سورۀ فاطر مکی و دارای ۴۵ آیه میباشد
سورة فاطر (مكية وهي خمس وأربعون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ رُسُلًا أُوْلِيٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۚ يَزِيدُ فِي ٱلۡخَلۡقِ مَا يَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ١﴾ [فاطر:۱]
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. ستایش خدا را که پدید آورندۀ آسمانها و زمین است فرشتگان را که دارای بالهای دوتا دوتا و سهتا سهتا و چهارتا چهارتایند رسولان قرار داد، در آفریدن آنچه بخواهد میافزاید زیرا خدا بر هر چیزی تواناست(۱).
نکات: ﴿فَاطِرِ﴾یکی از اسماء خدا میباشد و آن به معنی خالق بدون نقشه و بدون سابقه میباشد. در این سوره خدا حمد را مخصوص خود قرار داده و کیفیت حمد را به بندگان آموخته است. و مقصود از ﴿أُوْلِيٓ أَجۡنِحَةٖ﴾، تشبیه معقول به محسوس است، یعنی همانطوریکه پرندگان دارای بالهای متعددند که به واسطۀ آنها پرواز میکنند فرشتگان نیز قوایی دارند که به توسط آنها نزول و عروج مینمایند البته مناسب وجودشان. حتی اینکه روایت شده رسول خداصجبرئیل را در شب معراج دید که دارای ششصد بال بود.
﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡۚ هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ ٣ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدۡ كُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِكَۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ٤﴾[فاطر:۲-۴]
ترجمه: هر رحمتی را که خدا برای مردم بگشاید هیچ کس بستن آن نتواند و هرچه را ببندد هیچ کس پس از او آن را نگشاید و اوست عزیز حکیم(۲) ای مردم نعمت خدا را بر خودتان یاد کنید آیا خالقی جز خدا هست که از آسمان و زمین شما را روزی دهد؟ نیست خدایی جز او پس به کجا منحرف میشوید(۳) و اگر تو را تکذیب کنند پس به تحقیق پیامبران پیش از تو تکذیب شدند و همۀ امور به سوی خدا بازگشت میشود(۴).
نکات: جملۀ ﴿هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَيۡرُ ٱللَّهِ﴾استفهام انکاری و تقریر به این است که خالقی جز خدا نیست، بنابراین اطلاق لفظ خالق بر غیرخدا جایز نیست مگر مجازاً اگرچه به کسی خالق گفته شده غیرخدا. امّا خالق از عدم و لا من شیء منحصر به خداست، زیرا غیرخدا اگر چیزی آورده صنعتی بوده یعنی مواد اولیۀ آن را خدا ایجاد کرده و او تغییر صورتی به مواد داده مانند حضرت عیسی÷که گفت: ﴿أَخۡلُقُ لَكُم مِّنَ ٱلطِّينِ كَهَيَۡٔةِ ٱلطَّيۡرِ﴾[۳۷۴]. به هرحال خالقی که رازق باشد جز خدا نیست. و ما در کتاب «درسی از ولایت» این مسئله را کاملا شرح دادهایم.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ٥ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا يَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِيَكُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ ٦ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٞۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ كَبِيرٌ ٧﴾[فاطر:۵-۷]
ترجمه: ای مردم محققا وعدۀ خدا حق است پس البته زندگی دنیا شما را فریب ندهد و شیطان فریبکار شما را به(کرم) خدا نفریبد(۵) حقا که شیطان دشمن شماست پس شما او را دشمن گیرید همانا حزب خود را میخواند تا از اهل آتش سوزان شوند(۶) آنان که کافر شدند برایشان عذاب سختی است و آنان که ایمان آورده و عملهای شایسته را انجام دادند برایشان آمرزش و پاداش بزرگ است (۷).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿لَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ﴾، این است که فریبندههایی به نام خدا و بنام دین و به نام شفاعت و به نام واسطه و یا به نامهای دیگر شما را نفریبند و ممکن است مقصود از ﴿ٱلۡغَرُورُ﴾شیطان باشد چنانکه ترجمه شد. و کلمۀ ﴿يَدۡعُواْ﴾مفرد است و ضمیر آن بر میگردد به شیطان، و حزب شیطان همان پیروان او و اهل هوی و هوس میباشند.
