ازدواج موقت از دیدگاه روایت

فهرست کتاب

متعه حج:

متعه حج:

اما متعه حج، گفته شده که انجام عمره در ماه‌های حج است سپس انجام حج در همان سال. و گفته شده: تمتع دوباره قِران است زیرا با سقوط سفرش برای انجام عبادتی دیگر در همان شهر لذت گرفته است.

و گفته شده: فسخ احرام حج برای انجام عمره را تمتع می‌گویند.

پس آن متعه‌ای که عمرساز آن نهی نموده کدام بود؟

دانشمندان در مورد آن متعه‌ای که عمرسدر حج از آن نهی فرمود اختلاف دارند. بعضی گفته‌اند: آن عبارت بود از فسخ احرام حج برای انجام عمره.

تمتع که به معنی فسخ حج برای انجام عمره است رسول خدا جبه اصحاب دستور فرمود که احرامی که برای انجام حج پوشیده‌اند فسخ و احرام عمره را بپوشند و به این دلیل رسول خدا جآن کار را به آنان انجام داد زیرا آنان انجام عمره در ماه‌های حج را کار غلطی دانسته و می‌گفتند: به آنان دستور داد که احرام حج را باطل و به احرام عمره تبدیل کنند برای تأکید بر اینکه مباح است. و برای آن کاروانی که همراه جبودند مباح گردید و آن فقط در آن سال بوده است زیرا به آنان دستور فرمود که احرام حج را بپوشند و سپس به فسخ آن و تبدیل کردن آن به عمره دستور داد.

و دانشمندان در آن اختلاف دارند.

آیا آن حکم مخصوص اصحاب در آن سال بوده یا تا روز قیامت باقی خواهد ماند؟

احمد و گروهی از علمای ظاهری می‌گویند: حکم خاص نیست بلکه تا روز قیامت باقی است برای هر کسی که احرام حج پوشید. و حیوان قربانی با خود ندارد احرامش را به عمره تبدیل کند و اعمالی که بر او حرام بوده انجام دهد.

و مالک و شافعی و ابوحنیفه و جمهور علمای سلف و خلف می‌گویند: آن حکم مخصوص اصحاب در آن سال بوده و بعد از آن جائز نمی‌باشد و به این دلیل به آنان در آن سال دستور داد چنین کنند تا با آن باوری که در عصر جاهلیت عمره را در ماه‌های حج حرام می‌دانستند مخالفت کنند و از آن چیزهایی که نفع جمهور به آن استدلال می‌شود.

حدیث ابوذرساست که مسلم آن را روایت کرده است: متعه در حج مخصوص اصحاب محمد جبوده است. یعنی باطل کردن احرام حج و تبدیل آن به عمره.

و اما تمتع به معنی انجام عمره در ماه‌های حج قبل از حج، مردم در زمان ابوبکرسو عمرسوقتی که در انجام آن سهولت می‌دیدند در ماه‌های حج عمره را انجام و در سائر ماه‌ها از ممالک شان برای انجام عمره به مکه برنمی‌گردند و خانه کعبه عاری از زائرین برای عمره از شهرهای دیگر در باقی ماه‌های سال بود. عمربن خطابسبه آنچه برای آن‌ها کاملتر بود به آن‌ها دستور داد اینکه در غیر ماه‌های حج عمره را انجام دهند با این کار کعبه در ماه‌های حج و غیر حج هدف زیارت قرار می‌گرفت و دانسته می‌شود که کاملترین حج و عمره آنست که از وطن خود برای هریک سفری ایجاد کند همانطور که رسول خدا جآن را انجام می‌داد چنان‌که قبل از حج سه عمره را به تنهایی انجام داد، و عمرسبرای حصول و کمال این فضیلت جز این راهی نیافت که آن‌ها را از انجام عمره در ماه‌های حج نهی کند و جائز بود سلطان بعضی از رعیت خود از چیزهایی از مباحات و مستحبات نهی می‌نمود تا چیزی که از آن برتر است حاصل گردد بدون اینکه حلال حرام گردد.

