تفاوت نکاح موقت با نکاح شرعی از زبان روا داننده گان
اولاً: آنان زن در نکاح موقت را مستأجره مینامند [۱۲].
۱- از عبیده بن زواره و او از ابوعبدالله روایت کرده که ابوعبدالله میگوید: با هر تعداد از آنان که میخواهی میتوانی ازدواج کنی چون این زنان زنان مستأجره هستند.
۲- از محمد بن مسلم و او از ابوجعفر روایت کرده که گفته است: زن در نکاح متعه زن کرایهای است.
۳- از عبدالسلام و او از ابوعبدالله نقل کرده میگوید: زن در نکاح متعه جزو انحصار ازدواج چهار زن همزمان نمیباشد چون کرایهای است.
۴- از عمربن اُذینه و او از ابوعبدالله روایت کرده است که گفته سؤال کردم ازدواج (موقت) با چند زن بصورت همزمان است در جواب گفت: هر تعدادی که میخواهی چون کرایهای هستند جایز است.
۵- از زراره و او از ابوجعفر روایت کرده گفته: به ابوجعفر گفتم: اگر مردی با زنی ازدواج موقت کند و بعد از انقضاء مدت زن مذکور با مرد دیگری ازدواج کند و سپس از او هم جدا شود و به نزد مرد اولی برگردد و برای بار سومی از مرد اول جدا شود و با مرد دیگری ازدواج کند آیا برای مرد اول حلال است که با آن زن ازدواج موقت کند؟ ابوجعفر گفت: بلی صحیح است چون این زن مثل حره (زن آزاد، زوج...) نیست بلکه زن مستأجره و کرایهای و بمنزله کنیزک میباشد.
۶- از فضل بن یسار روایت شده که از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال شد وی در جواب گفت: زن در ازدواج موقت بمنزله کنیزک میباشد.
٧- از عمر بن اُذینه و او از اسماعیل بن فضل هاشمی روایت کرده گفته: از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال کردم وی در جواب گفت: برو پیش عبدالملک بن جولج این سؤال را مطرح کن چون بنده با او ملاقات داشتهام استدلالات زیادی را در مورد حلالیت ازدواج موقت برایم خواند و من نوشتم.
و در روایتی که برای من نقل گردیده در سلسله روات آن ابن جولج دیده میشود که گفته: در نکاح متعه هیچ یک از وقت و عدد در آن شرط نیستند بلکه زن در متعه بمنزله کنیزک میباشد و با هر تعدادی که خود میخواهی ازدواج کن [۱۳].
نجفی در جواهر که یکی از کتابهایش است میگوید: زن متمتع در نکاح موقت مانند زوجه در نکاح دائم نیست بلکه زن در متعه کرایهای است.
به ویژه خبر ابوجعفر که در مورد متعه ذکر کرده این است که میگوید: زن متمتع بعلت نبود ارث، و طلاق، در بین زوجین جزو چهار زن محصور شرعی محسوب نمیشود بلکه زن در نکاح متعه زن مستأجره است. و با توجه به روایات دال بر ممنوعیت متعه مشخص میشود که عفت و حیا در ازدواج موقت ممکن نمیباشد چون هدف این ازدواج فقط استمتاع و لذت طلبی جنسی است و بس.
ابوجعفر دوباره تکرار میکند و میگوید: با توجه به تطابق نصوص و فتاوای زیاد بویژه صراحت داشتن ادله با مستأجره بودن زن در نکاح متعه هیچ شکی را در حرمت آن باقی نمیگذارد. طرفداران جواز نکاح متعه میگویند: نکاح دائم بمنزله تصاحب فرج زن است، اما نکاح موقت بمنزله اجاره فرج زن میباشد بنابراین تمام احکام مربوط به اجاره در نکاح موقت اجرا میگردد و طبیعی است که امر شارع بر جواز تملک و اجاره دائر است پس هر چیزی که قابل استفاده میباشد اجاره در آن صحیح است و برای اینکه در نکاح موقت ضرورت وجود دارد پس اجاره زن برای دفع ضرورت جائز میباشد [۱۴].
ثانیاً: زنی متمتعه چون مستاجره است ارث نمیبرد.
