شگفتی های اندیشه اقبال لاهوری

فهرست کتاب

پارلمان ابلیس

پارلمان ابلیس

در آخرین دیوان شعر علامه اقبال  / به نام «ارمغان حجاز» قصیده عجیبی وجود دارد که در این قصیده جلسه‌ای پارلمانی را ترسیم نموده است که شیاطین جهان و نمایندگان نظام‌های شیطانی، مکتب‌ها، نهضت‌ها و جنبش‌هاش اسلامی و سیاسی روز را که نظام آن‌ها را تهدید می‌کند و مانند سدی در برابر اهداف آن‌ها قرار دارند، مورد بررسی و تجربه و تحلیل قرار می‌دهند، در این جلسه که به ریاست «ابلیس» برگزار می‌شود، ابتدا هر یک از نمایندگان، رأی خود را ارایه می‌دهند و سپس رئیس مجلس، پس از بررسی آراء، دستور و رأی نهایی خود را که برخاسته از تجربه طولانی و مطالعه وسیع می‌باشد، اظهار می‌دارد.

خلاصه رأی ابلیس این است که: مسلمان دشمن شماره یک و تنها مبارزی است که نظام ما را تهدید می‌کند و می‌تواند آن را از پای درآورد، مسلمان شراره‌ای است که به سرعت، تبدیل به آتش می‌شود، پس مصلحت در این است که دوستان تمام قدرت تفکر خود را در راه نابودی یا تضعیف و یا غافل ساختن او بسیج کنند، در این قصیده، بسیاری از واقعیت‌ها در راستای وصف مسلمان و اطلاعاتی از سایر مذاهب سیاسی و رهبران آن‌ها وجود دارد که دانستن آن‌ها مفید است. اینک گزارشی فشرده از این جلسه تقدیم حضورتان می‌گردد:

«شیاطین و معاونان و مشاوران ابلیس، در مجلس شورای خویش جلسه‌ای تشکیل دادند و پیرامون مسایل جهان و خطرهایی که در آینده نظام شیطانی آنان را تهدید می‌کند، بحث و تبادل نظر کردند، یکی از شیاطین، جمهوری شدن مملکت‌ها را خطر بزرگی برای برنامه‌های شیطانی دانست، شیطان دیگری گفت: از جمهوری شدن مملکت‌ها ناراحت نباشید، زیرا جمهوری، پرده‌ای است بر روی سلطنت‌های استبدادی که نام آن عوض شده است، ماییم که لباس جمهوری را به سلطنت پوشانده‌ایم، ما دیدیم که نزدیک است مردم به هوش آیند و عظمت خود را درک کنند و از زیر بار اراده پادشاهان شانه تهی کنند و انقلاب واقعی (یک انقلاب ظاهراً جمهوری) به راه انداختیم که در حقیقت ماسک جدید، پرده تازه‌ای بر روی همان سلطنت‌های استبداد است.

ما مردم را به جمهوری شدن و الغای رژیم‌های سابق سرگرم کردیم در حالی که روح رژیم استبدادی همچنان باقی بود، خلاصه از جمهوری شدن ناراحت نباشید مگر نمی‌بینید که صورت حکومت‌های جمهوری غربی زیباست ولی باطن آن تاریک‌تر از چنگیز است؟!» شیطان سوم: اگر روح استبداد در جمهوری باقی باشد ما غمی نداریم، لطفا آقای نائب رئیس درباره‌ی مصیبت بزرگ «کارل مارکس» یهودی چند جمله توضیح دهد، زیرا وی پیغمبر نیست ولی نوشته‌هایش مانند نوشته پیغمبران دست به دست می‌گردد و غلامان را به جنگ اربابان برانگیخته و انقلاب به وجود آورده و پایه‌های آقائی و حکومت‌ها را سست کرده است».

شیطان چهارم رئیس را مخاطب قرار داده چنین گفت: گرچه ساحران اروپا پیرو تو هستند ولی من اعتقاد به هوش آنان ندارم، اما مارکس یهودی که نسخه‌ای از مزدک (رهبر و مؤسس کمونیست ایرانی) است نزدیک است انقلابی جهانی برپا کند. فقیران شانه به مقام سلطنت زده و ذلیلان، صاحب عزت شده‌اند و ما از مرام کمونستی نارحتیم زیرا ریاست و آقائی ما در اثر تغییر برنامه‌ها از بین خواهد رفت و دنیا زیر و رو خواهد شد» شیطان پنجم، رئیس مجلس گفت: همچنان زمام عالم به دست من است و در آن تصرف می‌کنم هرچه بخواهم انجام می‌دهم و به زودی دنیا وضع تازه‌ای به خود می‌گیرد. وقتی توجهی به ملت‌ها و دولت‌های اروپائی نمایم، آنان مانند درندگان به جان هم افتاده و هر کدام دیگری را پاره می‌کنند من وقتی ورد شیطانی خود را در گوش سیاستمداران و روحانیون اروپا می‌خوانم آنان به کلی حواس خود را از دست داده و دیوانه می‌شوند).

