پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد سوم

فهرست کتاب

الکافی:

الکافی:

کتاب (الکافی) نزد جعفری‌ها از اعتبار ویژه ای برخوردار است، عبدالحسین مظفر در مقدمه‌ی خود بر اصول کافی می‌گوید:

وقتی که بحث دربارۀ این کتاب است، باید بگویم از احادیثی که نویسنده‌‌اش آورده و شمار آنها حدود هفده هزار حدیث می‌باشد، اطلاع یافته‌ام. این کتاب نخستین اثر جامعی (دايرة المعارف) است که نویسنده اش توانسته است این مقدار احادیث را در آن جای دهد، این مجموعه احادیث باعث شد مؤلف بیست سال از عمرش را در راه گردآوری آن از طریق سفر از شهری به شهر دیگر صرف نماید، هرکه را می‌شنید کتابی نوشته یا حدیثی روایت می‌کند بار سفر را به سویش می‌بست، از پای نمی‌نشست تا او را ملاقات کند و از او بهره ببرد، و لذا توانست این مقدار احادیث صحیح را گردآوری نماید. همه احادیث وارده در (الکافی) از نظر مؤلف صحیح تلقی می‌شوند و لذا نام (صحيحة) را بر آن نهاد. (اصول الکافی: ۸)

بعداً می‌گوید: برخی علما بر این باورند که آن را در معرض دید امام قائم (امام دوازدهم) قرار داده و او نیز پسندیده و اظهار داشته: برای پیروان ما کفایت می‌کند. (مقدمه اصول الکافی - ۱۹)

اهل امامت و توده‌ی شیعیان بر برتر شماردن این کتاب، برگرفتن از آن، اعتماد به اخبار و اکتفا کردن به احکامش اتفاق نظر دارند به عنوان اینکه کتاب مزبور محوری است که مدار احادیث راویان معتمد و مشهور به حفظ و دقت و کسانیکه از همه دسته‌های اصول احادیث برترین و والاترین‌شان را در اختیار دارند، برگرد آن می‌چرخد (مقدمه: ۲۰)

بنابراین پیرامون منزلت (الکافی) میان جعفری‌ها اختلافی وجود ندارد، ولی پیشتر گفتیم که ترتیب و تنظیم معروف حدیث نزد جعفری‌های متأخر بوسیله علامه حلی صورت گرفت، یعنی حدود چهار قرن پس از کلینی، در حالیکه کلینی ادعا می‌کند تمام آنچه را در کتابش جمع‌آوری کرده صحیح است پس مقصودش از صحیح در اینجا چیست؟‌ یکی از نویسندگانشان این مطلب را توضیح می‌دهد و می‌گوید: اصطلاح صحیح از دیدگاه پیشینیان عبارت بوده از آنچه که درست است بدان عمل شود و مورد اعتماد قرار گیرد، هرچند از لحاظ سند در برگیرنده شرایط مزبور نباشد، ولی صحیح از نظر پسینیان (متأخران) حدیثی است که جامع آن شرایط باشد [۶۰].

پس از بحث درباره کلینی و کتابش می‌گوید: نتیجه آن اینست که کسانی که بر کتاب (الکافی) اعتماد ورزیده و تمام احادیث وارده در آن را به عنوان حجت بر خود تلقی کرده‌اند تنها به خاطر این بوده که کلینی را معتبر و مورد اطمینان دانسته‌اند و او نیز بر احادیث مزبور اعتماد کامل کرده است، و همچنانکه گفتیم اطمینان کلینی نسبت به همه آنها عدالت راویان نبوده بلکه در برخی از آنها به علت نشانه‌هایی بوده که به دلیل نزدیکی دوران او با دوران ائمه و دست یابی به اصولی برگزیده، بر آنها اطلاع یافته است.