(از عمر بن حنظله و او از جعفر بن محمد روایت کرده میگوید: از جعفر بن محمد در مورد مردی که بصورت موقت با زنی ازدواج میکند بشرطی که در بینشان ارث نباشد سؤال کردم).
۱- از عمر بن حنظله و او از جعفربن محمد صادق در حدیثی در مورد متعه گفته است: در نکاح متعه بین زن و مرد توارث وجود ندارد.
۲- از سعید و او از جعفر بن محمد روایت کرده که گفته است: از جعفر بن محمد در مورد مردی که بصورت موقت با زنی ازدواج میکند بشرطی که در بینشان ارث نباشد سؤال کردم وی در جواب گفت: طرفین در صورت اشتراط ارث و عدم اشتراط از هم دیگر ارث نمیبرند.
۳- از زراره و او از جعفر روایت میکند که جعفر در حدیثی گفته است: اگر یکی از زوجین در ازدواج موقت در اثناء وقت مشخص فوت کند هیچ ارثی بین آنان وجود ندارد.
۴- از ابان بن ثعلب روایت شده که گفته: به ابوعبدالله گفتم: وقتی که با این زن خلوت کردم به او چه بگویم؟ ابوعبدالله گفت: به او میگویید: من میخواهم با شما بصورت موقت ازدواج کنم و بین ما هیچ وارث و موروثی وجود ندارد [۱۵].
۵- از احول نقل گردیده که گفته است: از ابوعبدالله در مورد مناسبترین گفتگویی که مرد با زن در نکاح متعه دارد سؤال کردم: در جواب گفت: با بیشرمی میگویی: جسم و تن خود را در اختیار من قرار بده بشرط اینکه در بین ما و تو توارث وجود نداشته باشد [۱۶].
نجفی در کتابش بنام جواهر میگوید: تمام نصوص تصریح بر این دارند که ارث فقط بین زوجین بصورت دائم وجود دارد نه در ازدواج موقت چون زن در متعه کرایهای است.
و حلّی میگوید: عقد ازدواج موقت در هیچ شرایطی توارث بین زن و مرد را ثابت نمیکند. و همچنین خمینی میگوید: عقد نکاح موقت در صورت اشتراط هم نمیتواند ارث را بین زن و مرد در متعه ثابت کند. خوئی میگوید: ارث بین زن و مرد در نکاح موقت وجود ندارد مگر اینکه ارث را در حین عقد بعنوان شرط ذکر کرده باشند اگر شرط باشد اجرا میگردد [۱٧].
ثالثاً: برای مرد متمتع جائز است جمع بین چهار زن [۱۸]. صیغهای یا بیشتر حتی اگر یک میلیون زن باشد.
۱- از بکربن محمد روایت شده که گفته است: از ابو الحسن در مورد انحصار متمتع سؤال کردم: او در جواب گفت: در ازدواج موقت هیچگونه انحصاری در جمع بین زنان وجود ندارد.
۲- از عبید بن زراره و او از پدرش و او از عبدالله روایت کرده که میگوید: با ابوعبدالله در مورد انحصار نکاح تا چهار زن در ازدواج موقت صحبت میکردیم و او گفت: اگر میخواهی با هزار زن متمتع همزمان ازدواج کن چون آنان کرایهای هستند.
۳- از زراره بن أعین روایت کردهاند که گفته است: ازدواج با چند زن در متعه جائز است؟ در جواب گفت: هر چند که میخواهی.
۴- از محمد بن مسلم و او از ابوجعفر در مورد متعه روایت کرده: که طلاق، ارث، انحصار چهار زن، در نکاح موقت وجود ندارد چون این نوع از زنان کرایهای هستند.
۵- از عمر بن اذینه و او از ابوعبدالله روایت کرده که گفته است: به ابوعبدالله گفتم: جمع بین چند زن در متعه حلال است؟ در جواب گفت: چون زنان در متعه بمنزله کنیزان هستند هیچ محدودیتی در نکاحشان موجود نیست.
۶- از ابو بصیر روایت شده که گفته: از ابوعبدالله در مورد انحصار نکاح چهار زن در متعه سؤال شد وی در جواب گفت: هیچ انحصاری وجود ندارد.