«درباه کمونیسم باید گفت: فاصله‌ای که فطرت بین انسان‌ها به وجود آورده با منطق اشتراکی مزدک و مارکس برطرف نمی‌گردد، و این دسته مردم فقیر و نادان مرا به وحشت نمی‌اندازند، اگر وحشت و ترسی باشد باید از مسلمانان ترسید. من از آن ملتی می‌ترسم که همیشه شعله‌های انقلاب در باطن آنان مانند آتش زیر خاکستر پنهان است و روزی ظاهر می‌شود» «مسلمین گرچه به صورت عمومی در خواب غفلت فرو رفته‌اند اما در این ملت مردمی هستند که از بسترهای استراحت کناره گرفته و اشک بر صورت‌شان جاری است (و برای نهضت و قیام آماده‌اند) آگاهان می‌دانند که خطر فردا (برای شهوت‌پرستی) اسلام و مسلمین هستند، نه مرام اشتراکی، من می‌دانم که اکنون این ملت قرآن را رها کرده‌اند و مانند ملت‌های دیگر فریفته مال و جاه شده‌اند، من می‌دانم که این پرده سیاه شب بر سر شرق سایه افکنده است و ملت مسلمان شرقی، این قدرتی را که بخواهند اکنون به پاخیزند و دنیا را تکان داده و روشن کنند ندارند، اما می‌ترسم انقلاب زمانه آنان را بیدار کند و شریعت محمدی آشکار گردد. من شما را از دین محمد  ج می‌ترسانم، زیرا اسلام است که به پراکندگی‌ها سروسامان می‌دهد. اسلام دین شرف و کرامت، دین امنیت و عفاف است، دین مروت و شجاعت است. آئین مبارزه و جهاد است. مسلک مبارزه بابنده‌پرستی است، اسلام فرقی بین ثروتمند و گدا قائل نیست، اسلام ثروتمند را بر فقر مقدم نمی‌دارد، اسلام ثروتمند را جانشین خدا می‌داند که از احوال فقرا بررسی کند. «آیا انقلابی مهم‌تر از انقلاب آینده اسلام است؟ آیا اسلامی که می‌گوید: «زمین مخصوص خداست نه ملک پادشاهان) جنگ مرزی و جهانی را برطرف نمی‌سازد و با همین یک ماده، اختلاف نژادی را برطرف نمی‌نماید و جهان را حکومت واحد نمی‌داند؟

من از شما خواهش می‌کنم کوشش کنید که این دین از چشم مردم جهان مخفی باشد. من شادم که امروز مسلمانان از جهت قدرت و ایمان ضعیف‌اند، ما باید مسلمانان را همچنان سرگرم مسائل کلام و الهیات و تأویل قرآن کنیم تا از نهضت منصرف گردند. بگذارید مسلمانان چیزی نشنوند و همچنین در خواب سنگین بمانند، زیرا اگر آنان بیدار شوند، طلسم ما را می‌شکنند و مشکلات را حل می‌نمایند و با اذان و تکبیر خود، سِحر و افسون ما را نابود می‌سازند.

سعی کنید این شب تاریک که بر سر آنان سایه شوم افکنده، طولانی شود و فجر پیروزی و امید را نبینند، مسلمانان را از کار و کوشش باز دارید تا در میدان مسابقه جهانی عقب بمانند، برای ما بهتر است که مسلمانان همچنان ذلیل و بنده دیگران باشند، ای وای بر آن روزی که این ملت از خواب بیدار شود، این ملتی که دین و آیین‌شان عهده دار شده و سوگند یاد کرده که جهان را تحت نظر گیرد و در جهت خیر و صلاح پیش ببرد[٤٠].

[٤٠]- حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین از مؤلف، ترجمه مصطفی زمانی. این کتاب توسط آقای عبدالحکیم عثمانی نیز ترجمه شده است.