اين صدا را میشناسيم
و آن نویسنده به کفر صریحی که دستهایش آن را جمع کرده و در کتابهایش آن را نوشته اکتفا نمیکند، بلکه در گمراهی و ضلالت خویش جلو میرود.
و به احکامی که خداوند برای بندگانش تشریح کرده و برای آنها قرار داده حملهور میشود و بعضی از آیات قرآن مجید و احکام آن ـ همانند شهادت دو زن با شهادت یک مرد مساوی میباشد ـ را مورد مسخرهی خویش قرار میدهد.
و کسانی که به توضیح گمراهی این نویسنده برخاستهاند، بعضی از آنها نام او را با ذلت و تحقیر ذکر میکنند و بعضی نام آن لعین را ذکر نمیکنند.
و سخن استاد ثروت اباظه تحت عنوان «این سخن را میشناسیم» مرا شگفتزده کرد، و دوست دارم این مبحث را با ذکر گلچینی از آن پایان دهم: بعضی از مردم هدف از زندگی را کسب شهرت قرار میدهند و تا مرگ در این راه قدم بر میدارند، و به خاطر انعکاس آن بر زندگی همه چیز را در راه کسب آن خرج میکنند، حتی اگر وسیلهای در دست آنها باقی نماند و موانعی در برابر اهداف آنها قرار گرفت، دین و ایمان را نیز در راه رسیدن بدان فدا میکنند، و آشکارا نه مخفیانه الحاد خود را اعلان میکنند، و کفری را که آنها را به آرزوی حقیر خویش برساند بر ایمانی که مانع کسب آن باشد برتری میدهند.
و امروز بعضی از آنها را میشناسیم، و شبیه آنها را نیز قبلاً شناختیم و بعضی از آنها متأسفانه با ما هم عصر هستند و بعضی از آنها خداوند با لطف خویش ما را به ندیدن آنها و زندگی نکردن با آنها در یک زمان شرفیاب کرده است، و شاید این ملحدان کمونیست نباشند و طبق قاعده منطقی: هر کمونیستی ملحد است، ولی هر ملحدی کمونیست نیست. پس ملحد غیر کمونیست داریم، بلکه شاید کاپیتالیسم افراطی باشد و همراه با این ملحدی کافر و زندیق هم باشد.
و بعضی اواقات ملحد به خاطر الحادش بعضی شهرت را کسب میکند، ولی فراموش میکند که ذات شهرت شرافت و بزرگی نیست، اصلاً رنگی از حقارت شأن وپوچی و بیمایگی فکر میباشد.
این نوع شهرت است، که مردم را به احترام مشهور ندا میزند نه ذات شهرت...
مردم، قاتل و یا دزد و یا رشوهگیر هرچند که مشهور و زبان زد خاص و عام باشد را احترام نمیگذارند پس قسمت ملحد مشهور این است که مردم او را زیر پای خود له کنند و با سنگ سر او را خورد کنند...
سپس میگوید: و بعضی از آنها فهمیدند که تنها حمله به بندگان برجسته، آنها را به آن شهرتی که به آن خواب میبینند و شیفتهی آن شدهاند نمیرساند، پس گفتند: چرا به ذات دین حملهور نشویم، و عدم ایمان خود به خدا و کلام خدا اعلان ننماییم؟ مادام که حمله به کتاب، تنها شهرتی موقت را ایجاب میکند، پس لازم است به کلام خدا که شهرتی ماندگار را ارائه میدهد حملهور شویم!
و کتاب ملحدان با الحاد صریح نمایان شد، و مردم را به آن تحریک کردند و برای خود شهرت را کسب کردند، اما شهرتی نجس و پلید، که نام آنها را مدتی در پلیدی غلطانید و بعد شهرت از آنها روی برتافت و نجاست را برای آنها باقی گذاشت.
و این بار ملحدان فهمیدند که نباید الحاد خود را اعلان کنند و از درسی که با چشم خود از سابقین دیدند استفاده نمایند، بعد میگوید: و در این أواخر دیدیم کسانی که نام آنها را ذکر نمیکنیم و قلم نیز از نوشتن حروف نام آنها أبا میورزد، با همان گستاخی ملحدان گذشته الحاد خویش را اعلان میکنند.
بعد از این استاد ثروت اباظه به ذکر آشوبی که این نویسنده به پا کرده منتقل میشود میگوید:
وقضیهای که آن ملحد احمق مطرح میکند قضیهای است در نهایت سادگی و هیچگونه مناقشهای را برنمیدارد زیرا قضیهای است واضح و روشنتر از آفتاب و خداوند با آیات محکم آن را بیان داشته است.