٧- از عمر بن اذینه و او از اسماعیل بن فضل هاشمی روایت کرده که گفته است: از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال کردم: وی در جواب گفت: برو پیش عبدالملک ابن جریح این سؤال را مطرح کن. چون من با وی ملاقات کردهام ایشان در مورد حلالیت متعه دلائل زیادی را خواند و بنده آنها را نوشتم و در روایتی که برایم نقل گردیده که در سلسله روات آن ابن جریح دیده میشود که گفته است: در نکاح متعه هیچیک از: وقت، عدد، مهم و مقصود نیستند بلکه زن در متعه بمنزله کنیزک میباشد و با هر تعدادی از آنها که بخواهی بدون هیچ مشکل فقهی (فقه شیعه) میتوانی ازدواج کنی، و مردی که دارای چهار زن باشد بدون شاهد و ولی با هر تعداد که میخواهد میتواند ازدواج کند.
۸- از فضل بن یسار روایت شده است که از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال کردند و ایشان در پاسخ گفتند: زن در متعه بمنزله کنیزک میباشد.
و اما با توجه به روایات ذکر شده میتوان نظری بر رأی ویژه علماء اعلام آنان انداخت که گفتهاند: جمع بین بیشتر از چهار زن در متعه صحیح میباشد [۱٩].
و عبدالله نعمت این موضوع را شفافتر بیان میکند و میگوید: جمع بین بیشتر از چهار زن در نکاح موقت در یک زمان بنا به فتوای مشهور مذهب شیعه جائز میباشد لکن در نکاح دائم جمع بین بیشتر از چهار زن همزمان از دیدگاه شرع ممنوع است [۲۰].
رابعاً: جدائی زن در متعه نیازی به طلاق ندارد.
۱- از هشام بن سالم روایت کردهاند که گفته است: نزد عالمی در مورد چگونگی ازدواج موقت سؤال کردم: وی گفت: مرد به زن میگوید من با شما به مدت چند روز و با این مقدار پول ازدواج میکنم بعد از طی ایام تعیین شده بدون نیاز به طلاق از هم جدا میشویم [۲۱].
۲- محمد بن مسلم و او از ابوجعفر روایت کرده که در مورد متعه گفته است: چون در متعه طلاق، وارث، وجود ندارد زن صیغهای جزو انحصار چهار زن نمیباشد بلکه بمنزله کنیزک میباشد [۲۲].
۳- از ابن ابوعمیر در حدیثی روایت شده است: که امام صادق این خبر را که جدائی زن صیغهای از مرد نیاز به طلاق ندارد تصدیق کرد [۲۳].
۴- از أبان بن ثغلب در مورد قضیه نکاح موقت نقل گردیده ابوعبدالله ... (این روایت کامل گردد).
۵- محمد بن اسماعیل و او از ابوالحسن رضا روایت کرده است محمد بن اسماعیل میگوید: به ابوالحسن گفتم: آیا مرد میتواند با زنی بصورت موقت به مدت یک سال یا کمتر ازدواج کند؟ او گفت: بله تا وقت معین شده میتواند با زن صیغهای زندگی کند. و سپس محمد میگوید: به او گفتم: آیا میتوانند بدون طلاق از هم جدا شوند؟ ابوالحسن در جواب گفت: بله میتوانند [۲۴].
۶- از زراره و او از ابوجعفر در حدیثی در مورد متعه روایت میکند که گفته است زمانی که توقیت در نکاح جائز باشد وقت جدائی نیازی به طلاق نیست [۲۵].
٧- ۸- از حسن صیقل و او از ابوعبدالله روایت کرده است که میگوید: به وی گفتم: آیا اگر مردی زنش را بگونهای طلاق دهد نتواند بعد از طلاق با وی ازدواج کند مگر اینکه با مرد دیگری ازدواج کند در این صورت اگر زن با مرد دیگری بصورت موقت ازدواج کرد آیا بعد از انقضاء برای شوهر قبلیش جائز است تا با وی ازدواج کند؟ ابوعبدالله در جواب گفت: صحیح نمیباشد چون خداوند فرموده: ﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُ﴾[البقرة: ۲۳۰].
و این آیه بیانگر این است که در نکاح متعه طلاقی وجود ندارد [۲۶].