افزون بر این، عنصر اجتهاد نیز اکثراً همراه اینگونه بحث‌ها بوده است. دلیل آن اینکه خود کلینی نیز ادعا نکرده که همه احادیث وارده در کتابش از نوع حدیث صحیحی است که سند آن به واسطه راویان عادل متصل به امام معصوم باشد، زیرا در پاسخ به پیشنهاد کسیکه از او خواست کتاب فراگیری را بنگارد که مورد اعتماد قرار گیرد، گفت: خدا زمینه تحقق بخشیدن به درخواستت را برایم فراهم کند امیدوارم آن گونه باشد که آرزو داشتید. این سخن به منزله تصریح به این است که او نهایت کوشش خود را در راستای گردآوری و دقت در آن به کار گرفته و اعتماد و اطمینان خود به آن منابع و اصول چهارصد گانه که مرجع پیشینیان و خاستگاه بیشتر روایت‌ها بوده، پایه و اساس کارش قرار گرفته است [۶۱].

حسنی می‌افزاید: چیزی طبیعی است که (الکافی) ـ به تدریج ـ به دلیل فاصله زیاد میان امامان و طبقات بعد از آنها اعتماد و اعتبار خود را از دست دهد و با شروع دوران علامه حلی در شک انداختن و بی‌اعتمادی به روی آن روایات باز شد. پس از اینکه حدیث میان اصناف چهارگانه جای داده شد، دانشمندان از تقلید پیشینیان در رابطه با حدیث رهایی یافته و روایت‌های الکافی و دیگران را نیز با میزان اصول و مبانی دانش فهم حدیث مورد نقد و ارزیابی قرار دادند، هرچه جامع شرایط تعیین شده و ثابت بود مورد اعتماد قرار گرفت و هرچه فاقد آن شرایط بود مردود شمردند. بنابراین احادیث الکافی که به شانزده هزار و صد و نود و نه حدیث می‌رسید به شرح زیر تقسیم‌بندی کردند:

پنج هزار و هفتاد و دو حدیث صحیح، صد و چهل و چهار حدیث حسن، یک هزار و صد وبیست و هشت حدیث موثق، سیصد و دو حدیث قوی [۶۲]و نه هزار و چهارصد و هشتاد و پنج حدیث نیز ضعیف و سست قلمداد شدند [۶۳].

نکته شایان ذکر اینکه قراردادن این مقدار از روایت‌های (الکافی) در بخش احادیث ضعیف به معنی ساقط‌نمودن کامل آن از درجه اعتبار و جایز نبودن تکیه بر آنها در امور دینی نیست، چون توصیف حدیثی از لحاظ سند و ذات آن به ضعیف از قوت، وجود آن در یکی از اصول چهارصدگانه، یا برخی کتاب‌های معتبر دیگر، یا هماهنگی با کتاب و سنت و یا اینکه نزد علماء به مورد اجرا درآید، فرو نمی‌کاهد و علماء تصریح کرده‌اند که هرگاه روایت ضعیف شهرت یافت و مورد اجرا و اعتماد قرار گرفت به مثابه دیگر روایت‌های صحیح می‌باشد و گاهی در باب تعارض و تضاد بر آن هم برتری می‌یابد [۶۴].

کتاب (الکافی) در هشت بخش قرار دارد که اصول و فروع را در بر می‌گیرد: اصول که در رابطه با عقاید می‌باشد در بخش اول و دوم، فروع و احکام عملی هم در پنج بخش قرار گرفته و بخش اخیر هم که «روضه = باغ» نام دارد، دکتر حسین علی محفوظ درباره‌ی آن می‌گوید: وقتی کلینی کتاب را به پایان برد و موارد اصلی را به فصل‌های آن برگرداند، بسیاری از خطبه‌های اهل بیت، نامه‌های پیشوایان، آداب نیکوکاران، حکمت‌های شگفت و نادر و انواع دانش‌هایی که نمی‌بایست نادیده گرفته شوند، باقی ماندند این مجموعه برآمده را تألیف و «روضه ـ باغ» نام نهاد، چون باغ رستنگاه انواع میوه جات و سرچشمه گلهای رنگارنگ است، به هر حال بخش «روضه» منبع فضایل و ارزش‌های اخلاقی است [۶۵].

