پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد سوم

فهرست کتاب

رهنمود قرآن و سنت:

رهنمود قرآن و سنت:

نخست در قرآن کریم توضیحی آمده که نیاز به توضیح دیگری است. همانند فرموده‌ی خداوند که می‌فرماید: ﴿فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلۡعُمۡرَةِ إِلَى ٱلۡحَجِّ فَمَا ٱسۡتَيۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡيِۚ فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ ثَلَٰثَةِ أَيَّامٖ فِي ٱلۡحَجِّ وَسَبۡعَةٍ إِذَا رَجَعۡتُمۡۗ تِلۡكَ عَشَرَةٞ كَامِلَةٞۗ ذَٰلِكَ لِمَن لَّمۡ يَكُنۡ أَهۡلُهُۥ حَاضِرِي ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ ١٩٦[البقرة: ۱۹۶]. «پس هرکس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [باید] آنچه از قربانى میسر است [قربانى کند] و آن کس که [قربانى] نیافت [باید] در هنگام حج‏سه روز روزه [بدارد] و چون برگشتید هفت [روز دیگر روزه بدارید] این ده [روز] تمام است این [حج تمتع] براى کسى است که اهل مسجد الحرام [=مکه] نباشد و از خدا بترسید و بدانید که خدا سخت‏کیفر است».

حرف واو همانگونه که برای جمع دو جمله می‌آید، گاهاً نیز مفید اباحه است یعنی احتمال آن را دارد فردی که نخست عمره را به انجام رسانیده میان سه روز روزه در حج و هفت روز اگر به وطن برگشت مخیر می‌باشد، و مثال‌هایی از قبیل این آیه کریمه فراوان است.

اولا: در آیه‌ی کریمه‌ی قبلی از عمره و حج یاد کرده که چگونه آنها را انجام دهیم؟

در فرموده‌ی خداوند که می‌فرماید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ...بیان می‌دارد که نماز و زکات واجب است، و اما تعداد نمازها چند تا می‌باشد؟ و چگونه انجام می‌شوند؟ و در چه اوقاتی؟ و چیزهای دیگر که به نماز و زکات مربوط می‌باشند، تمام این‌ها را خداوند توسط پیامبرش بیان داشته است.

خداوند قرآن را برای صحت نهادن بر فریضه‌ها نازل کرده و توضیح آن را برای پیامبر واگذاشته و این امری واضح و روشن می‌باشد که نیازی به توقف ندارد و هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار کند و این قبیل چیزها توضیحی است جهت مسائل ظنی الدلالة که تاویل را در بر می‌گیرد.

همانند مطلقی که مقید می‌شود و عامی که تخصیص می‌یابد و چیزهای دیگری از این قبیل که مشهور هستند.

ثانیاً: در سنت مطهر نبوی چیزهایی بیان شده که در قرآن راجع به آنها نصی نیامده است، و توضیح (تشریح) پیامبر به مثابه‌ی توضیح خداوند می‌باشد و قرآن کریم وجوب اطاعت و پیروی از پیامبر را بیان کرده است، و هرکس که فرائض قرآن را قبول کند، این به معنای این است که سنت پیامبر را هم قبول کرده است، زیرا خداوند اطاعت از پیامبر و گردن نهادن به دستورات پیامبر را بر مردم واجب گردانیده است. هر آنچه را که از پیامبر بپذیری در واقع آن را از خدا پذیرفته‌ای [۱].

و در آیات بسیاری اطاعت و پیروی از پیامبر را همانند اطاعت از خداوند واجب دانسته‌اند.

قرآن کریم به اطاعت از پیامبر و بر حذر داشتن از سرپیچی از آن دستور می‌دهد ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ ٧[الحشر: ۷]. «و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت‏کیفر است».

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا ٣٦[الأحزاب: ۳۶]. «و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستاده‏اش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هرکس خدا و فرستاده‏اش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گردیده است».

و ﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗا ٨٠[النساء: ۸۰] «هرکس از پیامبر فرمان برد در حقیقت‏خدا را فرمان برده و هرکس رویگردان شود ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‏ایم».

و ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ ٱللَّهَ يَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَيۡدِيهِمۡۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَيۡهُ ٱللَّهَ فَسَيُؤۡتِيهِ أَجۡرًا عَظِيمٗا ١٠[الفتح: ۱۰] «در حقیقت کسانى که با تو بیعت مى‏کنند جز این نیست که با خدا بیعت مى‏کنند دست‏خدا بالاى دست‌هاى آنان است پس هرکه پیمان‏شکنى کند تنها به زیان خود پیمان مى‏شکند و هرکه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‏بخشد».

و ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥«ولى چنین نیست به پروردگارت قسم که ایمان نمى‏آورند مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند سپس از حکمى که کرده‏اى در دل‌هایشان احساس ناراحتى [و تردید] نکنند و کاملا سر تسلیم فرود آورند».

و تمامی این آیات اطاعت از پیامبر را همانند اطاعت از خداوند معرفی کرده‌اند و آن را واجب می‌دانند و مردم را از نافرمانی پیامبر بر حذر دانسته‌اند و حکم گمراهی و کفر را برای چنین فردی صادر کرده‌اند.

[۱] الرساله نوشته امام شافعی ص ۳۳.