ذيلاً به خلاصهای از گفتههای او اشاره میكنيم:
نخست: شریعت اسلام محدود به زمان بود و رسول خدا غیر معصوم است!!
این نویسنده دارای مقالاتی چند است که در مجلههایی که دارای گرایشها و دیدگاههایی مشخصاند، منتشر شدهاند و اکثراً آنها را در یک کتاب جمعآوری کرده، اگر به خود زحمت خواندن آنها را بدهید و صبر داشته باشید و نزد مقدمههای فریبکارانه وی توقف نکنید و سرسری و قضاوت نکنید، یقیناً پی به این واقعیت میبرید که در برابر دسیسهای خبیث جهت نابودی اسلام قرار گرفتهاید.
و اگر از زمره کسانی هستید که به خواندن آن ناراحت میشوید (به بیانات ذیل گوش دهید) هرچند که من خلاصهوار به ذکر نمونههایی از آن که برای کشف آن دسیسه کافی باشند، بسنده میکنم.
آنچه که در این کتاب آمده نیاز به مناقشه ندارد، زیرا آن از روش علمی بسیار دور است، نویسنده خود را منتسب به اسلام میداند و بعداً به انکار ضروریات دین میپردازد، پس چگونه با او میتوان مناقشه کرد؟
میتوان با غیر مسلمانان مباحثات و مناقشات را جهت اثبات حقایق اسلام و محو بطالتهای خصومت آمیز و دفع شبههایشان، به درازا کشانید. اما چگونه میتوان با کسی مناقشه کرد که دروغگویان او را اندیشمند اسلامی یا نویسنده اسلامی میخوانند؟!
آیا قابل تصور است که مسلمانی بگوید: قرآن کریم قانون و شریعتی را بنا نهاده که محدود به زمان و مکانی خاص است و گنجایش همه زمانها و مکانها را ندارد، به عبارت دیگر اسلام دین چند عربی بود که در مکه میزیستند و با مردن آنها اسلام نیز با آنها میبایست دفن گردد و پیامبری غیر معصوم آن را آورده بود؟
نویسنده در صفحه ۴۲ میگوید: قرآن در جامعه اسلامی نخستین، برای حکمرانی بر اوضاع آن کافی بود و اینکه مسائل دینی و اجتماعی و سیاسی آن را سر و سامان دهد، اما بعد از مدت کمی از وفات پیامبر حتی خود عربها، خود را از آن رها کردند، و عادات و اخلاق و فضا و تمدن آنها کاملاً جدا از مردم شبه جزیره بود و شهرهایی جدید را بنا نهادند یا در شهرهایی سکونت گزیدند که شریعت ساکنان آن کاملاً جدا از جامعه مکه و مدینه بود.