٩- از عمربن اذینه و او از اسماعیل بن فضل هاشمی روایت کرده که گفته است: از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال کردم: او در جواب گفت: برو پیش عبدالملک جریح این سؤال را مطرح کن چون من با او ملاقات کردهام وی استدلالات زیادی در مورد استحلال ازدواج موقت (متعه) برایم ذکر کرد. و من آنها را نوشتم. روایتی برای بنده ذکر گردیده در سلسله راویان آن ابن جریح دیده میشود که گفته است: در نکاح متعه هیچ یک از موارد آتی: از قبیل وقت، عدد مهم و شرط نیستند بلکه زن در نکاح متعه بمنزله کنیزک میباشد و با هر تعداد از آنها که بخواهی بدون هیچ مشکلی و مانع فقهی میتوانی ازدواج موقت کنی و اگر مردی چهار زن هم داشته باشد میتواند بدون هیچ شاهد و ولی نکاح با زنان دیگری همزمان ازدواج (موقت) کند و اگر وقت مقرر تمام شد بدون طلاق از هم جدا میشوند، و مرد به عنوان حقالتمتع چیز کمی به زن متمتع پرداخت نماید، و عده زن در نکاح موقت اگر حائضه باشد دو دوره قاعدگی است، و اگر آیسه باشد ۴۵ روز است. اسماعیل بن فضل هاشمی میگوید: با این نوشته پیش ابوعبدالله رفتم او مکتوبه را خواند و بر صدق محتوی آن اقرار کرد و ابن اذینه با توجه به تصدیقش بر صحت مکتوبه به غیر از این نکته که اگر زن متمتع حائضه باشد. عدهاش فقط یک حیض است و اگر آیسه باشد چهل و پنج (۴۵) روز است. جهت تأیید نهایی آن قسم یاد کرد. و اما به ویژه فقهای شیعه از جمله: بحرانی در کتاب خویش بنام حدائق میگوید: از نظر نص و فتوای مذهب ما (شیعه) هیچگونه اختلافی بر نبودن طلاق در نکاح متعه وجود ندارد بلکه بعد از انقضاء وقت بدون طلاق از هم جدا میشوند [۲٧]. و نعمت که یکی از عالمان برجسته آنان میباشد میگوید: در نکاح متعه طلاق وجود ندارد بلکه زمانی که مدت معین تمام شده بدون طلاق از هم جدا میشوند چون این نکاح (موقت) خلاف نکاح دائم است زیرا در نکاح دائم برای جدائی طلاق واجب است [۲۸].
خامساً: زن صیغهای نمیتواند سبب تحلیل زن مطلقه برای همسر اولش باشد.
۱- از زراره و او از ابوجعفر روایت کرده است که گفته: به ابوجعفر گفتم: اگر مردی با زنی صیغهای ازدواج کرد و بعد از انقضاء مدت زن مذکور با مرد دیگری ازدواج موقت کند و پس از مدتی از او هم جدا شود و پیش مرد اولی برگردد و برای بار سومی از مرد اول جدا شود و با مرد سومی بصورت موقت ازدواج کند آیا برای مرد اول حلال است که با آن زن ازدواج کند ابوجعفر گفت: بلی صحیح است چون این زن مثل حره (زن آزاد) نیست بلکه زن کرایهای است بمنزله کنیزک میباشد [۲٩].
۲- از أبان و او از بعضی از یاران خویش و آنان از ابوعبدالله روایت کردهاند که از ابوعبدالله در مورد مردی که چند بار مکرر با زن صیغهای ازدواج میکند آیا صحیح است یا نه؟ در جواب میگوید: هیچ اشکالی ندارد [۳۰].
۳- از علی بن جعفر و او از برادرش موسی بن جعفر روایت گرده که گفته است: از موسی بن جعفر پرسیدم آیا درست است یک مرد چندین مرحله با یک زن صیغهای ازدواج (موقت) کند؟ در جواب گفت: بلی صحیح است [۳۱].
۴- از محمد بن مسلم و او از یکی از امام صادق و یا امام باقر روایت کردهاند که گفته است: از امام صادق سؤال کردم: اگر مردی در نکاح دائم زنش را برای بار سوم طلاق دهد و بعداً زن بصورت موقت ازدواج کند و آیا بعد از انقضاء مدت مشخص برای شوهر قبلیش جائز است که این زن بصورت دائم ازدواج کند؟ گفت صحیح نمیباشد [۳۲].