این بود الکافی نخستین کتاب معتبر جعفری‌ها، و اما سه کتاب دیگر فقط روایات مربوط به احکام فقهی را در خود جای داده‌اند یعنی در بخش احکام عملی با الکافی می‌پیوندند. و لذا وقتی به کنکاش در مورد تأثیر عقیده امامت بر کتاب‌های چهارگانه می‌پردازیم نخست بخش‌های مربوط به اصول و «روضه» را مورد تحقیق قرار داده، ‌سپس بخش‌های متعلق به احکام عملی در الکافی و دیگر کتاب‌ها را مورد بررسی و پژوهش قرار می‌دهیم. در بخش دوم این کتاب هنگامیکه مباحث پیرامون تحریف قرآن در میان جعفری‌ها را پی گرفتیم، به بررسی نویسندگان این چهار کتاب نیز پرداختیم، افراط گرایان گمراه که معتقد به وقوع تحریف و کاستی در قرآن بودند، احادیثی از (الکافی) را دستاویز قرار دادند، مانند آن روایتی که به امام صادق نسبت داده‌اند: قرآنی که جبرییل بر محمد جفرود آورد هفده هزار آیه بود. یعنی بیشتر از ده هزار آیه از قرآن افتاده است، و همچنان بر چسپ تغییر و تبدیل را به بسیاری از آیات قرآن چسپانده‌اند چنانکه احادیث متشابه و پیچیده‌ای را که در غیر (الکافی) آمده مورد استناده قرار داده‌اند.

زمانی که از تند روان گمراهی بحث به میان آوردیم که رهبری حرکت شک اندازی در قرآن را به عهده گرفته‌اند، دیدیم وقتی دایره بحث تنگ شود، به علی بن ابراهیم قمی ـ که درباره او و تفسیر و شاگردش کلینی بحث به میان آوردیم ـ محدود می‌شود ولی وقتی دایره بازتر شود دیگران را نیز در خود جای می‌دهد، یعنی کلینی از پیشگامان افراط گرایانی به حساب می‌آید که جنبش گمراه‌سازی و شک انداختن در قرآن را رهبری کردند، وقتی به تحقیق درباره کسانی بپردازیم که سردمدار جنبش مزبور بودند، می‌بینیم صدوق و طوسی در صدر جدول قرار گرفته‌اند [۶۶].

در اینجا تنها اشاره‌کردن به مباحث گذشته مرا از ورود به این موضوع جز در حد ضرورت بی‌نیاز می‌سازد، لذا کتاب الکافی مالامال از این گمراهی گمراه ساز است به ویژه بخش‌های مربوط به اصول و روضه که هم اکنون بحث را درباره آنها و بیان گمراهی و انحرافی که بر اثر متأثر بودن از عقیده بی‌اساس رافضی و دعوت ابن سبأ نفرین گشته به وجود آمده، آغاز می‌کنیم:

[۶۰] دراسات فی الکافی الکلینی و الصحیح للبخاری - هاشم معروف الحسنی: ۴۳. [۶۱] همان: ۱۲۶. مراد از اصول چهارصدگانه، اصولی است مشتمل بر سخنان امامان باشد یا بدون واسطه از آنان روایت شده باشد و معتقدند هرچه در آن اصول بوده در کتاب‌های چهارگانه معتبر ایشان جمع گردیده است - ضیاء الدرایة باب دهم: ۷۱ و پس از آن و ص ۸۶ و نیز فصل نخست این بخش از کتاب. [۶۲] در ضیاء الدرایة: ۲۵ آمده است: گاهی اصطلاح قوی بر موثق اطلاق می‌گردد بخاطر وجود ظن راجح و قوی درباره آن. مامقانی می‌گوید: این کار گرچه از نظر لغت درست است ولی خلاف اصطلاح و تعریفات علمی است. از برخی نقل کرده که قوی عبارت از روایت راوی امامی مذهب متوسط نه تعریف شده و نه مورد ذم قرار گرفته) می‌باشد [۶۳] شصت و هشت حدیث هم بدون بحث باقی می‌مانند؟ [۶۴] دراسات فی الکافی: ۱۲۹ و ۱۳۰. [۶۵] مقدمة الروضة ص ۹. [۶۶] به بخش دوم این کتاب مراجعه کن.