پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد سوم

فهرست کتاب

حديث پهن‌كردن عبا

حديث پهن‌كردن عبا

بخاری در کتاب المناقب از صحیح خویش در باب ملحقات، باب؛ نشانه‌های نبوت، این حدیث را ذکر می‌کند و لفظ آن اینگونه می‌باشد: " به پیامبر عرض کردم ای رسول خدا احادیث زیادی از شما شنیده‌ام اما آن را از یاد می‌برم، در جواب گفت ردائت را پهن کن. می‌گوید: آن را باز کردم و بعد با دستانش مشتی را در آن خالی کرد و گفت: آن را جمع کن و من هم آن را جمع کردم و از آن به بعد دیگر هیچ چیزی را از یاد نبردم.

و حمیدی نیز در مسند خویش (۲/۴۸۳) آن را روایت کرده و در آخر می‌گوید: یک نفر دیگر نیز به تبعیت از ابو هریره بلند شد و عبایش را در خدمت پیامبر پهن کرد؛ پیامبر فرمودند: غلام دوسی در این مورد بر شما سبقت گرفتند.

و شیخان نیز از ابو هریره روایت می‌کنند که گفته: شما می‌گویید که چرا ابو هریره زیاد از پیامبر روایت می‌کند؟ و چرا مهاجرین و انصار به اندازه‌ی ابو هریره روایت نمی‌کنند؟ و این به خاطر این است که مهاجرین با تجارت در بازار مشغول شده بودند در حالی که من به سیر شدن شکم اکتفا می‌کردم و همیشه همراه پیامبر بودم و در تمام صحنه‌هایی که دیگران از آن اطلاع نداشته حاضر می‌شدم و آنچه را آنها از یاد می‌بردند. حفظ می‌کردم و برادران انصار هم مشغول اداره‌ی سرپرستی اموال و املاک خود بودند و من مرد مسکینی از مساکین صفه بودم که خود را برای حفظ حدیث خسته می‌کردم، روزی در حضور پیامبر بودم فرمود:

ببینم چه کسی می‌تواند عبایش را روی زمین پهن کند تا اینکه سخنانم را به پایان می‌رسانم آنگاه عبایش را بردارد و آنچه از من شنیده همه را یاد گرفته باشد؟ من عبایم را بر روی زمین انداختم، قسم به خدایی که محمد را به حق فرستاده است، کلمه‌ای از آنچه از پیغمبر شنیدم فراموش نکردم.

حافظ ابن حجر در دنبال این حدیث می‌گوید: این از نشانه‌های نبوت است، به راستی ابو هریره از نظر حافظه از تمامی راویان حدیث بهتر بود و تمام اصحاب به اندازه‌ی ابو هریره از پیامبر نقل حدیث نمی‌کنند.

اما گواهی پیامبر جبرای ابو هریره را می‌توانیم درآنچه ابن عبدالله به آن اشاره می‌کند بیابیم، در جزء سوم کتاب مستدرک (ص ۵۰۹) اینگونه آمده: ابو عباس محمدبن یعقوب از عباس بن محمد دوری از ابو النضر از ابوالا حوص از زید العمی از ابو صدیق تاجی و او نیز از ابو سعید خدریسروایت می‌کند که پیامبر راجع به ابو هریره فرمود: «أبو هريره وعاء العلم»ابو هریره ظرف علم و دانش می‌باشد.

و حاکم درباره سند این حدیث هیچ حرفی نزده است، و ذهبی در تلخیص مستدرک (۱/۳) می‌گوید: حاکم را ندیده‌ام که در مورد هیچ حدیثی ـ ضعیف و یا جید ـ حرفی را بزند. و ذهبی که در بسیاری از احادیث حاکم را پی‌گیری می‌کند و به احادیث ضعیف و یا موضوع اشاره می‌کند، ایشان به هیچگونه ضعفی در آن حدیث شریف اشاره نمی‌کنند و ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء (۲/۵۹۴) می‌گوید: حافظه‌ی ابو هریره معجزه آسا به حساب آمده، و در زمره‌ی انبیاء می‌باشد و برای صحت حرف خویش به احادیثی که بر صحت آنها استدلال می‌ورزد استناد می‌کند و با نگاهی به رجال سند، صحت آن و یا لااقل حَسَن بودن آن نزد بعضی از ائمه برای ما روشن می‌شود ولی بیشتر به خاطر وجود زیدالعمی در سند اینگونه حدیث را ضعیف تلقی می‌کنند و در حلال و حرام به آن استناد نمی‌کنند ولی در فضائل آن را قبول دارند یعنی این حدیث به خاطر اینکه در فضائل می‌باشد مورد قبول واقع شده است.