﴿أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٨ وَٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ ٱلرِّيَٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابٗا فَسُقۡنَٰهُ إِلَىٰ بَلَدٖ مَّيِّتٖ فَأَحۡيَيۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ كَذَٰلِكَ ٱلنُّشُورُ ٩﴾
[فاطر:۸-۹]
ترجمه: پس آیا آن کسی که کار بدش برای او زینت داده شده و آن را نیک میبیند (مانند صاحب عمل صالح است) پس حقیقت این است که خدا هرکه را خواهد گمراه و هرکه را بخواهد هدایت میکند پس جان خود را در حسرت بر ایشان از بین مبر زیرا خدا به آنچه میکنند علیم است(۸) و خداست که بادها را میفرستد تا ابری بر انگیزد و آن را به دیار مرده برانیم و زمین را پس از مردنش به وسیلۀ آن زنده نماییم. زنده شدن پس از مرگ چنین است(۹).
نکات: بسیاری از اشخاص هستند که کارهای بیهوده و لغو را به خیال خود از دین میدانند و آنها را نیک میشمرند در حالی که تمام آنها بدعت است. رسول خداصچون خیلی به حال کفار و مشرکین افسوس میخورد و از جهل و نادانی مردم در فشار بود خدا او را تسلی داده که حسرت و افسوس به حال مردم مخور خدا اعمالشان را میداند و قدرت برحساب و نشر ایشان دارد چنانکه زمین مرده را زنده میکند.
﴿مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ جَمِيعًاۚ إِلَيۡهِ يَصۡعَدُ ٱلۡكَلِمُ ٱلطَّيِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ يَرۡفَعُهُۥۚ وَٱلَّذِينَ يَمۡكُرُونَ ٱلسَّئَِّاتِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٞۖ وَمَكۡرُ أُوْلَٰٓئِكَ هُوَ يَبُورُ ١٠ وَٱللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ جَعَلَكُمۡ أَزۡوَٰجٗاۚ وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا يُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ١١ وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡبَحۡرَانِ هَٰذَا عَذۡبٞ فُرَاتٞ سَآئِغٞ شَرَابُهُۥ وَهَٰذَا مِلۡحٌ أُجَاجٞۖ وَمِن كُلّٖ تَأۡكُلُونَ لَحۡمٗا طَرِيّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُونَ حِلۡيَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ وَتَرَى ٱلۡفُلۡكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ١٢﴾[فاطر:۱۰-۱۲]
ترجمه: هرکس عزت خواهد، عزت یکسره خاص خداست. سخنان پاکیزه سوی او بالا میرود و عمل شایسته آن را بالا میبرد و کسانی که برای کارهای بد نیرنگ میزنند، عذابی سخت دارند و نیرنگ ایشان خود نابود میشود(۱۰) و خدا شما را از خاک آفرید سپس از نطفه سپس شما را جفت یکدیگر نمود و هیچ مادهای بار بر ندارد و بار نگذارد جز به علم او و عمر هیچ عمرداری دراز نشود و از عمر او کاسته نشود جز آنکه در کتابی است، محققا این بر خدا آسان است (۱۱) دو دریا یکسان نیستند این یکی آب گوارا که شیرین است نوشیدنش، و آن یکی شور زننده است و از هریک گوشت تازه میخورید و زیوری که بیرون آورده آن را در بر میکنید و کشتیها را در دریا شکافندۀ آب میبینی برای آنکه از فضل او روزی بجویید و شاید سپاس گزارید(۱۲).
نکات: جملۀ ﴿فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ﴾دلالت دارد که هرکس عزت خواهد، باید از خدا بطلبد. رسولخداصفرمود: «إِنَّ رَبَّكُمْ يَقُولُ كُلَّ يَوْمٍ أَنَا الْعَزِيزُ فَمَنْ أَرَادَ عِزَّ الدَّارَيْنِ فَلْيُطِعِ الْعَزِيز» [۳۷۵]، یعنی: «همه روزه پروردگارتان میگوید عزیز منم هرکس عزت دنیا و آخرت خواهد باید مرا اطاعت کند.» اگر کسی بگوید: عزت در کثرت مال و مقام است، در جواب او باید گفت: در حقیقت صاحب مال و مقام خادم مال و مقام است. و باید برای کسب اینها تملقها گوید و برای حفظ آنها نیز تملقها گوید. پس در حقیقت کسب مال و مقام و حفظ آنها مقرون به ذلت است.
