پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد سوم

فهرست کتاب

حدیث؛ گرفتن سگ برای نگهداری باغ:

حدیث؛ گرفتن سگ برای نگهداری باغ:

ابن عمر از رسول خدا روایت می‌کند که ایشان فرمودند: هرکه سگی را جز برای شکار و محافظت از گله نگهداری کند، هر روز مقداری از اجر و ثواب وی کم می‌شود و عده‌ای به ابن عمر گفته‌اند که ابوهریره در روایت این حدیث مواردی دیگر را نیز اضافه کرده، و آن هم سگی که برای محافظت از باغ باشد.

ابن عمر در جواب گفت: ابوهریره خود باغی دارد، آقای جولد، جواب ابن عمر را نقد ابوهریره می‌داند، و احمد امین می‌گوید: این نقد ابن عمر بسیار ظریف و از انگیزه‌ای درونی سرچشمه می‌گیرد.

دکتر سباعی، به ذکر حدیث ابی هریره که در آن به گرفتن سگ برای باغ، اشاره کرده، پرداخته، و به کتاب‌هایی که این حدیث را از آن اخراج کرده همانند صحیحین و... اشاره می‌نماید و بعد می‌گوید: شارحان حدیث به این جمله زیادی ابو هریره پرداخته و مراد ابن عمر را از این گفته راجع به ابو هریره بیان داشته‌اند. حافظ ابن حجر در فتح الباری بعد از این بیان می‌دارد مراد ابن عمر تثبیت روایت ابو هریره بوده است، می‌گوید: در ذکر این جمله سفیان بن زهیر و عبدالله بن معقل روایت مسلم، با ابو هریره موافق‌اند.

و امام نووی در شرح این گفته ابن عمر می‌گوید: این هرگز به معنای توهین به روایت ابو هریره و شک در آن نیست، بلکه این به معنای آن است که ابو هریره به خاطر آنکه صاحب باغ و میوه بوده بیشتر به حفظ و بیان آن توجه کرده، و عادت نیز همین طور است که هر کسی که به چیزی مشغول باشد آن را بیشتر برای دیگران بیان می‌کند و احکام آن را به کسانی که نمی‌دانند می‌گوید و امام مسلم این جمله را در روایت ابن معقل و سفیان بن زهیر و همچنین در روایت ابن حکم که نامش عبدالرحمان بن ابی نعیم است، آورده‌ است.

و این احتمال وجود دارد که وقتی ابن عمر این را از ابو هریره شنیده و برایش معلوم شده که این از پیامبر است، بعداً آن را روایت کرده باشد و آن را در حدیثی که بدون ذکر این نقطه آورده بود آورده باشد یا احتمالاً گاهی به یاد آورده باشد که آن را از پیامبر شنیده و بعداً آن را روایت کرده باشد، و گاهی نیز آن را از یاد برده و ترک کرده باشد.

خلاصه اینکه تنها ابو هریره این جمله را نگفته، بلکه گروهی از صحابه آن را در روایت‌های خویش آورده‌اند و اگر هم به تنهایی او آن را می‌گفت باز هم آن را قبول می‌کردیم و بعد از این به مناقشه آن اتهاماتی که استاد احمد امین آن را در کتاب فجر الاسلام آورده و آن خاورشناس نیز به تبعیت از او پرداخته، می‌پردازیم؛ تا جایی که بعد از تخریب و ترور شخصیتی ابو هریره به تخریب و ترور شخصیتی قطب سردمدار مدرسه حدیث در عصر تابعین، و پس از او می‌پردازد. و از آنجا به بعد حدیث را از دو جهت مورد هجمه قرار می‌دهد. یکی از جهت روایتی و راویان، دیگری از جهت شک در متن آن، اما خداوند بر اوامر خویش چیره است و حتماً باطل را هرچند که به اوج خود برسد از بین خواهد برد. (ص ۲۰۶)

آن دسیسه‌ای که آن خاورشناس و پیروانش امثال احمدامین، طرح‌ریزی کرده بودند، عیناً و بدون کم و کاست (آن به اصطلاح اصلاح گرای دینی(!) فرزند احمدامین) دنبال نمود اما خداوند مصلح را از مفسد می‌شناسد!