از هر نظر این حدیث، حدیثی قوی می‌باشد و شواهدی نیز از نظیر احادیث و دلالات برای صحت آن بیان داشتم، و جهت توضیح بیشتر به کتاب العلم باب حفظ العلم نگاهی گذرا می‌افکنیم و هنگامی که به احادیث این باب نگاه می‌کنیم می‌بینیم که همه به حافظه ابو هریره متعلق می‌باشد.

و حافظ در کتاب الفتح مسلک امام بخاری را اینگونه بیان می‌دارد:

در این باب تنها از ابو هریره روایت می‌کند، زیرا ایشان حافظه‌دارترین اصحاب راجع به حدیث می‌باشد، و شافعیسمی‌گوید:

ابو هریره حافظه‌دارترین راوی حدیث در عصر خویش می‌باشد و ابن عمر بر جنازه ابو هریره رحمت می‌فرستاد و می‌گفت: برای مسلمین احادیث پیامبر را بسیار حفظ می‌کرد.

حافظه یعنی این!..

و برای اثبات حافظه‌ی ابو هریره به آنچه حاکم به سند خویش روایت می‌کند استناد می‌کنیم. که می‌گوید: زعیزعه می‌نویسد مروان بن حکم می‌گوید: مروان ابو هریره را دعوت کرد و مرا پشت تخته‌ای قرار داد و از ابو هریره سوالاتی پرسید برای سال بعد دوباره ابو هریره را دعوت کرد و از پشت پرده سوالات پارسال را دوباره از او پرسید، ایشان بدون هیچگونه کم و کاستی آن را بازگو کرد.

و حاکم و ذهبی نیز این روایت را صحیح دانسته‌اند (المستدرک ۳/۵۱۰)، و ذهبی آن را در کتاب سیر اعلام النبلاء ذکر کرده و در نهایت می‌گوید: به این می‌گویند حافظه، و همچنین ابن حجر در الاصابه (۴/۲۰۵)، و ابن کثیر در البدایه و النهایه (۸/۱۰۶) آن را ذکر کرده‌اند.

و زید بن ثابتسعلت حافظه‌ی قوی ابو هریره را اینگونه برای ما بیان می‌دارد:

محمدبن قیس بن محزمه می‌گوید: مردی نزد زیدبن ثابتسآمد و از ایشان در مورد چیزی سوال کرد؟ زید در جواب فرمودند: نزد ابو هریره بروید، زیرا روزی من و ابو هریره و فلانی در مسجد مشغول ذکر و دعا بودیم، ناگهان پیامبر بر ما وارد شد و ما ساکت شدیم پیامبر فرمودند: به دعا و ذکر خود مشغول شوید. زید می‌گوید: من و رفیقم قبل از ابو هریره دعا کردیم و پیامبر برای دعای ما آمین گفت، و بعد ابو هریره اینگونه دعا کرد: خداوندا من هم آنچه دو رفیقم از شما خواستند همراه با علمی که فراموش نشود از شما خواهانم، پیامبر فرمودند: آمین. خدمت پیامبر عرض کردیم ای رسول خدا ! ما هم علمی که فراموش نشود را از خداوند متعال خواهانیم، فرمودند: غلام دوسی در این مورد از شما سبقت گرفت. ابن حجر می‌گوید: نسائی این روایت را بسند جید در باب العلم کتاب السنن ذکر کرده است. (الاصابه ۴/)، و در تهذیب (۱۲/۲۶۶) نیز این را ذکر کرده) و حاکم در المستدرک (۳/۵۰۸) آن را به سند صحیح ذکر کرده است ولی حاکم این روایت را از طریق حمادبن شعیب روایت می‌کند که ذهبی در سیر اعلام النبلاء بعد از ذکر این روایت می‌گوید حاکم آن را روایت کرده و حماد در سلسله‌ی راوی ضعیف است وذهبی در (۲/۶۱۶ کتاب سیر اعلام النباء این حدیث را با سندی دیگرکه به جای حماد، فضل بن علاء را نام می‌برد حدیث را صحیح معرفی می‌نماید و در (۲/۶۸) ذهبی می‌گوید: در سنن نسائی آمده که ابو هریره برای خود دعا کرد و گفت: خداوندا علم فراموش نشده را از شما خواهانم، پیامبر فرمود آمین.