﴿يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡكُۚ وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا يَمۡلِكُونَ مِن قِطۡمِيرٍ ١٣ إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا يَسۡمَعُواْ دُعَآءَكُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَكُمۡۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُونَ بِشِرۡكِكُمۡۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ ١٤﴾[فاطر:۱۳-۱۴]
ترجمه: خداست که شب را به روز در آورد و روز را به شب در آورد و آفتاب و ماه را رام کرده است که هریک برای مدت معینی جاری هستند این است خدا پروردگار شما، ملک و شاهی مخصوص اوست. و آنان را که جز خدا میخوانید مالک پوست هستۀ خرمائی نیستند(۱۳) اگر بخوانیدشان، خواندن شما را نشنوند و اگر بشنوند جوابتان ندهند و روز رستاخیز شرک شما را انکار کنند و کسی مانند خدای آگاه تو را خبر ندهد(۱۴).
نکات: پس از آن که حق تعالی نشانههای قدرت خود را از ایجاد شب و روز و کنترل خورشید و ماه ذکر نموده، در آیۀ ۱۴ فرموده: بنابراین اگر چیزی میخواهید و خواستهای دارید باید از چنین خدایی بخواهید نه از غیر او و استدلال کرده که غیر او مالک چیزی نیستند حتی به قدر پوست هستۀ خرمایی مالک نیستند! حال اگر کسی بگوید بندگان خدا نیز نسبت به آنچه دارند مالکند، جواب این است که مالکیت بنده مالکیت فرضی و اعتباری است نه حقیقی. به هر حال مقصود این آیه این است که غیرخدا دعای شما را نمیشنوند و از دعای شما بیخبرند زیرا نزد شما حاضر نیستند، ﴿وَلَوۡ سَمِعُواْ﴾دلالت دارد که به فرض محال اگر بشنوند جواب نمیدهند و نمیتوانند که جواب بدهند، و روز قیامت به شرک شما اعتراض دارند و آنکه در قیامت انکار و اعتراض به شرک مریدان کند بت نیست بلکه اولیاء و انبیاء میباشند. این آیات صریح در این است که خواندن مدعوِّ غیبی غیرخدا شرک محض است. حضرت علی بن الحسین÷با استفاده از این قبیل آیات در صحیفۀ سجادیه در دعاهای ۲۸، ۵۱، ۱، ۱۳، ۲۰، ۴۹ و ۵۱ میفرماید: «وَلَا يَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي، وَلَا يَنْظِمُهُ وَإِيَّاكَ نِدَائِي». «أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي». «فَلَا أَدْعُو سِوَاكَ، وَلَا أَرْجُو غَيْرَك». «الْـحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْـحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْه». «وَمَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَان». «لَا تَرُدَّ دُعَائِي عَلَيَّ رَدًّا، فَإِنِّي لَا أَجْعَلُ لَكَ ضِدًّا، وَلَا أَدْعُو مَعَكَ نِدًّا». «أَنْتَ الَّذِي أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِي». «وَسِيلَتِي إِلَيْكَ التَّوْحِيدُ، وَذَرِيعَتِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِكَ شَيْئًا».
و حضرت علی÷در نهج البلاغه فرموده: «وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ». و فرموده: «لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌٌ». و همچنین فرمایشات دیگر ائمه ‡در این مورد که افراد کم سواد هم جهت اطلاع میتوانند به کتب صحیفۀ علویه، صحیفۀ سجادیه و نهج البلاغه که در اختیار دارند مراجعه نمایند. و ما از نقل آنها با وجود آیات روشن قرآن بینیازیم. بنابراین در همه وقت و همه جا فقط باید خدای حاضر، ناظر، سمیع و علیم را خواند و غیر خدا را نخواند. و فقط حاجت از خدا خواست.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَيَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ ١٦ وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِيزٖ ١٧ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ وَإِن تَدۡعُ مُثۡقَلَةٌ إِلَىٰ حِمۡلِهَا لَا يُحۡمَلۡ مِنۡهُ شَيۡءٞ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰٓۗ إِنَّمَا تُنذِرُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ وَمَن تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا يَتَزَكَّىٰ لِنَفۡسِهِۦۚ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِيرُ ١٨﴾[فاطر:۱۵-۱۸]
ترجمه: ای مردم شما فقیر و محتاج به خدایید و فقط خدا بینیاز و ستوده است (۱۵) اگر بخواهد شما را میبرد و خلق تازهای بیاورد(۱۶) و این بر خدا گران نیست(۱۷) هیچ باربری بار گناه دیگری را بر نمیدارد و اگر سنگین باری برای برداشتن بارش دعوت کند چیزی از بارش برداشته نشود و اگرچه خویشاوند باشد، تو فقط میترسانی آنان را که پروردگارشان را به نادیده میترسند و نماز را برپا دارند و هرکس خود را تزکیه نماید (و یا زکات دهد) پس همانا به نفع خود تزکیه کرده و سرانجام به سوی خداست(۱۸).
