غربتگیرشدن برادران یوسف
صدا و فریاد ﴿إِنَّكُمۡ لَسَٰرِقُونَ﴾مانند توپ در گوشِ برادرانِ یوسف صدا کرد و مانند خنجر در دل آنان فرونشست و با سابقۀ اسناد جاسوسی که به آنان داده شده بود آنان را غربتگیر کرد و از پا درآورد، و مانند قشون شکست خورده تسلیم کارمندان شدند و پرسیدند: ﴿مَّاذَا تَفۡقِدُونَ﴾؟ و در مقام دفاع برآمدند و گفتند: شما میدانید ما دزد نیستیم و در سفرِ سابق نقدینهها را که در بارهای خود دیدیم باز آوردیم و هنگام عبور از مزارع مصر دهانِ حیواناتِ خود را بستیم تا آسیبی به زراعت نرسانند و قسم خوردند که ما قصد دزدی و فساد در این اسفار نداریم و اهل آن نیستیم: ﴿تَٱللَّهِ لَقَدۡ عَلِمۡتُم مَّا جِئۡنَا لِنُفۡسِدَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا كُنَّا سَٰرِقِينَ﴾ [۱۰]و ما پاکیم و نمیتوانیم ظرف گمشده را در بین خود پیدا کنیم و دریافت جائزۀ: ﴿وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ﴾بنماییم. و اگر باور ندارید خودتان بیایید از ما تفتیش کنید.
[۱۰] «به خدا قسم شما میدانید ما نیامدیم برای اینکه در این زمین فساد کنیم و ما دزد نبودهایم». [یوسف: ۷۳].