(۴۴) درگذشن از معسر [۴۰]:
«كَانَ رَجُلٌ يُدَايِنُ النَّاسَ فَكَانَ يَقُولُ لِفَتَاهُ إِذَا أَتَيْتَ مُعْسِرًا فَتَجَاوَزْ عَنْهُ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنَّا قَالَ فَلَقِيَ اللَّهَ –عزوجل- فَتَجَاوَزَ عَنْهُ».
«مردی به مردم قرض میداد و به پسر جوانش سفارش میکرد که چنانچه (درمانده و) معسری نزد تو آمد از او درگذر (و به خاطر طلبت او را به مشقت میانداز) باشد که خداوند متعال از ما درگذرد (و گناهان ما را معاف گرداند). گوید: آن مرد خداوند را ملاقات کرد در حالیکه از گناهانش در گذشته بود».
[۴۰] کسی که قرضی را گرفته و قادر به پرداخت آن نیست و یا به نحوی دیگر بدهکاری دارد و... معسر گویند. (مترجم)