متعه زنان:
اهل سنت میگویند: که خود رسول خدا جآن را مباح و سپس برای همیشه و ابدی تا روز قیامت آن را تحریم کرده است چنانکه احادیث تحریم را قبلاً بیان کردیم.
و از آن جمله دلایلی که بر آن دلالت میکند که عمرسبه خاطر اینکه رسول خداجاز آن نهی کرده او هم نهی نمود اینست که بیهقی در سنن از طریق سالم بن عبدالله از پدرش از عمر بن خطابسروایت میکند و میگوید: عمرسبر روی منبر رفت خداوند سپاس و ستایش کرد و سپس فرمود: حال این مردانی که موقتاً زنان را نکاح میکنند در حالی که رسول خدا جاز آن نهی کرده است بدانید که هرکدام از این مردان را نزد من بیاورند وی را سنگسار میکنم [۲۸۴].
بیهقی در تعلیق خود بر این حدیث چنین میگوید: اگر این حدیث صحیح باشد این نکته را بیان میکند که عمرسبه این دلیل از نکاح موقت نهی کرده زیرا دانسته که رسول خدا جاز آن نهی کرده است [۲۸۵].
دار قطنی با سند حسن از ابن عباسبروایت میکند که عمرساز متعه زنان نهی کرده است و گفت: خداوند در زمان رسول خدا جآن را برای مردم حلال کرده بود و زنان در آن روز کم بودند سپس بعد از آن متعه را بر آنان حرام کرد اگر کسی که آن را انجام دهد دسترسی پیدا کنم او را مجازات میکنم [۲۸۶].
ابن ماجه از ابن عمربروایت میکند میگوید: عمربن خطابسوقتی به خلافت رسید برای مردم خطبه داده فرمود: رسول خدا جسه بار به ما اجاره نکاح موقت را داد سپس آن را حرام کرد.
به خدا سوگند هر کسی آن را انجام دهد و محصن باشد وی را سنگسار میکنم مگر اینکه چهار شاهد بیاورد که شهادت دهند رسول خدا جبعد از تحریم آن را حلال کرده است [۲۸٧].
این آثار بر آن دلالت میکنند که عمرساز چیزی نهی کرده که رسول خدا جاز آن نهی کرده است.
طحاوی در این مورد میگوید: عمرساز نکاح موقت نهی نمود و اصحاب رسول خدا جحضور داشتند و آن را انکار نکردند و این دلیل بر متابعت عمرساست در آنچه نهی کرده است و اجماع آنان دلیل بر این است که حکم آن نسخ گردیده و حجت است [۲۸۸].
شیخ محمود شلتوت میگوید: نهی عمرساز نکاح موقت و تهدید فاعل آن در مقابل دیدگان اصحاب و سکوت آنان در برابر این نهی عمل به این احادیث صحیح بوده و فکر مشروعیت آن را در بعضی از اذهان ریشهکن میکند [۲۸٩].
و از آن جمله چیزهایی که بر آن دلالت میکند روایات خود اهل تشیع است که بر آنان حجت است.
احمد بن محمد بن عیسی در «نوادر» از فضل روایت میکند میگوید: از ابوعبدالله شنیدم میگفت: این خبر به عمرسرسید که اهل عراق گمان میکنند عمرسمتعه را حرام کرده است فلان را که اسمش را برده به آنجا میفرستد و به او میگوید: به آنان بگو: که من آن را حرام نکرده ام و عمرسنمیتواند چیزی را که خدا حلال کرده حرام کند بلکه بگو عمرساز آن نهی کرده است [۲٩۰].
زیرا عمرسدو متعه را حرام نکرده که بیان متعه حج گذشت و اما متعه زنان با توجه به روایات خودشان خداوند آن را حرام گردانیده است ... .
قمی از عبدالله بن سنان از ابیعبدالله روایت میکند میگوید: خداوند جل وعلا هر شراب مست کنندهای را بر شیعه ما حرام گردانیده و متعه را بهجای آن برایشان قرار داده است [۲٩۱].
و امام موثوق و مطمئن آنان کلینی در «الروضة» از محمد بن سالم روایت میکند میگوید: از ابوجعفر در حدیثی روایت شده میگوید: خداوند نسبت به شما مهربانی کرده که متعه را به جای نوشیدنی برای شما قرار داده است [۲٩۲].
اما اینکه میگویند: عمرسنهی را به خود نسبت داده و اگر رسول خدا جاز آن دو نهی مینمود آن را به او نسبت میداد بهتر و مؤثرتر بود.
[۲۸۴] سنن کبری: ٧/۲۰۶. [۲۸۵] سنن کبری: ٧/۲۰۶. [۲۸۶] دارقطنی: ۲/۲۵۸. [۲۸٧] سنن ابنماجه کتاب نکاح. [۲۸۸] معانی سنن و آثار: ۲/۲۵۸. [۲۸٩] فتاوی: ص ۲٧۵. [۲٩۰] به وسائل: ۱۴/۴۴۱ بنگر. [۲٩۱] عللی در وسائل: ۱۴/۴۳۸ آن را تخریج نموده و این حدیث را در صحیح «من لایحضرالفقیه» بهبودی، ص ۲۸۸ نگاه کن. [۲٩۲] الروضة: ص ۱۳۲.