عده زن صیغهای بعد از وفات مرد متمتع
۱- از علی بن یقطین و او از ابوالحسن روایت کرده که گفته است: زنی که با نکاح موقت با مردی ازدواج کرده است در صورت فوت مرد عدهاش چهل و پنج روز است [۴۵].
۲- از عبدالرحمن بن حجاج نقل گردیده که میگوید: از ابوعبدالله سؤال کردم: آیا زن در نکاح متعه اگر شوهرش بمیرد عده دارد؟ ابوعبدالله در جواب گفت: عدهاش چهار ماه و ده روز است اما زمانی که وقت تعیین شده تمام شد عده زن یک دوره قاعدگی و یا یک ماه و نیم همانطور که بر کنیز این عده لازم است.
۳- از علی بن عبیدالله و او از پدرش و او از مردی مجهول الاسم و او از ابوعبدالله روایت کرده است که میگوید: از ابوعبدالله سؤال کردم: از مردی که با زن صیغهای بصورت موقت ازدواج میکند آیا بعد از وفات مرد عدهاش مشخص است؟ در جواب میگوید: بلی شصت و پنج روز است [۴۶].
اما بویژه فقهای شیعه در این مورد میگویند: زن صیغهای اگر با مرد جماع کرده باشد و سپس وقت معین تمام شد و یا مرد حقالتمتع
را به زن بخشید عده زن دو دوره قاعدگی است اگر دارای حیض باشد.
ثامناً: زن صیغهای فقط کرایه [۴٧]. روزهایی را دارد که پیش مرد حاضر شده باشد.
۳-۲-۱- از عمر بن حنظله روایت گردیده که میگوید: به ابوعبدالله گفتم: با زنی صیغهای ازدواج نمودهام که مدت معلوم ما یک ماه است ولی بعضی از روزها زن نمیتواند حاضر شود من چکار کنم؟ ابوعبدالله گفت: بجز روزهایی که در مدت معلوم در حیض بوده ولی بازاء روزهایی که حاضر نشده میتوانی از کرایهاش کم کنی [۴۸].
۴- از اسحاق بن عمار روایت شده که میگوید: به ابوالحسن گفتم: زنی که بصورت موقت ازدواج میکند لازم اوست که در تمام روزهای تعیین شده حاضر باشد تا کرایهاش را بگیرید و اگر حاضر نشد میتوان از کرایهای تعیین شده کم کرد یا نه؟ ابو الحسن میگوید: بجز روزهایی که در مدت مشخص در قاعدگی بوده و إلا بازای تمام روزهایی که تخلف نموده میتوانی از کرایهاش کم کنی.
اما پیروان این مکتب میگویند: اگر زن در زمان معین تخلف کرد تمام کرایه تعیین شده را بر روزها تقسیم میکنیم و هر روزی که حضور نداشته باشد آن را از او کم میکنیم و اگر هیچ روزی نیامده باشد هیچ کرایهای به او تعلق نمیگیرد [۴٩].
و یکی از علماء شیعه در مورد بحث مورد نظر میگوید: اگر مرد زن را به مدت ده روز به مقدار ده دینار کرایه کرده باشد و زن بمدت دو روز مرد را از استمتاع منع کند بازای هر روز یک دینار کم میشود [۵۰].
تاسعاً: زن صیغهای رجم نمیشود [۵۱].
۱- از هشام و حفص بختری و آنها از ابوعبدالله در مورد مردی که با زن صیغهای بصورت موقت ازدواج میکند آیا این زن و مرد را تحصین میکند؟ در جواب گفت: احصان (پاکدامنی و دوری از زنا) خاص ازدواج دائم است.
۲- از عمر بن یزید و او از ابو عبدالله در حدیثی روایت کرده است که گفته: صاحب متعه رجم نمیشود.
عاشراً: برای مرد متمتع جائز است با زنی که همسر دارد بصورت موقت ازدواج کند.
