پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد سوم

فهرست کتاب

جایگاه حج از دیدگاه شیعه

جایگاه حج از دیدگاه شیعه

وقتی که در کتاب‌های تالیف شده توسط نویسندگان کتاب‌های چهارگانه در کتاب حج نگاه می‌کنیم، باد آوریهایی که به این احکام دلالت می‌کند را مشاهده می‌نمائیم:

آن سه نویسنده از امام صادق روایت می‌کنند: راجع به مردی که حج را انجام داده در حالی که هیچگونه شناختی از احکام حج ندارد و بعد خداوند با لطف خویش به وی منت می‌نهد آیا برای این مرد حج اسلام واجب است؟ گفت: فریضه خداوند را انجام داده اما حج نزد من محبوبتر است (۹۱۹ـ ۲۱۷) [۸۳].

و در باب حج به نیابت از مخالفان (۹۲۰ ـ ۲۱۸) [۸۴]کلینی از وهب روایت می‌کند که او گفت: خدمت ابو عبدالله عرض کردم: رافضی می‌تواند به جای ناصبی حج کند؟ ایشان در جواب گفتند: خیر، عرض کردم: اگر پدرم هم باشد؟ گفت: اگر پدرت ناصبی باشد جایز است و می‌گوید: امام هادی نوشته که درست نیست به نیابت از ناصبی حج کرد و بالعکس.

و در فضیلت زیارت و ثواب آن کلینی و قمی روایت می‌کنند که رسول خدا جبه امام حسین گفت: ای فرزندم هرکس زنده یا مرده مرا زیارت کند یا اینکه پدرت یا برادرت یا تو را زیارت کند حتماً من او را در آخرت زیارت خواهم کرد و او را از گناهانش می‌رهانم (۹۱۲ـ ۲۱۹) [۸۵]و همچنین‌ از ابو جعفر روایت می‌کنند که ایشان فرمود: زیارت امام جزو واجبات حج است (۹۲۲ـ ۲۲۰) [۸۶].

کلینی و طوسی از یونس ابو وهب روایت می‌کنند که گفته: «وارد مدینه شدم و خدمت ابو عبدالله رفتم و عرض کردم: جانم فدایت خدمتت آمده‌ام در حالی که امیرالمومنین را زیارت نکرده‌ام؟ فرمودند: کار بسیار بدی را کرده‌اید، اگر از پیروان ما می‌بودید هرگز به تو نگاه نمی‌کردم، آیا فردی را زیارت نمی‌کنید در حالی که خدا همراه با ملائکه و انبیاء و مومنین او را زیارت می‌کنند. (۹۳۳ـ ۲۲۱) [۸۷]

قمی و طوسی از امام صادق روایت می‌کنند که به ایشان گفتم: «خداوند شامگاه روز عرفه به تمامی زیارت‌کنندگان قبر حسین بن علی سر می‌زند، سوال شد: آیا این قبل از نگاه کردن به اهل موقف می‌باشد؟ گفت: آری، عرض کردند، این چطور است، در جواب گفت: زیرا در اهل موقف حرامزاده‌هایی وجود دارند در حالی که در میان زائران قبر حسین بن علی حرام‌زاده‌ای وجود ندارد. (۹۲۴ـ ۲۲۲) [۸۸]

قمی از بیزنطی روایت می‌کند که گفته: کتاب ابوالحسن را خواندم: به پیروان من ابلاغ کن که یک بار زیارت من نزد خدا معادل هزار حج است گفت: خدمت ابو جعفر عرض کردم: یعنی هزار حج؟ گفت آری به خدا سوگند هزار حج می‌ارزد برای کسی که منزلت حسین را شناخته باشد. (۹۲۵ـ ۲۲۳) [۸۹]

