آنچه ذکرش خالی از اهمّیّت نیست
بدانکه چنانکه از تاریخ استفاده میشود: وضعِ حکومتِ مصر، قبل از حضرت یوسف÷، یک حکومت استبدادی جائرانهای بوده که هیچ حقّی برای رعیّت قائل نبودهاند و تحمّل چنین حکومتی با وجودِ رسالتِ الهیِ یوسف که مبنی بر عدالت، دموکراسی و مساوات باشد، منافات دارد. و به اضافه کشورِ مصر در آن دوره، بتپرست بودهاند و روحانیّون آنان یک مشت جادوگر، کاهن و خرافات باف بوده. بنابراین چگونه حضرت یوسف÷ریاستِ چنین کشوری را قبول نموده؟ باید گفت:
یوسف از جانب خدا مأمور بوده که راجع به کشاورزی آنجا اقداماتی کند تا مردم مصر و مجاورین آن خصوصاً خانوادۀ یعقوب از قحطی هلاک نشوند. و شرحِ آنحضرت دربارۀ خوابِ پادشاه و اطّلاعاتِ آنحضرت راجع به امور کشاورزی را میتوان از معجزات او دانست.
حضرت یوسف÷در کشوری که قانونی نداشته و وزارتخانۀ مرتبی نبوده، یک تشکیلات تازهای مانند وزارت کشاورزی منظمی بوجود آورد. و تخصص فنی را اساس آن قرار داد و گفت: ﴿إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٞ﴾. و متعهّد تولید، جمعآوری، تقسیم، خرید و فروش محصولات، جیرهبندی و عدالت در پخش گردید که پولداران، برای انبارکردنِ خودشان، زیادتر ازحدّ خریداری نکنند.
حضرت یوسف÷یک مؤسّس بیسابقهای بود که خواست جلو استبداد حکومتی را بگیرد و از ساخت و پاخت حاشیهنشینان و مدیران کل جلوگیری کند. و کمکم مملکت را به طرف آزادی و قانون کشانَد. این کار، کار هیچکس نبود جز پیغمبری با قدرت. لذا آنحضرت در امور ادارت مصر اصلاحاتی کرد و در امور کشاورزی فداکاری نمود. و اراضی مصر را میان کشاورزان تقسیم نمود. و طرحهای سودمند و قوانین مفیدی برای این کارها پیشنهاد و تصویب کرد؛ اوضاع آبیاری، ایجاد آب، حفر قنوات و تقسیم آب را در نظر گرفت. و انبارهای زیادی ساختمان کرد و ذخیرۀ هفت سال کشور مصر را تهیه دید. و وسائلِ زندگیِ مردم و سطح اخلاق ایشان را بالا برد و به دنیا ثابت کرد که روحانی صحیح میتواند بهترین حکومتی را فراهم کند و روحانی نمایان منزوی خرافاتی را نباید پیشوای خود قرار داد. و سازمان روحانی که از زندگی مردم بیخبر و خارج باشد و مردم را به اوهام و سرگردانی مشغول کند باید از بین برود.
تورات راجع به حضرت یوسف÷مطالبِ باطل نیز آورده مثلاً میگوید: نقره، مواشی و زمین مردم را برای فرعون گرفت و مردم را هم خرید و برده ساخت!