۵- ۶- از حسن صیقل روایت کردهاند که گفته است: از ابوعبدالله در مورد مردی که زنش را به صورتی طلاق دهد که تا با مرد دیگری ازدواج نکند برای او حلال نمیباشد [۳۳].
آیا اگر مردی با آن زن به صورت موقت ازدواج کند برای مرد اول حلال است که بصورت دائم با وی ازدواج کند؟ گفت: صحیح نمیباشد. چون ازدواج بعد از طلاق حتماً باید نکاح دائم باشد. سپس در این مورد خداوند فرموده:
﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُ﴾[البقرة: ۲۳۰].
«پس اگر [شوهر] او را [براى سومین بار] طلاق داد، پس از آن براى او (شوهر) حلال نمىشود، تا آنکه با همسرى جز او ازدواج کند».
و این آیه بیانگر این است که در نکاح متعه طلاقی وجود ندارد [۳۴].
٧- از عمار (الساباطی) روایت گردیده که گفته است: از ابوعبدالله در مورد مردی که زنش را دوبار طلاق داده است و سپس زن با مرد دیگری بصورت موقت ازدواج میکند سؤال کردم و گفته: آیا بعد از این ازدواج اخیر میتواند با شوهر قبلیش ازدواج دائمی کند؟ ابوعبدالله در جواب میگوید صحیح نمیباشد مگر ازدواج دیگریش دائمی و قطعی باشد [۳۵].
و اما بعد از موضوع گذشته نظری بر آرای فقهای ویژه اهل تشیع داشته باشیم، از جمله عبدالله نعمه میگوید: ازدواج موقت نمیتواند بعنوان تحلیل شرعی برای برگشتن زن به شوهر اولش بعد از طلاق سوم واقع گردد چون تحلیل (برگشتن زن به شوهر اولش) به اجماع تمام علماء مختص نکاح دائم است و خداوند در این مورد میفرماید: ﴿حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُ﴾ [۳۶]
علمای شیعه میگویند :
۱- اگر مردی زنش را که بصورت دائم با او ازدواج کرده است برای بار سوم طلاق دهد، بطوری که دو طلاق قبلیش رجعی بوده و در هردو صورت با نکاح جدید به بالین همدیگر برگشته باشند این زن بعد از طلاق سومی نمیتواند با شوهرش ازدواج کند. مگر با مرد دیگری غیر از شوهر قبلیش ازدواج (دائمی) کند.
۲- برای تحلیل نکاح بعد از طلاق سوم شروطی را معتبر دانستهاند که دائمی بودن نکاح یکی از آن شروط معتبر میباشد.
سادساً: نکاح با زنان و دختران مشرکان در ازدواج موقت جائز میباشد. (نزد اهل تشیع).
۱- از محمد بن سنان و او از رضا روایت کرده است که میگوید: در مورد ازدواج موقت با دختران و زنان یهودی و نصرانی و مجوسی از رضا سؤال کردم: وی در جوابم گفت: در نکاح موقت اشکالی ندارد [۳٧].
۲- از ابن سنان و او از منصور صیقل و او از عبدالله روایت نموده که گفته است: در ازدواج موقت بدون هیچ مشکلی مرد میتواند با دختر یا زن مجوسی (آتشپرست) ازدواج کند [۳۸].
حلّی در کتابش بنام شرائعه میگوید: شرط است که زوجه در ازدواج موقت یا مسلمان باشد و یا اهل کتاب که عبارتند از یهودی، نصرانی، مجوسی [۳٩].
سابعاً: عده زن صیغهای عده زن مستأجره میباشد [۴۰].
۱- از زراره و او از ابوعبدالله روایت کرده که گفته است: زن متمتع اگر دارای حیض باشد عدهاش یک حیض است و اگر آئسه باشد مدت یک ماه و نیم میباشد.
۲- از زراره روایت گردیده که گفته است: عده زن در نکاح موقت چهل و پنج روز است.
