شبهۀ چهارم و پنجم و ششم:
چهارم میگویند: خداوند استمتاع را ذکر کرده و بهدنبال آن اجر را مطرح نموده و این دلیل جواز بر استمتاع میباشد.
پنجم میگویند: آیه صراحتاً لفظ: ﴿أُجُورَهُنَّ﴾را بیان میکند که نکاح دائم اجری ندارد بلکه مهریه یا صداق مطرح است ولی حمل لفظ بر غیرمعنای مشهور آن تأویلی است که هیچ شاهدی ندارد [۱۰۱].
ششم میگویند: اگر مقصود آیه نکاح دائم باشد با عین عقد تمام مهریه واجب میگردد و از آن چیزهائی که دال بر آن است که لفظ استمتاع در آیه معنی انتفاع و جماع و آمیزش نمیدهد. اینست که اگر مقصود نکاح دائم بود به محض عقد تمام مهریه واجب میگردید زیرا خداوند میفرماید: ﴿فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ﴾یعنی: «مهریه آنان را بپردازید». به رأی اکثر مفسرین و آن بدون خلاف در نکاح دائم واجب نیست و همانا تمام اجر در عقد نکاح متعه واجب میشود برعکس اینکه اگر تلذذ و کام گرفتن حاصل نشد پرداخت مهریه واجب نمیشود که آن نیز در نکاح دائم باطل است، زیرا با مرگ و فسخ واجب میگردد و بعد از طلاق دادن زن قبل از دخول و کام گرفتن نصف آن واجب میگردد زیرا اگر چنین بود که اگر کسی از وی کام نگرفت وجوباً ملزم به پرداخت مهریه نمیباشد و دانستیم که اگر قبل از آمیزش با وی طلاقش دهد ملزم به پرداخت نصف مهریه میباشد و نزد بسیاری از فقهاء اگر با وی خلوتی کامل ایجاد کرد باید تمام مهریه را به وی بپردازد حتی اگر از وی کام بگرفته نباشد [۱۰۲].
[۱۰۱]روح التشیع: ص ۴۶۲ و ص ۱۳۶ از کتاب الـمتعة ومشروعیتها في الإسلام، نوشته مجموعهای از علماء مدرسه نکاح موقت. والحجة البیضاء: ص ٧۶ والروضة: ص ۵/۲۴٩. [۱۰۲] التبیان للطوسی: ۳/۱۶۶ و مجمع البیان: ۵/٧۲ و تفسیر قلائد الدرر: ۳/۶۵ و فقه الجنس ص ۱۳٧.