این دو عالم شیعی یکی بنام عاملی، و دیگری بنام نوری، در کتابهایشان بنامهای الوسائل (عاملی) و مستدرک(نوری) [۵۲]. بابی را به این بحث اختصاص دادهاند و آن را (باب: تصدیق الـمرأة في نفی الزوج والعدة ونحوهما وعدم وجوب التفتیش والسؤال منها) (زن در مورد زوجه وعده تصدیق میشود و تحقیق در مورد وجود همسر دیگری برای زن واجب نیست) نامیدهاند و راویانشان عبارتند از:
۱- از میسر روایت شده که گفته است: به ابوعبدالله گفتم: مثلاً من در صحرایی راه میروم اتفاقاً متوجه زنی تنها میشوم و به او میگویم: آیا همسر داری؟ میگوید: نه آیا میتوانم با او ازدواج کنم؟ در جواب میگوید: آری میتوانی چون زن در امور مربوط به خویش صادق است.
۲- از یونس بن عبدالرحمن و او از رضا در حدیثی روایت کرده است که به رضا گفتم: زنی بصورت موقت ازدواج کرده است بعد از اتمام وقت معین و قبل از عده با مرد دیگری ازدواج میکند آیا این صحیح است؟ رضا در پاسخ میگوید: هیچ گناهی متوجه شما نمیشود بلکه برای زن گناه محسوب میگردد.
۴-۳- از اسحاق بن عمار و او از فضل مولی محمد بن راشد و او از ابوعبدالله نقل میکند که به او گفتم: من با زنی بصورت موقت ازدواج کردهام و با خود گفتم: شاید این زن همسر دیگری داشته باشد! وقتی تحقیق کردم متوجه شدم که شوهر دارد. سپس ابوعبدالله گفت: چرا تحقیق کردهای [۵۳].
۵- از محمد بن احمد بن نصر و محمد بن حسن اشعری و او از محمد بن عبدالله اشعری نقل کرده که میگوید: به رضا گفتم: مردی با زنی بصورت موقت ازدواج میکند و تصور میکند که زن همسر دیگری دارد، رضا در جواب گفت: برای مرد هیچ مشکلی ندارد چون زن اگر بخواهد میتواند شاهدی پیدا کند تا شهادت دهد که این زن همسر دیگری ندارد.
۶- از أبان بن ثعلب و او از ابوعبدالله روایت کرده که شخصی گفته: زن قشنگی را در راه دیدم و نمیدانستم که شوهر دارد یا نه من چکار کنم؟ ابوعبدالله گفت: تحقیق در مورد زن وظیفه تو نیست بلکه بر تو لازم است که زن را تصدیق کنی [۵۴].
٧- از جعفر بن محمد بن عبیدالله نقل گردیده که گفته است: از ابو الحسن سؤال کردم: اگر با زنی بصورت موقت ازدواج کنم و بعد زن را به داشتن همسر دیگری متهم کنم آیا برایم صحیح است که با او آمیزش داشته باشم؟ ابو الحسن در جواب گفت: آیا نمیدانی اگر این بخواهد میتواند شاهدی بیاورد تا ثابت کند همسر دیگری ندارد آیا نمیتواند این امر را انجام دهد؟ [۵۵].
اما بویژه آرای پیروان این مکتب از جمله بحرانی در تعلیقاتش بر این مطالب میگوید: ازدواج موقت بدون تحقیق از نظر اینکه زن همسر دیگری دارد یا خیر صحیح است بلکه بهتر ترک تفتیش در امر مزبور است چون زن در مورد نفی زوجه و عده قابل تصدیق است [۵۶].
حادی عشر: تمتع با زن زناکار جایز است.
آقای عاملی و نوری در کتابهایشان بنامهای وسائل [۵٧]. و مستدرک بابی را بنام (حرام نبودن ازدواج موقت با زنان زانیه) نامگذاری کردهاند.