همانا که به ابوجعفر نگاه میکردم وی با دست همین عدد را نشان میداد. سپس میگوید: زمانی که این مدت جائز باشد برای جدائی نیازی به طلاق (شرعی) نیست.
۳- از عمر بن اذینه و او از زراره نقل کرده است که گفته: از ابوجعفر در مورد عده زن صیغهای که همسرش بمیرد. سؤال کردم: در جواب گفتند: چهار ماه و ده روز. سپس گفت: ای زراره بدان که زن اگر همسرش فوت کند در هر وضعیتی باشد. یعنی چه زن حره (آزاد) یا کنیزک و یا هر نکاحی باشد دائم یا موقت عدهاش چهار ماه و ده روز است و عده زن مطلقه سه ماه و کنیزک نصف زن آزاد (حره) یعنی یک ماه و نیم و عده زن صیغهای (متمتع) هم مثل (کنیزک) یک ماه و نیم است [۴۱].
۴- از احمد بن محمد ابی نصر و او از ابوالحسن رضا روایت میکند که گفته است: ابوجعفر گفته: عده زن صیغهای چهل و پنج روز است ولی احتیاطاً آن را چهل و پنج شب اعلام میکنم.
۵- از احمد بن محمد بن ابونصر و او از رضا روایت کرده که گفته: شنیدهام که گفته اند: ابوجعفر میگوید: عده زن متمتع یک حیض است و بعضی دیگر روایت کردهاند که گفته است: چهل و پنج روز است.
۶- از عبدالله بن عمر و او از ابوعبدالله در حدیثی در مورد متعه نقل کرده که گفته است: به او گفتم: عده زن متمتع چند است؟ او گفت: یا چهل و پنج روز است و یا یک حیض.
٧- از عمربن اّذینه و او از اسماعیل بن فضل هاشمی روایت کرده که گفته است: از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال کردند: وی در جواب گفت: برو پیش عبدالملک بن جریج این سؤال را مطرح کن چون با او ملاقات کردهام او استدلالات زیادی را در مورد استحلال ازدواج موقت (متعه) برایم ذکر کرد و من آنها را نوشتم و روایتی که برای بنده ذکر گردیده در سلسله راویان آن ابن جریج دیده میشود که گفته است: در نکاح متعه هیچ یک از موارد آتی از قبیل: وقت، عدد شرط نیستند. بلکه زن در نکاح متعه به منزله کنیزک میباشد و با هر تعداد از آنها بخواهی بدون هیچ مشکل و مانع فقهی میتوانی ازدواج (موقت) کنی. و اگر مردی چهار زن هم داشته باشد میتواند بدون هیچ شاهد و ولی نکاح با زنان دیگری همزمان ازدواج (متعه) کند، و اگر وقت مقرر تمام شد بدون طلاق از هم جدا میشوند و مرد به عنوان حق التمتع چیز کمی به زن متمتع پرداخت نماید و عده زن در نکاح موقت اگر حائضه باشد دو دوره قاعدگی است و اگر آئسه باشد چهل و پنج (۴۵) روز است.
اسماعیل بن فضل هاشمی میگوید: با این نوشته پیش ابوعبدالله رفتم او مکتوبه را خواند و بر صدق محتوی آن اقرار کرد و ابن اّذینه با توجه به تصدیقش بر صحت مکتوبه به غیر از این نکته که اگر متمتع حائضه باشد. عدهاش فقط یک حیض است و اگر آیسه باشد چهل و پنج (۴۵) روز است جهت تأیید نهایی آن قسم یاد کرد [۴۲].
۸- از ابو بصیر و او از ابوجعفر در مورد متعه روایت کرده که میگوید [۴۳]:
از ابوبصیر روایت گردیده که گفته است: در ازدواج موقت ضروری است که بین طرفین این الفاظ اجرا گردد و به گونهای که مرد به زن بگوید: بنده با تو بصورت موقت برای چند روز مشخص و در قبال این مقدار پول بر طبق کتاب خدا و سنت پیغمبر جازدواج میکنم بطوری که هیچ یک از ما از یکدیگر ارث نبریم و عده شما بعد از جدائی چهل و پنج روز باشد. ولی بعضی میگویند: عدهاش فقط یک دوره حیض است [۴۴].