و آن سه نفر از امام صادق روایت می‌کنند «ای سدی آیا قبر حسین را هر روز زیارت می‌کنید؟ عرض کردم: خیر، جانم فدایت، فرمودند: چه چیزی شما را از امام متنفر کرده؟ گفت: آیا هر هفته او را زیارت می‌کنید؟ عرض کردم: خیر، گفت: آیا هر ماه او را زیارت می‌کنید: گفتم خیر، فرمودند: آیا هر سال او را زیارت می‌کنید، عرض کردم: گاهاً آری، گفت: ای سدی چه چیزی شما را از حسین بیزار کرده؟ مگر ندانسته‌ای که خداند هزارها ملائکه را دارد که با حالتی گریان او را زیارت می‌کنند و هرگز کوتاهی نمی‌کنند؟ و چرا ای سدی هر هفته پنج بار و هر روز یک بار قبر حسین را زیارت نمی‌کنید؟ عرض کردم: جانم فدایت ما فرسخ‌ها با حسین فاصله داریم، در جواب گفت: پشت بام خود برو و بعد راست و چپ خود را نگاه کن و بعد سر خود را به طرف آسمان بلند کن بعد به طرف قبر حرکت کن و بگو: «السلام عليك يا أبا عبد الله ورحمة الله وبركاته. پاداش زیارتی برای شما نوشته می‌شود و هر زیارتی به مثابه حج و عمره‌ای می‌باشد (۹۲۶-۲۲۴ [۹۰]و کلینی از بشیرالدین روایت می‌کند که گفته: به ابو عبدالله عرض کردم: چه بسا زیارت قبر حسین مانع رفتنم به حج شود، پس گفت: آفرین بر شما ای بشیر هر مومنی در غیر روز عید قبر حسین را زیارت کند در حالی که منزلت حسین را شناخته باشد خداوند ثواب بیست حج عمره را برای وی می‌نویسد و همچنین ثواب بیست حج و عمره همراه با پیامبری مرسل و امامی عادل برای وی می‌نویسد، و هرکس در روز عید قبر امام را زیارت کند خداوند ثواب صد حج و عمره و صد غزوای که به همراه با پیامبری مرسل یا امامی عادل باشد را برای وی می‌نویسد، گفت: به ایشان عرض کردم: اینگونه موقف نسبت به من چگونه است؟ عبوسانه نگاه کرد و گفت: ای بشیر هر مومنی در روز عرفه از آب فرات غسل کند و قبر حسین را زیارت نماید خداوند به ازای هر قدمی که بر می‌دارد حجی مقبول را برای وی می‌نویسد (۹۲۹-۲۲۷) [۹۱].

و کلینی بعد از این، دو روایت را می‌آورد که فضیلت قبر حسین در هیچیک از آنها کمتر از ده حج نمی‌باشد و در بسیاری از روایت‌ها می‌گوید: هرکس که قبر ابو عبدالله را زیارت کند و در حالی که منزلت ایشان را شناخته باشد خداوند تمامی گناهان او را می‌آمرزد. (۹۳۰ـ ۲۲۸) [۹۲]

و راجع به دعاهای ماثور در هنگام زیارت قبر امیرالمومنین گفته‌اند:

سلام بر شما ای یاور خدا، شما نخستین فرد مظلوم هستید، و اولین کسی می‌باشید که حقت پایمال شده... پیش شما آمده‌ام و جایگاه شما را می‌شناسم، تا به وسیله‌ی شما چشمانم باز شود و اظهار دشمنی با دشمنان شما باشد، نفرت خدا بر مخالفین تو باد، لعنت خدا بر کسی که به تو ظلم می‌کند و افتراء می‌بندد و نفرت خدا بر کسی که حق تو را غصب کرده، و لعنت خدا بر کسی باشد که این را می‌داند و بدان راضی شده است و ما از آنها مبری هستیم، نفرین خدا بر ملتی باشد که با تو مخالفت می‌ورزند و شما و اولیاء شما را نمی‌پذیرند و همچنین بر ملتی که علیه شما تظاهرات کردند و شما را به قتل رساندند و شما را ترک کردند. سپاس خدایی را سزد که آتش را جایگاه آنها قرار داده و آتش جایگاه بس ناخوشایندی است.