یوسف‌ بن ماهک می‌گوید: به‌این دلیل عمرسدر ماه‌های حج از انجام عمره نهی فرمود تا دو مراسم در سال در مکه انجام گیرد و اهل مکه از منفعت و خیرات آن بهره‌مند گردند.

و عروة بن زبیر می‌گوید: به ‌این دلیل عمرسانجام عمره را در ماه‌های حج دوست نداشت تا کعبه در ماه‌های دیگر تعطیل نشود.

ابن ‌کثیر در [البداية والنهاية] می‌گوید: نهی کردن عمرساز آن برای تحریم نبوده و این حتمی است چنان‌که گذشت بلکه از آن نهی کرد تا در سفری دیگر آن را انجام دهند و زیارت کعبه بسیار گردد [۲٧۸].

و دوباره: از این ترسید که اگر حج و عمره را با هم انجام دهند انجام افعال حرام در حج حلال باقی بماند تا به عرفه می‌روند سپس از آنجا به حالت احرام برگردند چنان‌که در حدیث ابوموسی که احمد آن را از ابوموسی اشعری روایت کرده بود بیان گردید که عمرسگفت: متعه سنت رسول خداست ولی من می‌ترسم زیر درختان اراک کپری (جای) بسازند و در آن با همسران شان آمیزش کنند سپس به‌ عنوان حاجی به ‌کعبه بروند [۲٧٩].

مسلم و نسائی و احمد از ابراهیم‌ بن ابی‌موسی روایت می‌کنند که او به متعه اجازه داده مردی به ‌او گفت: به بعضی از جوانان مهلت بده زیرا تو نمی‌دانی امیرالمؤمنین عمرسبعد از تو چه چیزی را در مناسک بوجود آورده است تا بعداً به او رسید و از او سؤال کرد عمرسگفت: می‌دانم که رسول خدا جو اصحاب آن را انجام داده‌اند ولی من دوست ندارم که شب زیر درختان اراک با زنانشان آمیزش کنند و صبح به حج بروند در حالی که هنوز سرشان آب از آن می‌چکد [یعنی آب غسل شان خشک نشده است].

و ابن ‌عباسباز عمرسروایت کرده که گفت: سوگند به‌ خدا من شما را از متعه نهی می‌کنم در حالی که آن در کتاب خدا وجود دارد و پیامبر جآن را انجام داده است یعنی عمره را در حج انجام داده است [۲۸۰].

و طاوس از ابن ‌عباسبروایت می‌کند گفت: آن کسی که گمان می‌کنید از متعه نهی کرده [یعنی عمرس]از او شنیدم می‌گفت: اگر عمره را انجام سپس حج را انجام می‌دادم تمتع می‌کردم.

و در روایتی که ابوحفص از طاووس روایت کرده که عمرسفرمود : اگر در وسط سال عمره را انجام می‌دادم متعه می‌کردم و اگر پنجاه حج را انجام می‌دادم تمتع می‌کردم.

و اثرم از طاوس روایت کرده گفت: أبی ‌بن کعب و ابوموسی اشعریببه عمرسگفتند: آیا بلند نمی‌شوی متعه را برای مردم توضیح دهی؟

و در روایتی آمده که عمرسمی‌گوید: هیچ کسی نمانده که آن را نداند ولی من آن را انجام می‌دهم.

بیهقی از طریق عبیدبن عمیر ابراز داشته می‌گوید: علی‌بن ابیطالبسبه عمر بن خطابسگفت: آیا از متعه نهی کرده‌ای؟ گفت: خیر ولی هدف از این کار زیارت کعبه در سائر ماه‌های دیگر بود علیسگفت: هرکس حج را به‌تنهایی انجام دهد خوب است و هرکس حج و عمره را با هم انجام دهد به قرآن و سنت پیامبر جعمل کرده است عمرسبا این نهی برترین را ترجیح داده و مردم را به آن تشویق کرده است نه اینکه تمتع را حرام کرده باشد و آن انجام دادن هریک از آن‌ها است که با سفری جدید از شهر خود انجام می‌دهد و این از قِران و تمعتی که مخصوص است و بدون سفری دیگر انجام می‌گیرد بهتر است و احمد و ابوحنیفه و مالک و شافعی به آن رأی داده‌اند و این همان اِفرادی است که ابوبکرسو عمرسآن را انجام داده‌اند.