نکات: تمام ممکنات در احتیاج به واجب الوجود در عرض یکدیگرند و فقر ملازم ذات ممکن است و فقط خدای ثابت الوجودِ لایتغیّر غنی و بینیاز از غیر است، و چون بینیاز و مرجع تمام نیازها میباشد قابل ستایش و ستودن است. ﴿وَلَا تَزِرُ...﴾دلالت دارد که هیچ کس بار گناه دیگری را بر نمیدارد و فقط ایمان و عمل صالح موجب نجات است. بنابراین طبق این آیه آنچه عوام خیال میکند که با خواهش و تمنا از اولیاء خدا، آنان میتوانند وزر و وبال ایشان را به دوش کشند جز آرزوهای باطل و شیطانی چیز دیگر نیست، و خود پیشوایان نسبت به خودشان همیشه در خوف و رجاء بوده و خواهند بود. حضرت سجاد÷در صحیفۀ سجادیه ضمن دعاهای ۴۲، ۲۰، ۴۷، ۴۸ و ۵۰ میفرماید: «لَا يُنْجِينِي مِنْكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ وَبَيْنَ يَدَيْكَ،لَا تُقَايِسْنِي بِعَظِيمَاتِ الْـجَرَائِرِ، وَلَا تُهْلِكْنِي يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر، وَلَا تَفْضَحْنَا فِي حَاضِرِي الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا، وَارْزُقْنِي فَوْزَ الْـمَعَادِ، وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ، فَيَا سَوْأَتَا مِمَّا أَحْصَاهُ عَلَيَّ كِتَابُك!»یعنی: «خدایا جز تضرع به درگاهت و در برابرت چیز دیگری مرا از عقابت نمیرهاند، خدایا مرا با گناهان بزرگی مسنج و در قیامت که پنهانها آشکار میشود عذابم مکن، خدایا ما را در قیامت در بین مردم به گناهان تباه کننده رسوا مکن، خدایا رستگاری قیامت و سلامتی از دوزخ را روزیم فرما. وای به رسوائی من از آنچه نامۀ تو دربارۀ من ضبط نموده است!»
﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُ ١٩ وَلَا ٱلظُّلُمَٰتُ وَلَا ٱلنُّورُ ٢٠ وَلَا ٱلظِّلُّ وَلَا ٱلۡحَرُورُ ٢١ وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَحۡيَآءُ وَلَا ٱلۡأَمۡوَٰتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ ٢٢ إِنۡ أَنتَ إِلَّا نَذِيرٌ ٢٣ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗاۚ وَإِن مِّنۡ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٞ ٢٤﴾ [فاطر:۱۹-۲۴]
ترجمه: و یکسان نیستند کور و بینا(۱۹) و نه ظلمات و نور(۲۰) و نه سایه و نه آفتاب(۲۱) و زندگان و مردگان یکسان نیستند محققاً خدا به هرکس بخواهد میشنواند و تو به کسانی که در قبرند شنواننده نیستی(۲۲) تو جز ترساننده نیستی (۲۳) به راستی ما تو را به حق فرستادیم برای اینکه مژدهدهی، بترسانی و هیچ امتی نیست که برای آنها ترسانندهای نیامده باشد(۲۴).
نکات: جملۀ: ﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَحۡيَآءُ...﴾تا آخر، دلالت دارد بر اینکه مردگان و زندگان به طور کلی با هم فرق دارند، اگر چه مردگان از انبیاء، صلحاء و اوصیاء باشند، زیرا انبیاء، اولیاء و صلحاء پس از فوت حیات اخروی داشته و دارای حیات برزخی هستند اما حیات دنیوی ندارند، زنده با چشم میبیند و با گوش میشنود اما مرده چشم و گوشش خاک میشود و مرئیّات را نمیبیند و مسموعات دنیا را نمیشنود، خصوصاً کسی که به قبر رفته و چشم و گوشش از کار افتاده است. بنابراین کسانی که به خیالات خود مغرور شده و میروند سر قبر یکی از انبیا و اولیاء ناله میکنند و خیال میکنند او میشنود و با او سخن میگویند و تملق میکنند و از او جواب میخواهند، تماما ضد این آیات و آیات دیگر قرآن در این مورد عمل میکنند. جایی که رسول خداصبه مردگان نشنواند چگونه زید و عمرو میشنوانند، گویند رسول خداصسر چاه بدر با مشرکین که هلاک شده بودند سخن گفته و گفته ﴿فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمۡ حَقّٗا﴾در حالی که دروغ است، اگر رسول خداصآیۀ ۴۴ سورۀ اعراف را خوانده باشد زبان حالی بوده و خود آن آیه را هرکس با توجه به ما قبل و ما بعد آن بخواند خواهد فهمید که مخالف ادعای ایشان است و آن آیات مربوط به قیامت است. به هرحال اگر روایت یا خبری پیدا شد که مخالف قرآن بود نباید آن را پذیرفت و از درجۀ اعتبار ساقط است. رجوع شود به آیۀ ۸۰ سور نمل و آیۀ ۵۲ سورۀ روم.