نفرین خدا بر تمامی قاتلان پیامبر امت و نمایندگان پیامبران باد، خداوندا آنها را وارد آتش جهنم گردان، خداوندا لعنت خود را بر تمامی طاغیان و فرعونیان ولات و عزی و بتها و هر چیزی دیگر که جدا از تو فرا خوانده می‌شود و همچنین به هر افتراکننده‌ای، بفرست و خداوندا آنها و پیروان و اولیاء و همفکران و همکاران و دوست‌داران آنها را لعنت بفرست.

گواهی می‌دهم که هرکس با شما بجنگد مشرک است، و هرکس شما را قبول نکند وارد آتش جهنم خواهد شد. (۹۳۱ـ ۲۲۹) [۹۳]

و از جمله آنچه که قمی هنگام زیارت قبر حسین روایت کرده این است:

به واسطه شما است که درختان بر روی زمین می‌رویند و ثمر دهی می‌کنند، و آسمان باران را می‌باراند، و خداوند مشکلات را دفع می‌کند، و باران را می‌باراند، و به واسطه‌ی شما است زمینی که شما را در خود جایی داده تسبیحات می‌کند و ملتی که با شما می‌جنگند و مخالفت می‌ورزند و ولایت شما را انکار می‌کند و علیه شما قد علم می‌کنند و ملتی که در صحنه حضور دارند و شما را یاری نمی‌دهند را نفرین می‌کند، سپاس خدایی را که جهنم یعنی ناخوشایندترین مکان را جایگاه آنها قرار داده. (۹۳۲-۲۳۰) [۹۴]

این بعضی از روایت‌های کتاب حج بود که وجود افراط در عقیده امامیه را بیان داشت، و این روایت‌ها در فقه جعفری مشهور گشته‌اند، و روایت‌های دیگری را می‌بینیم که بیانگر افراط در عقیده نه در فقه می‌باشد.

به عنوان مثال آنچه که کلینی از حارث بن جعفر روایت کرده که می‌گوید: «همراه پدرم وارد کعبه شدم و بر روی جا نمازی سرخ رنگ میان دو ستون، نماز را به جای آورد و گفت: در همین جا مسلمانان با هم پیمان بستند که اگر پیامبر بمیرد و یا کشته شود برای همیشه خلافت را به فردی از اهل بیت بدهند: گفت عرض کردم: آنها چه کسانی بودند؟ گفت: آنها ابوبکر و عمر و ابو عبیده بن جراح و سالم بن حبیبه بودند [۹۵].

و همچنین آنکه از حسان الجمال روایت کرد که گفت: ابو عبیدالله را از مدینه به مکه آوردم، هنگامیکه به مسجد غدیر رسیدیم به طرف چپ مسجد نگاه کرد و گفت: این قدمگاه پیامبر است. آنگاه گفت: من مولای هر کسی باشم علی نیز مولای او است. بعد به طرف دیگر آن نگاه کرد و گفت: این جایگاه فسطاط ابی فلان و فلان و سالم مولای ابی حذیفه و ابی عبیده جراح بود.

هنگامیکه پیامبر را دید در حالی که دستانش را بلند کرده بوند، بعضی می‌گفتند: به چشمانش نگاه کنید که همانند چشمان دیوانه‌ در حال گردش است، بعد جبرئیل این آیه را نازل کرد ﴿وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ ٥١ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ ٥٢[القلم: ۵۱-۵۲] «و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مى‏گفتند او واقعا دیوانه‏اى است. و حال آنکه [قرآن] جز تذکارى براى جهانیان نیست».