۱- از زراره روایت شده که میگوید: پیش عمار بودم که شخصی در مورد مردی که با زن فاجره بصورت موقت ازدواج میکند سؤال کرد: عمار در جواب گفت: اشکالی ندارد ولی اگر نکاح دائم باشد باید پاکدامن شود.
۲- از اسحاق بن جریر روایت گردیده که میگوید: به ابوعبدالله گفتم: در شهر کوفه زنی است که به زناکار مشهور است آیا برایم جایز است که با وی ازدواج کنم؟ ابوعبدالله میگوید: آیا این زن برای این کار زشت نشانهای را بر دَرِ خانهاش نصب کرده است؟ اسحاق میگوید: در جواب گفتم: خیر چون اگر این کار را میکرد فرماندار شهر وی را دستگیر میکرد سپس ابو عبدالله میگوید: با او بصورت موقت ازدواج کن. اسحاق میگوید: ولی بعد از این امر متوجه شدم که بعضی از خدمههای ابوعبدالله با وی نجوا میکنند و چیزی را از من کتمان میکنند ولی بعداً که با یکی از آنها ملاقات کردم مسئله را جویا شدم وی گفت: ابو عبدالله گفتند: اگر این زن آشکارا زن زانیه هم باشد برای این مرد هیچ اشکالی ندارد که با وی بصورت ازدواج موقت ازدواج کند بلکه او را از حرام خارج و به حلال تشویق نموده است.
۳- از علی بن یقطین روایت گردیده که گفته است: با ابو الحسن در مورد زنان زانیه اهل شهر گفتوگو میکردیم که از وی پرسیدم: آیا میتوانم با آنان بصورت موقت ازدواج کنم؟ در جواب گفت: بله.
۴- از زراره و او از ابوجعفر روایت میکند: از ابوجعفر در مورد مردی که از زیبایی زنی که در زنا شهرت داشت متعجب گردیده سؤال شد: وی در جواب گفت: در ازدواج موقت این مرد با زن مذکور مانعی وجود ندارد.
[۴۵] الوسائل: ۱۵/۴۸۵، ح ۲. [۴۶] الـمصدر السابق: ح ۴. [۴٧] الوسائل: ۱۴/۴۸۱-۴۸۲، باب ۲٧. [۴۸] الوسائل: ۱۴/۴۸۲، ح ۴. [۴٩] والروضة البهیة في شرح اللمعة الدمشقیة: ۵/۲۸۵. [۵۰] انظر الـمصدر السابق الحاشیه لکلانتر: ص ۲۸۵-۲۸۶. [۵۱] انظر الوسائل: ۱۸/۳۵۱-۳۵۵ أبواب حد الزنا باب ۲ باب ثبوت الإحصان الـموجب للرجم فیالزنا بأن یکون له فرج حرة أو یغدو علیه ویروح بعقد دائم أو ملک یمین مع الدخول وعدم ثبوت الإحصان بالـمتعة. [۵۲] مستدرك الوسائل للنوری: ۱۴/۴۵۸-۴۵٩ باب ٩ وانظر: بحارالأنوار: ۱۰۰-۱۰۳/۳۱۰ و الخلاصة للمفید: ص ۵۵-۵۶. [۵۳] انظرالوسائل: ۱۴۱/۴۵۶-۴۵٧ الباب السابق. [۵۴] مستدرک الوسائل للنوری: ۱۴/۴۵۸-۴۵٩ باب ٩ وانظر بحارالأنوار لعلامتهم الـمجلسی: ۱۰۰-۱۰۳/۳۱۰ و خلاصة الإیجاز في الـمتعة: ص ۵۵-۵۶. [۵۵] مستدرك الوسائل للنوری: ۱۴/۴۵۸-۴۵٩ باب ٩ وانظر بحارالأنوار: ۱۰۰-۱۰۳/۳۱۰ خلاصة الإیجاز فیالـمتعة للمفید: ص ۵۵. [۵۶] انظرالحدائق: ۲۴/۱۳۰. [۵٧] انظرالوسائل باب (٩) ۱۴/۴۵۴-۴۵۵.