﴿وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدۡ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَبِٱلزُّبُرِ وَبِٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُنِيرِ ٢٥ ثُمَّ أَخَذۡتُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۖ فَكَيۡفَ كَانَ نَكِيرِ ٢٦ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ ثَمَرَٰتٖ مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهَاۚ وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِيضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٞ ٢٧ وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ كَذَٰلِكَۗ إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ٢٨﴾[فاطر:۲۵-۲۸]
ترجمه: و اگر تو را تکذیب کنند به تحقیق آنان که پیش از ایشان بودند تکذیب نمودند، پیامبرانشان با دلیلهای روشن (معجزهها) و با دفترها و کتاب روشن سویشان آمدند(۲۵) سپس کسانی را که انکار ورزیدند (به عذاب) گرفتم، پس چه سخت بود تعرض من(۲۶) آیا ندیدی که خدا از آسمان آبی نازل کرد که به وسیلۀ آن میوهها را به رنگهای مختلف بیرون آوردیم و از کوهها خطوط و راههای سفید و سرخ به رنگهای مختلف و سیاه غلیظ (پدید آوردیم)(۲۷) و همچنین از مردمان وجنبندگان و چهارپایان به رنگهای مختلف (پدید آوردیم)، همانا از بندگان او فقط دانایان از خدا میترسند و حقا که خدا نیرومند آمرزنده است (۲۸).
نکات: از قدرت خدا اختلاف طعم و رنگ و خاصیت میوههاست و همچنین اختلاف رنگهای کوهها و خطوط در آنها و سنگهای رنگارنگ آن، و اختلاف رنگ مردم و چهارپایان و جنبندگان، که اینها همه دلیل است که موجد آنها با علم و اراده است، و اگر طبیعت و اثر طبیعی بود باید میوههای یک باغ که از یک آب و هوا و خاک ایجاد شده دارای یک رنگ و یک شکل و یک خاصیت باشد. و همچنین اختلاف رنگها و صداها و زبانها همه دلیل بر حکمت و ارادۀ خالق آنهاست و هرچه انسان باایمان در این موضوعات علمش زیاد شود از خدا بیشتر میترسد و لذا پس از ذکر مظاهر قدرت خدا در طبیعت، فرموده ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾، که مراد علمای طبیعتشناس مؤمن میباشد. متأسفانه در زمان ما در حوزههای به اصطلاح علمی، علوم طبیعی و زیستی و فیزیکی متروک است و لذا نه تنها مردم عوام بلکه رهبران ایشان نیز چنانکه باید خشیت از خدا نداشته و خداترس نیستند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ يَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ ٢٩ لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَكُورٞ ٣٠ وَٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ هُوَ ٱلۡحَقُّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِعِبَادِهِۦ لَخَبِيرُۢ بَصِيرٞ ٣١﴾[فاطر:۲۹-۳۱]
ترجمه: حقاً کسانی که کتاب خدا را تلاوت میکنند و نماز را برپا دارند و از آنچه روزیشان کردهایم پنهان و عیان انفاق کنند به تجارتی که نابود نشود امید دارند(۲۹) تا پاداشهای ایشان را خدا تمام و کامل دهد و از کرم خود افزونشان کند زیرا او آمرزندۀ سپاسگزار است(۳۰) و آنچه به سوی تو وحی کردیم از این کتاب همان حق است در حالی که مصدق کتابهای پیش میباشد به راستی که خدا نسبت به بندگان خود آگاه و بیناست(۳۱).