و بعد: این اندک مثال‌هایی بودند که دیدگاه کلی راجع به تالیف این کتاب‌هایی که متاثر از عقیده امامیه بودند را توضیح می‌دهند، و آنچه که درباره تاثیر امامیه در فقه جعفری گفته می‌شود کمتر از تاثیر آن بر کتاب‌های چهارگانه می‌باشند، این کتاب‌ها بسیار از افراط عقیده امامیه و از کفر و زندقه متاثر شده‌اند.

و هنگامی که این دشمنان اسلام خواستند از داخل، اسلام را از بین ببرند، چنانکه از نوشته‌ها و آراء و اعتقادات آنها روشن می‌شود این است که آنها شعار حب آل بیت را به عنوان پرده‌ای برای تحقق اهداف و دشمنی خویش برگزیدند و آنچه که لازم است، این است که دشمنی آنها نسبت به اسلام و مسلمانان همان دشمنی با آل بیت اطهار است، و این دشمنی از همان لحظه‌ای که خواستند آن را پنهان دارند معلوم بود. به عنوان مثال به ازدواج عمربن خطاب با دختر علی بن ابی طالب نگاه کن، و سخن پیشین آنها، این دختری است که او را غصب کرده‌اند و سخن آنها به اینکه علی از ترس تهدید عمر با این کار موافقت کرد.

امت اسلامی علی را مرد شجاع و نترسی که جز از خدا از کسی ترس ندارد می‌شناسد، اما شیعه رافضی ایشان را ترسویی ذلیل و بزدل به تصویر می‌کشند.

و به عثمان بن عفان بنگرید او هم که از آل بیت است و با دو دختر پیامبر ازدواج کرده و رافضی مکانت آن دو دختر پیامبر را حفظ نکردند، و با عباراتی خراب و ناشایست از آنها یاد می‌کنند و بلکه در نسبت آنها به پیامبر جشک دارند، همانگونه که در جزء اول توضیح داده‌ایم. و بعد به حب و دوستی آل بیت نسبت به خلفای راشدین نگاه کن، و این علی بن ابی طالب است که نام هر کدام از آنها را برای سه فرزندش انتخاب می‌کند، و همچنین از نوادگان علی بن ابی طالب ابوبکر بن حسن که در حضور عمویش به قتل رسیده و عمربن حسن که همراه با برادرش و عمویش حسین به قتل رسید و عمربن حسین در حضور پدرش به قتل رسید. به کتاب معجم رجال الحدیث اثر خوئی نگاه کنید.

و در آن شرح حال و زندگی و نام همگی آنها را بیان کرده، آیا رافضی دیروز یا امروز را می‌بینی که فرزندانشان را به آن نامها، نامگذاری نمایند یا اینکه نام هیچ کدام از آنها را جز با لعنت و تکفیر ذکر نمی‌کنند. حالا بگو این لعنت شایسته کیست!!..

[۸۳] (۹۱۹ - ۲۱۷) نگاه الاستبصار ۲/۱۴۵. [۸۴] (۹۲۰- ۲۱۸) کافی ۴/۲۰۹. [۸۵] (۹۲۱- ۲۱۹) الفقیه ۲/۳۵۴. [۸۶] (۹۲۳- ۲۲۰) کافی۸۰. [۸۷] (۹۲۳- ۲۲۱) الفقیه ۲/۳۴۷. [۸۸] (۹۲۴- ۲۲۲ کافی ۴/۵۸۹ ، الفقیه ۲/۳۶۱. [۸۹] (۹۲۵- ۲۲۳ مرجع سابق. [۹۰] (۹۲۶- ۲۲۴) کافی ۴/۵۸۹ و الفقیه ۲/۳۶۲. [۹۱] (۹۲۹- ۲۲۷) کافی ۴/۵۸۰. [۹۲] (۹۳۰- ۲۲۸) کافی ۴/۵۸۰ ، ۵۸۲. [۹۳] (۹۳۱- ۲۲۹) کافی ۴/۵۶۹. [۹۴] (۹۳۲- ۲۳۰) الفقیه ۲/۳۵۹. [۹۵] الکافی ۴/۴۵۴.