فصل سوم: مفهوم سنت از ديدگاه شيعه
یکی از دانشمندان معاصر شیعه میگوید: سنت در اصطلاح فقیهان عبارت است از: گفتار، کردار یا تأییدات پیامبر ج، آنگاه میگوید: و اما فقهای امامیه به خصوص ـ وقتی که بر ایشان ثابت شد که اقوال معصوم اهل بیت از لحاظ حجت شدن بر بندگان و لازم الاجرا بودن به سان گفتار پیامبر است ـ دایرهی سنت را به گفتار، کردار و تأییدهای معصومین نیز گسترش دادند، پس سنت در اصطلاح آنان یعنی: گفتار، کردار یا تاییدات معصوم.
دلیل آن هم اینست که امامان اهل بیت از قبیل گزارشگران اخبار پیامبر و محدثان نیستند، تا گفتار آنان از این جهت حجت باشد که در زمینه روایت معتبراند، بلکه از این لحاظ که چون ایشان از طرف خدا بر زبان پیامبر برای ابلاغ احکام واقعی دین تعیین شدهاند، لذا آنان جز از احکام راستین خدا خبر نمیدهند، و آن هم از طریق الهام همچنانکه برای پیامبر از طریق وحی بوده و یا از طریق برگرفتن از معصوم پیش از خود، چنانکه امیرالمؤمنین میگوید: پیامبر خدا جهزار در از دانش را به من آموخته که از هر در هزار در دیگر بر روی من گشوده میشود [۳۲].
بنابراین بیان الهام از جانب ایشان از جنس روایت و بازگو نمودن سنت، و یا از جنس اجتهاد در رأی و استخراج احکام از منابع قانونگذاری نمیباشد بلکه آنان خود منبع قانونگذاریاند، پس گفتارشان خود سنت است نه حکایت سنت، و اما آنکه گاهی روایات و احادیثی از پیامبر جبر زبانشان جاری میشود، یا به خاطر نقل عبارت از پیامبر سازگار با نقل خودشان است چون او دارای گفتارهای مختصر و مفید میباشد، یا در راستای اتمام حجت بر دیگران و یا به خاطر عوامل و انگیزههای دیگر است، و اما موضوع اثبات امامت و اینکه گفتار آنان هم در ردیف گفتار پیامبر است به علم کلام واگذار میگردد [۳۳].
گمان نمیکنم در اینجا نیازی به بیان نفوذ و تأثیرات امامت داشته باشیم، زیرا این مطلب واضحتر از آن است که سخن را در آن به درازا کشاند. آنان امام را در رتبه پیامبر قرار دادهاند: همگی از عصمت برخوردارند و سنت را بر گفتار، کردار یا تأییدات معصوم اطلاق میکنند خواه پیامبر باشد و یا یکی از امامان جعفریها، و لذا قبلاً اشاره کردیم آنان امتیازات پیامبر را در زمینه تفسیر قرآن، مقید نمودن مطلق و تخصیص عام آن را برای امام نیز قرار دادهاند. و همچنین گفتیم اخباریها از عمل به ظاهر قرآن کریم جلوگیری کردهاند چون آنها شریعت را تنها از طریق اخبار وارده از امامان بر میگیرند و برای اینکه امام منبع مستقل قانون گذاری باشد الهام او را در مقابل وحی پیامبر قرار دادهاند.
این عالم جعفری مذهب -با وجود این همه زیاده روی- گروه میانه روان را نمایندگی میکند، چون دیدیم که دیگران معتقد به بقای وحی با پیشوایان بودند هرچند که قرآن تازه ای نیز فرود نیاورد. آنچه را این عالم در تعریف سنت میگوید جز به وسیله نظرات اخیرش از قبیل اثبات امامت امامان و اینکه گفتار آنان به مثابه گفتار پیامبر است تایید نمیگردد که ما در بخش نخست کتاب عکس آن را ثابت کردیم.
[۳۲] فصل ششم کتاب مزبور ص ۱۵۴ و ۱۵۵ و در همان روایت آمده است: ما از گذشته و آینده تا روز آخرت با خبریم ... و آنچه را شب و روز رخ میدهد و هر کاری را تا روز قیامت میدانیم. ولی مشخص است امام علیسدارای دانش ویژهای نبوده و خودش نیز چنین ادعایی نکرده چه رسد به اینکه گمان برد که او چیزی را میداند که جز خدا کسی از آن خبر ندارد. ولی برای کسیکه علی را خدا بداند عجیب نیست چنین علمی را نیز به وی نسبت دهد. [۳۳] اصول الفقه- رضا مظفر ۳/۵۱ و ۵۲ ، اصول العامة للفقه المقارن ص ۱۲۲ بحث: سنة اهل البیت ۱۴۵ و پس از آن و تجرید الاصول ۴۷ و ضیاء الدرایة: ۱۴.