[۱۲] به کتاب وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة: کتاب النكاح باب (۴)۱۴/۴۴۶-۴۴٧ مراجعه گردد. [۱۳] به کتاب جواهرالکلام ۳۰/۱٩۲ و ۲۰۲-۲۰۳ مراجعه شود. [۱۴] الحجة البیضاء فی فهم تهذیب الأحیاء: ۳/٧۶. [۱۵] الوسائل باب (۱۸) باب صیغة الـمتعة وما ینبغی فیها من الشروط، ج ۱. [۱۶] الـمصدر السابق: ج ۵. [۱٧] به کتابهای جواهر الکلام: ۳۰/۱٩۰ و تبصرة الـمتعلمین فی أحکام الدین للحلی: ص ۲۵۸ والـمتعة ومشروعیتها في الإسلام: ۱۱۶-۱۲۱ و زبدة الأحکام: ص ۲۴۸ و تحریر الوسیلة للخميني: ۲/۲۸۸ و منهاج الصالحین للخوئی: ۲/۳۰۱-۳۰۴ والـمسائل الـمنتخبة: ص ۳۴۰ و الـمتعة للفکیکی: ص ۳۸ و الروضة: ۵/۲٩۶ مراجعه گردد. [۱۸] به کتاب الوسائل باب (۴) باب یجوز أن یتمتع بأکثر من أربع نساء وأن عنده أربع زوجات بالدائم مراجعه شود. [۱٩] الـمتعة ومشروعیتها في الإسلام الـمجموعة من علماء الشیعة: ص ۱۳۲. [۲۰] به کتاب روح التشیع ص ۴۶۰، جواهر الکلام: ۳۰/۱۶۱ مراجعه شود. [۲۱] الوسائل: ۱۴/۴۴۶-۴۶٧، باب ۱۸ ح ۳. [۲۲] الوسائل: ۱۴/۴۴۶، ح ۴ و به کتاب مستدرك الوسائل: ۱۴/۴٧۳، ح ۱ باب أن الـمتمتع بها تبین بانقضاء الـمدة وبهبتها ولایعف بها طلاق. رجوع شود [۲۳] مستدرك الوسائل: ۱۴/۴٧۳، ح۳. [۲۴] الوسائل: ۱۴/۴٧۰. [۲۵] مستدرك الوسائل: ۱۴/۴٧۳، ح ۲. [۲۶] تهذیب الأحکام: ۸/۳۳-۳۴. [۲٧] به کتابهای حدائق ۲۴/۱٧۴ و الروضة البهیة في شرح اللمعة الدمشقیة: ۵/۲۸٩ و شرائع الإسلام للحلی: ۲/۳۰٧ مراجعه شود. [۲۸] روح التشیع: ص ۴۵٩-۴۶۰. [۲٩] الوسائل: ۱۴/۴۸۰ باب أنه یجوز أن یتمتع بالـمرأة الواحدة مرارا کثیرة ولا تحرم الثالثة ولا من التاسعة کالـمطلقة إذ هی کالأمة. [۳۰] الـمصدرالسابق: ح ۲. [۳۱] المصدرالسابق: ح ۳. [۳۲] الکافی: ۵/۴۲۵ باب تحلیلالـمطلقه لزوجها وما یهدم الطلاق: ح ۱. [۳۳] الـمصدر السابق: ح ۲. [۳۴] التهذیب: ۸/۳۳-۳۴، ح ۲۲. [۳۵] تهذیب الأحکام: ۸/۳۳-۳۴، ح ۲۰. [۳۶] روح التشیع: ص ۴۶۰. [۳٧] الوسائل باب حکم الـمتمتع بالکتابیة: ۱۴/۴۶۲، ح ۴. [۳۸] الـمصدر السابق: ح ۵. [۳٩] الشرائع للحلی: ۲/۳۰۳. [۴۰] انظر هذه الرویات الـمزعومة في الوسائل: ۱۴/۴٧۳، باب ۲۲. [۴۱] الوسائل کتاب الطلاق باب ۵۲، ح ۲. [۴۲] الوسائل: ۱۴/۴٧٧، ح ۸. [۴۳] الوسائل: ۱۴/۴٧٧، ح ۶. [۴۴] الوسائل: ۱۴/۴۶٧، ح ۴.