قدرت و توانایی مرد مؤمن
علامه محمداقبال /، معتقد است که قدرت و نیروی خارق العاده و اعجازانگیز مرد مومن، از رسالت و ایمان او، و فناشدن در ارادۀ الله سرچشمه میگیرد. از این جهت مرد مومن شمشیر برنده الهی قرار میگیرد که هیچ مانعی یارای مقاومت در برابر او را ندارد. در قصیدهای که در «قرطبه» سروده است میگوید: دست مومن، دست توانای خداست، در هر جا پیروز، مشکلگشا و کار ساز است. جسم بندۀ مؤمن خاکی، ولی وجدان و فطرت او نوری است. این بنده به صفات مولای خویش متصف است (خاکی و نوری نهاد، بنده مولاصفات) قلب او از هردو جهان بینیاز است. جایی دیگر میگوید:
مرد حق از کس نگیرد رنگ و بو
مرد حق از حق پذیرد رنگ و بو
هر زمان اندر تنش جائی دگر
هر زمان او را چو حق شانی دگر
اقبال /، از زبان فرمانده بزرگ سپاه اسلام، فاتح اندلس، طارق بن زیاد، هنگامی که برای پیروزی یاران عرب خود، به پیشگاه خدا نیایش میکند چنین میگوید: «خدایا این مجاهدین، بندگان فرمانبردار تو تصمیم گرفتهاند که جهان را فتح کنند، دریاها از قدرت آنان میشگافند، زمین از صلابت آنان پاره میگردد، کوها از هیبت آنان در هم میخیزد، از روزی که تو را شناختهاند لذت معرفت تو آنان را از دو جهان بینیاز ساخته است، هدفی جز شهادت ندارند، مقصودشان، مال غنیمت و کشورگشایی نیست، خدایا تو صحرانشینان را در خبر، نظر و اذان سحر از دیگران ممتاز گردانیدهای، سوز درون و غم نجات انسان مظلوم که از دیر باز، آرزوی جهان بود اینک گمشدۀ خود را در قلوب آنان پیدا کرده است». شاعر یک قدم جلوتر رفته میگوید: آیا میتوان قدرت بازوی مؤمن را تخمین زد؟ مؤمن با یک نگاه و یک دعا تقدیر را تغییر میدهد».
کسانی که صفحات تاریخ را مطالعه کردهاند، این گفته اقبال / را به خوبی تصدیق میکنند، زیرا مسلمین در قرن اول، دشت و صحرا و کوه و دریا را پشت سرگذاشتند و بی باکانه از موانع عبور کردند، داستانهای قهرمانی رادمردانی چون سعد بن ابی وقاص، خالد بن ولید، مثنی بن حارثه شیبانی، عقبه بن نافع، محمد بن قاسم ثقفی، موسی بن نصیر و طارق بن زیاد ش، بر صدق گفتار اقبال / گواه هستند.