و لیکن این ملحد نادان در آنچنان جهالتی احمقانه و عامیانه به نص قرآن حمله میکند که کودکان نیز از آن تنفر میورزند و اگر مناقشه بر آن قضیه را قبول کنیم، مقارنهای را بر پا میکنیم که مقارنه میان کلام خدا و نظریات آن حقیری که ذکر نام او جائز نیست نباشد. این جاهل در لجنزار جنون شهرت فراموش کرده که بیشتر از ۱۴۰۰ سال بر این قرآن میگذرد و صدها میلیون نفر آن را نگهداری و حفظ کردهاند و بزرگان هدایتگر آن را بررسی و بازرسی کردهاند و همچنین ملحدانی که دنبال شهرت بودند بر آن جر و بحث و به قداست آن حملهور شدهاند، اما هنوز قرآن سر به فلک کشیده و پیشتاز بیدغدغه برای هدایتگران و کوه پر غرور و با عزت ومتین و با متانت برای ملحدین زندیق میباشد که نتوانستهاند حرفی از حروف آن را با توپ و تانک شبه فراکنی و تشکیک تکان بدهند و یا اینکه کلمهای از کلام محکم قرآن را به گونهای بلرزانند.
و کسانی که قران را قرائت کردهاند در علوم مختلفی دانشمند گشتهاند: بعضی در لغت و بعضی در فقه، و بعضی در منطق، و بعضی در علم کلام، و بعضی در قضاوت و بعضی در شریعت علماء گشتهاند و بعید است تحقیقات در قرآن محدود گردد... قرآن برای همهی زمانها و اندیشمندان تمامی دورهها در طول ۱۴۰۰ سال میباشد.
این ملحد جدید مگر نداست آنچه که او عرضه میکند، میلیونها نفر آن را بررسی کردهاند و هیچ کدام از آنها این سخن کم مایه و ضعیف را به خود اجازه ندادهاند.
و نادانی شما هر چقدر باشد این را خوب میدانید... و هر اندازه نادان باشید کم مایگی نظریه خویش را میدانید و خوب اندازهی خشمی که در دل مسلمانان ایجاد کردهاید به دست آوردهاید...
و شما این خشم را تنها به خاطر آن آرزوی مرضی که خود را در راهش وقف کردهاید در دل مسلمانان ایجاد میکنید و به خدا قسم آن شهرت مریضی که به او مبتلا شدهاید هرگز به شما نمیدهم و نام شما را نمینویسیم مبادا بعضی از دانشمندان بزرگوار شما را صاحب نظر تلقی کنند و با شما به مشاجره بنشینند و شما نیز با اندیشمندان محترمی در افتید و خشم خویش را بر شما نازل کنند و به آن شهرتی که میخواستید برسید.
و هرچند یکی از اندیشمندان بزرگوار بدون ذکر نام شما و نام مجلهی کم مایهی شما به نقد و بررسی نظریات شما برخاستهاند اما، به نظر من کمتر از آن هستند که آن شیخ بزرگوار انجام داده است، در هر حال این مناقشه برای شما کافی و یا شاید زیاد هم باشد و من فکر میکنم که فقهاء از این به بعد هرگز نام شما را نمیبرند، زیرا آنها هدف شما را درک کردهاند، و آنان دارای چنان ذکاوت و مهارتی هستند که شما را در این گردش الحادی به نا امیدی با دستهای خالی برمیگردانند [۹۶]. و شکی در این نیست که کسانی مثل شما نزد خدا هیچگونه جایگاه غفرانی را ندارند، چون شما به خداوند شرکت ورزیدهاند و مشرک شامل مغفرت نمیشود.
و حقیقتاً به احساسات عموم مسلمین ضربه وارد کردهاید، و اگر بعد از انجام این کار میگفتید این چیزی است که مشاجره را بر میدارد میگفتیم این ملحدی است که میخواهد بیندیشد، ولی اگر این کار را تنها به خاطر شهرتی که در تمامی میدانها آن را از دست دادهاید انجام دهید، واقعاً جزو گناهان کبیره میباشد، و پاداش شما در دنیا خسارتمندی و در آخرت آتشی است که در آن نه مرگ و نه زندگی با شما روبرو میشود.
پروردگارا پاک و منزهی و نامهای شما مقدس و بلند مرتبه هستند... و اینها همه بندگان شما هستند و تنها شما هدایتیافتگان و کافران را میشناسید، و تنها عادل مطلق و قاهر پابرجای حق بر بندگان شما هستید، و پاک و منزهی و ما را به کارهای بیخردان محاسبه مکن، پروردگارا آنها نادانند... و پروردگارا تنها شما هستید که چشمهای خائن و آنچه در سینهها مخفی شده است را میشناسید... تنها تویی بزرگترین بزرگوار والا مرتبه...
[۹۶] این نظریه خوبی است اما نقشههای آن لعین مدام و مستمر است، و بسیاری از مسلمانان را فریب داده است، و به موتمر اسلامی همانند یک مفکر اسلامی دعوت شده، و یکی از رادیوها او را شاهد معاصر معروفی کرده است، از اینرو فکر میکنم که باید پرده از چهره کریهش برداشته شود تا نام ننگش شهره جهان گردد. و خداوند خود حق را بهتر میداند.