نکات: یکی از آیاتی که اهمیت تلاوت قرآن را میرساند این آیات است که فرموده علاوه بر پاداش کامل خدا از فضل خود بر ایشان زیاد میکند. و معنی اینکه خدا شکور است این است که عمل کم را قبول میکند و پاداش زیاد میدهد. و لام ﴿لِيُوَفِّيَهُمۡ...﴾لام تعلیل است یعنی تلاوت و نماز و انفاق را برای این بجا میآورند تا اجر تمام بیابند. مردی به رسول خداصعرض کرد «مَا لِي لَا أُحِبُّ الْـمَوْتَ؟ قَالَص: هَلْ لَكَ مَالٌ قَالَ: نَعَمْ يَا رَسُولَ اللهِ، قَالَص: قَدِّمْ مَالَكَ فَإِنَّ قَلْبَ الرَّجُلِ مَعَ مَالِهِ إِنْ قَدَّمَهُ أَحَبَّ أَنْ يَلْحَقَهُ وَ إِنْ خَلَّفَهُ أَحَبَّ أَنْ يَتَخَلَّفَ مَعَه» [۳۷۶].
﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَيۡرَٰتِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡكَبِيرُ ٣٢ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ يَدۡخُلُونَهَا يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَلُؤۡلُؤٗاۖ وَلِبَاسُهُمۡ فِيهَا حَرِيرٞ ٣٣ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَكُورٌ ٣٤ ٱلَّذِيٓ أَحَلَّنَا دَارَ ٱلۡمُقَامَةِ مِن فَضۡلِهِۦ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٞ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٞ ٣٥﴾ [فاطر:۳۲-۳۵]
ترجمه: آنگاه این کتاب را به آن بندگانی که برگزیدیم به ارث دادیم، پس بعضی از ایشان به خود ستم کرده و بعضی معتدلند و بعضی از ایشان پیش آهنگ به خیرات به امرخدا هستند اینست همان فضل بزرگ(۳۲) (پاداششان) بهشتهای جاوید که وارد آن شوند و در آنجا به دستبندهای طلا و مروارید زیور شوند و لباسشان در آنجا حریر است(۳۳) و گویند ستایش خاص خدائی است که غم را از ما ببرد زیرا پروردگار ما آمرزندۀ حقگزار است(۳۴) آنکه از کرم خود ما را به این سرای دائمی وارد ساخت نه رنجی در آن به ما برسد و نه ملالی در اینجا ما را دریابد(۳۵).
نکات: مورد اختلاف شده که ﴿ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا﴾کیانند؟ میتوان گفت: بندگان موحدین باشند به دلیل آیۀ ۵۹ سورۀ نمل ﴿وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓ﴾[۳۷۷]، که خدا کتب آسمانی را برای ایشان نازل کرده و برای ایشان گذاشته مانند ارث و در ضمیر ﴿فَمِنۡهُمۡ﴾نیز اختلاف شده و ظاهر آن است که به ﴿ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا﴾برمیگردد، پس معنی چنین میشود بندگان مؤمن که کتاب آسمانی دارند بر سه قسمند: بعضی گناه کار که سیئاتشان بر حسنات ترجیح دارد. و بعضی معتدلند که لا أقل حسناتشان کمتر از سیئات نیست. و بعضی در راه خدا پیش آهنگ میباشند مانند شهداء و علمای عاملین و زاهدان حقیقی.
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمۡ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقۡضَىٰ عَلَيۡهِمۡ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَاۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي كُلَّ كَفُورٖ ٣٦ وَهُمۡ يَصۡطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا غَيۡرَ ٱلَّذِي كُنَّا نَعۡمَلُۚ أَوَ لَمۡ نُعَمِّرۡكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَآءَكُمُ ٱلنَّذِيرُۖ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ٣٧﴾[فاطر:۳۶-۳۷]
ترجمه: و آنان که کافر شدند برای ایشان آتش دوزخ است نه به پایان رسد که بمیرند و نه از ایشان تخفیف شود که از عذاب آسوده شوند اینگونه هر کافری را کیفر میدهیم(۳۶) و ایشان در آنجا فریاد کنند که پروردگارا ما را بیرون آور تا عمل نیک کنیم برخلاف گذشته که میکردیم. (خطاب شود) آیا شما را به مقداری که در آن هر پند پذیری پند میگیرد عمر ندادیم، و بیمدهنده برای شما آمد؟ پس بچشید که برای ستمگران یار و یاوری نیست(۳۷).
