شگفتی های اندیشه اقبال لاهوری

فهرست کتاب

انتقاد از پیشگامان غرب‌زده شرق

انتقاد از پیشگامان غرب‌زده شرق

محمداقبال  / نسبت به پیشگامان تمدن و به عبارت گویاتر غرب‌زدگان کشورهای اسلامی سوءظن دارد و می‌ترسد که این تبلیغ به تمدن و تجدید، حیله و پوششی باشد به تقلید از فرنگ، می‌گوید: «من از زعمای تجدد خواه شرق ناامید هستم زیرا آن‌ها از علوم اسلامی و از علوم روز و فرهنگ آن اطلاع کافی ندارند و افراد تو خالی هستند».

اقبال  / با هر تقلید کورکورانه‌ای در میان هر ملتی از ملت‌های دنیا به ویژه در ملتی همچون ملت اسلامی که برای رهبری ملت‌های دیگر لیاقت و شایستگی دارند مبارزه می‌کند می‌گوید:

«تنها چیزی که در این جهان دگرگون می‌گردد زمان است و بس، ای مسلمان هرگز با شخصیت و کیان خود به وسیله تقلید کورکورانه از تمدن غرب بازی نکن. زیرا که این، تنها گوهر ارزنده‌ای است که به تو ارزانی شده، تجدد به معنای غربگرائی، شایسته امتی است که تنها در زمینه عیاشی و بوالهوسی فکر می‌کند، نه لایق ملتی هم‌چون ملت اسلام. من از کسانی که ملت اسلام را به تجدد و غربگرائی می‌خوانند احتیاط می‌کنم، می‌ترسم که این حیله‌ای باشد برای تقلید کورکورانه از غرب».

او ملت‌های شرق اسلامی را که شایسته رهبری و زعامت بودند و اکنون به صورت شاگرد و دنباله‌رو تمدن غرب در آمده‌اند به شدت مورد انتقاد قرار می‌دهد و در ضمن یکی از اشعارش (که گویا ملت ترکیه را خطاب می‌کند) می‌گوید: آن‌هائی که می‌توانستند رهبر زمان خود باشند حالا از روی جهالت مقلد شده‌اند.

اقبال  / در «جاویدنامه»، انتقاد امیر سعید حلیم پاشا را از انقلاب آتاتورک به تفصیل نقل می‌کند و یادآور می‌شود که انقلاب ترکیه و رهبرش از هرگونه ابتکار و اصالت فکر و اندیشه و طرح ریزی محروم بود، او جز کپیه‌ای (فتوکپی) از اروپا چیز دیگری نبود:

مصطفی[٣٣] کو از تجدد می‌سرود
گفت: نقش کهنه را باید زدود
نو نگردد کعبه را رخت حیات
گر ز افرنگ آیدش لات و منات
تُرک را آهنگ نو در چنگ نیست
تازه‌اش جز کهنه‌ی افرنگ نیست
سینه‌ی او را دمی دیگر نبود
در ضمیرش عالمی دیگر نبود
لاجرم با عالم موجود ساخت
مثل موم از سوز این عالم گداخت

[٣٣]- منظور «کمال اتاتورک» است.