عمرسمتعه حج را حرام ننموده و مازاد بر روایات سابق آنچه که اصحاب سنن آن را روایت می‌کنند بر این ادعا دلالت می‌کند:

نسائی و ابن ‌ماجه و غیر آنان روایت می‌کنند که ضبی ‌بن معبد وقتی به عمرسفرمود: من اِحرام حج و عمره را با هم پوشیده‌ام عمرسبه او گفت: به انجام سنت پیامبر خود موفق شده‌اید [۲۸۱].

و نهی او از متعه حج رأی و نظری بوده که داده و آن را ترجیح داده است و هیچ سندی ندارد که نص ‌باشد مانند متعه زنان، اصحاب تسلیم آن رأی نشدند تا عمران بن حصین گفت: آیه متعه حج در قرآن نازل شده و همراه رسول خدا جآن را انجام داده‌ایم و آیه‌ای نازل نشد که آن را حرام گرداند و خود از آن نهی نکرد تا فوت نمود و مردی [عمرس]به رأی خود چیزی گفته است.

با اینکه نهی عمرساز آن برای تحریم و حتمی نبوده است بلکه از آن نهی نمود تا با سفری دیگر جدا از حج آن را انجام دهند تا زائرین کعبه زیاد شوند.

از ابی‌سعید روایت شده می‌گوید: عمرسبرای مردم خطبه داد گفت: خداوند آنچه را دوست داشت به پیامبرش رخصت می‌داد و رسول خدا جاو را می‌گرفت حج و عمره را برای خدا کامل گردانید چنان‌که خداوند به ‌شما دستور داده است و عورات این زنان را حفظ کنید [۲۸۲].

ولی علی‌رغم آن اصحاب با وی مخالفت کردند و این قول ما را که در اول بحث به‌آن اشاره کردیم تقویت می‌کند اگر عمرسقصد تحریم آنچه را داشت که رسول خداجآن را حلال کرده اصحاب آن را تثبیت نمی‌کردند و ابن‌تبمیه~ در این باره می‌گوید: عمرسوقتی که از متعه نهی نمود بعضی از اصحاب مانند عمران ‌بن حصینسو علی ‌بن ابیطالبسو عبدالله ‌بن عباسبو غیر آنان با وی مخالفت نمودند برعکس متعه زنان که علیسو سائر اصحاب بر نهی از آن با او موافقت کردند [۲۸۳].

و در آن مورد بیهقی در سنن کبری درباره دو متعه [حج و زنان] می‌گوید: ما در این شک نداریم که متعه در زمان حضرت رسول جبوده ولی بعد از اذن دادن به آن در سال فتح از نکاح موقت نهی نمود سپس دلیلی نیافتیم که بعد از نهی از آن به آن رخصت داده باشد تا آن روزی که فوت نمود.

نهی عمربن خطابساز نکاح موقت موافق با سنت رسول خدا جمی‌باشد آن را قبول می‌کنیم و نمی‌یابیم که رسول خدا جاز متعه حج نهی کرده باشد و در روایتی صحیح از او ثابت شده باشد و در روایت عمرسآن نکته را می‌یابیم که بر علاقه عمرسبر فاصله انداختن میان حج و عمره دلالت می‌کند تا کاملتر باشند پس نهی عمرساز متعه حج تنزیهی است و ترجیح افراد بر تمتع و قِران است و برای تحریم آن نیست.

[۲٧۸] ۵-۶/۱۴۱. [۲٧٩] ۱/۴٩. [۲۸۰] نسائی آن را در ۵/۱۵۳ آن را تخریج کرده است. [۲۸۱] حمیدی: ۱۸ و احمد: ۱/۱۴ و ابوداود: ۱٧٩۸ و ابن ‌ماجه: ۲٩٧۰ آن را تخریج کرده است. [۲۸۲] احمد در ۱/۱٧ (۱۰۴) آن را تخریج کرد. [۲۸۳] در فتاوی: ۳۳/٩۶.