نکات: جملۀ: ﴿أَوَ لَمۡ نُعَمِّرۡكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ﴾، دلالت دارد که مخاطب إلهی کسانیند که به مقدار کافی عمر کردهاند که در آن مدت میتوانستند فکر نمایند و متذکر شوند، حال آن مقدار کدام است؟ علی÷فرموده: «الْعُمُرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَة» [۳۷۸]و از رسول خداصروایت شده که فرمود: «مَنْ عَمَّرَهُ اللَّهُ سِتِّينَ سَنَةً فَقَدْ أَعْذَرَ إِلَيْهِ» [۳۷۹]و حضرت صادق فرموده: سن هیجده سالگی است. و بعضی گفتهاند: سن چهل سالگی است. و مقصود از ﴿ٱلنَّذِيرُ﴾رسول، یا قرآن و یا موی سفید است.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَٰلِمُ غَيۡبِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٣٨ هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَكُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيۡهِ كُفۡرُهُۥۖ وَلَا يَزِيدُ ٱلۡكَٰفِرِينَ كُفۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ إِلَّا مَقۡتٗاۖ وَلَا يَزِيدُ ٱلۡكَٰفِرِينَ كُفۡرُهُمۡ إِلَّا خَسَارٗا ٣٩ قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ شُرَكَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡكٞ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَمۡ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ كِتَٰبٗا فَهُمۡ عَلَىٰ بَيِّنَتٖ مِّنۡهُۚ بَلۡ إِن يَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا ٤٠﴾ [فاطر:۳۸-۴۰]
ترجمه: محققاً خدا به غیب آسمانها و زمین داناست و بیگمان به افکار و اندیشۀ دلها آگاه است(۳۸) اوست که شما را جانشین أمم گذشته در زمین قرار داد، پس هرکس کافر شود کفرش به زیان خود اوست و کفر کافران نزد خدا چیزی جز غضب حق نیفزاید و کفر کافران جز خسارت و زیان نیفزاید(۳۹) بگو آیا به این شریکانتان که جز خدا میخوانید توجه دارید؟ به من نشان دهید که چه چیزی از زمین خلق کردهاند؟ یا مگرشرکتی در کار آسمانها دارند؟ آیا کتابی به ایشان دادهایم که از آن برهانی بر حقانیت خود دارند؟ بلکه ستمگران به یکدیگر وعده نمیدهند جز وعدۀ غرورآمیز(۴۰).
نکات: فقط خدا بندگان خود را میشناسد و از افکار و اندیشه و دل ایشان با خبر است، پس توجه به مخلوق اگرچه مقرب نزدخدا باشد چون از حال دیگران بیاطلاع است و از باطن دیگران خبر ندارند نمیتواند اظهارنظری کند، این در صورتی است که بندۀ مقرب زنده و حاضر باشد و اما اگر زنده و حاضر نباشند که اصلاً توجه به او غلط است. و مقصود از ﴿خَلَٰٓئِفَ﴾، جانشین گذشتگان است که هر امّتی جانشین امت گذشته باشد زیرا معنی ندارد که خدا دارای جانشین باشد و به علاوه جانشین خدا که کافر نمیشود. در قرآن هرجا خلفاء، خلائف و خلیفه ذکر شده مراد همین است.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُمۡسِكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَاۚ وَلَئِن زَالَتَآ إِنۡ أَمۡسَكَهُمَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورٗا ٤١ وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَهُمۡ نَذِيرٞ لَّيَكُونُنَّ أَهۡدَىٰ مِنۡ إِحۡدَى ٱلۡأُمَمِۖ فَلَمَّا جَآءَهُمۡ نَذِيرٞ مَّا زَادَهُمۡ إِلَّا نُفُورًا ٤٢ ٱسۡتِكۡبَارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَكۡرَ ٱلسَّيِّيِٕۚ وَلَا يَحِيقُ ٱلۡمَكۡرُ ٱلسَّيِّئُ إِلَّا بِأَهۡلِهِۦۚ فَهَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ ٱلۡأَوَّلِينَۚ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗاۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَحۡوِيلًا ٤٣﴾[فاطر:۴۱-۴۳]
ترجمه: محققاً خدا آسمانها و زمین را از زوال و انحراف نگه میدارد و اگر رو به زوال نهند و یا منحرف شوند احدی بعد از خدا آنها را نگه نمیدارند به راستی که او حلیم و آمرزنده است(۴۱) و با محکمترین قسمها به خدا قسم خوردند که اگر برایشان پیامبری آید البته از هر یک از أمم بهتر هدایت یابند، پس چون پیامبری آمد ایشان را جز برگریزشان نیفزود(۴۲) به سبب گردنکشی و تکبر در زمین و برای بداندیشی، و بداندیشی جز به صاحبش بر نمیگردد، پس آیا جز آنکه به طریقۀ گذشتگان هلاک گردند انتظاری دارند و برای سنت خدا (در هلاک بداندیشان) هرگز تبدیلی نیابی و برای سنت خدا تغییری نخواهی یافت (۴۳).
