتر مثل عُمر
الحذر از منت غیر الحذر
فطرتی کو بر فلک بندد نظر
پست می‌گردد زاحسان دگر

می‌گوید چه محتاج و نیازمند باشی زیربار دیگران مرو، و با این منت‌کشی آبروی ملت اسلام را پیش جهانیان نریز، تا فردای قیامت در پیشگاه پیامبر  ج شرمنده نباشی:

گرچه باشی تنگ روز و تنگ بخت
در ره سیل بلا افکنده رخت
رزق خویش از نعمت دیگر مجو
موج آب از چشمه‌ی خاور مجو
تا نباشی پیش پیغمبر خجل
روز فردائی که باشد جان کسل
همت ازحق خواه و با گردون ستیز
آبروی ملت بیضا مریز
وای بر منت پذیر خوان غیر
گردنش خم گشته‌ی احسان غیر
خویش را از برق لطف غیر سوخت
با پشیزی مایه‌ی غیرت فروخت

***

[٢٥]- این قسمت توسط مترجم افزوده شده است.