نکات: به صریح این آیات نگهدارندۀ آسمانها و زمین از انحراف در مسیر و زوال و فنا فقط خداوند است، پس اخباری که میگوید: «لَوْ لَا الحُجَّةَ لَسَاخَتْ الأَرْضُ بِأَهْلِهَا» [۳۸۰]اشکال فراوانی دارد؛ یکی آنکه به صریح آیات قرآن حجتی پس از انبیاء نیست جز عقل، چنانکه در آیۀ ۱۶۵ سورۀ نساء گذشت، دیگر اینکه ممسک آسمان و زمین خدا است نه حجت به صریح آیۀ مذکوره.
﴿أَوَ لَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَكَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعۡجِزَهُۥ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَلِيمٗا قَدِيرٗا ٤٤ وَلَوۡ يُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا كَسَبُواْ مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰكِن يُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِۦ بَصِيرَۢا ٤٥﴾[فاطر:۴۴-۴۵]
ترجمه: آیا در زمین سیر نکردند تا بنگرند که چگونه بوده است عاقبت آن کسانی که پیش از ایشان بودند در حالی که آنان نیرومندتر از اینان بودند و خدا را هیچ چیزی عاجز نسازد نه در آسمانها و نه در زمین زیرا او دانای تواناست (۴۴) و اگر خدا مردم را بدانچه کسب کردهاند مؤاخذه کند بر پشت زمین هیچ جنبندهای نگذارد ولیکن کیفرشان را تا وقت معینی به تأخیر میافکند پس چون اجلشان برسد محققا خدا به احوال بندگانش بیناست(۴۵).
نکات: ضمیر ﴿ظَهۡرِهَا﴾راجع است به زمین اگر چه ذکر زمین در آیه نشده، ولی در آیۀ قبل ذکر شده است. تعجّب است که باید آیندگان از گذشتگان عبرت گیرند و خود را اصلاح کنند ولی آیندگان بدتر از گذشتگان شدهاند. و جملۀ: ﴿مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ﴾دلالت دارد که اگر خدا به مؤاخذۀ مردم پردازد هیچ جنبندهای نمیماند، در حالی که حیوانات تقصیری ندارند. میتوان گفت: چون حیوانات طفیلی وجود انسانند اگر انسانی به مؤاخذه نمانَد وجود حیوان لزومی ندارد و از بین میرود.
[۳۷۴] «من خلق میکنم برای شما از گل مانند هیکل مرغ.» [آلعمران: ۴۹]. [۳۷۵] نوری طبرسی، مستدرک الوسائل (۱۱/۲۵۹)، (۱۲۹۳۰)، با الفاظی با اندک اختلاف. [۳۷۶] «مرا چه شده که مرگ را دوست ندارم؟ رسول خدا فرمودند: آیا اموالی داری؟ گفت: بله ای رسول خدا؛ فرمودند: اموالت را بیاور چراکه قلب انسان همراه اموالش میباشد اگر اموالش را ترجیح دهد دوست دارد بدان ملحق شود و اگر آنرا پشت سر بگذارد، دوست دارد همراه آن بماند».فتال نیشاپوری، روضة الواعظين (۲/۴۳۰). ومجموعة ورَّام (۱/۱۵۶). و بنگر به حدیثی نزدیک به این معنا با لفظی دیگر نزد ابن بابويه قمی در الخصال (۱/۱۳) [۳۷۷] «و درود بر آن بندگانش که آنان را بر گزیده.» [۳۷۸] «عمری که خداوند در آن عذر و بهانه فرزند آدم را میپذیرد شصت سال است». نهج البلاغة، قسم الحکم، الحکمة ش: ۳۱۷. [۳۷۹] «کسى را که خدا شصت سال عمر به او داده راه عذر را بر او بسته است». بخاری در صحیحش (۶۴۱۹) و نسائی در الکبرى (۱۱۸۲۲)، و احمد در المسند (۲/۲۷۵). [۳۸۰] «اگر حجت نمیبود زمین ساکنانش را در خود فرو میبرد.»