سورۀ روم مکی و دارای ۶۰ آیه میباشد
سورة الروم (مكية وهي ستون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿الٓمٓ ١ غُلِبَتِ ٱلرُّومُ ٢ فِيٓ أَدۡنَى ٱلۡأَرۡضِ وَهُم مِّنۢ بَعۡدِ غَلَبِهِمۡ سَيَغۡلِبُونَ ٣ فِي بِضۡعِ سِنِينَۗ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ مِن قَبۡلُ وَمِنۢ بَعۡدُۚ وَيَوۡمَئِذٖ يَفۡرَحُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٤ بِنَصۡرِ ٱللَّهِۚ يَنصُرُ مَن يَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ ٥ وَعۡدَ ٱللَّهِۖ لَا يُخۡلِفُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٦﴾ [الروم:۱-۶]
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. الف، لام میم(۱) رومیان مغلوب گشتند(۲) در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از مغلوب شدنشان به زودی غالب میشوند(۳) در چند سالی، سررشتۀ هرکار در گذشته و آینده، مخصوص خدا و به دست اوست، و آن روز (که رومیان غلبه کنند) مؤمنین خوشحال میشوند(۴) به یاری خدا، او هر که را بخواهد یاری میکند و اوست عزیز رحیم(۵) این وعدۀ خدایی است و خدا از وعدۀ خود تخلّف نمیکند و لیکن بیشتر مردم نمیدانند(۶).
نکات: یکی از اخبار غیبیّۀ قرآن خبر غلبۀ رومیان بود که پس از مغلوب شدن به فاصلۀ چند سالی شد و چنانکه خدا خبر داده بود واقع شد و ضمنا خدا خبر داد که وقت غلبۀ روم بر فارس مؤمنین خوشحالند، و آن نیز طبق خبر الهی واقع گردید. و قضیه چنین است که: در بصری و دمشق رومیان از لشکر فارس شکست خوردند. و در زمان بعثت رسول خداصدو کشور با قدرت بودند؛ یکی روم و دیگری فارس و سالها بین این دو کشور جنگ و لشکرکشی برپا بود. در سال هفتم بعثت که سال ۶۱۷ میلادی بود سورۀ روم بر رسول خداصنازل شد، برای اینکه مسلمین بدحال و در تحت فشار مشرکین بودند و در این حال که رومیان شکست خوردند مشرکین خوشحال بودند از پیروزی ایران، زیرا مشرکین عرب در بیاعتقادی به خدا و قیامت با ایرانیان فرقی نداشتند، ولی روم دم از خدا پرستی میزد و مسلمین از این جهت افسرده بودند، خدا خبر داد که به این زودی روم غالب خواهد شد در بضع سنین، و بضع سنین از سه سال است تا نُه سال، چون هفت سال گذشت لشکر فارس در ارمنستان شکست خورد و روم غالب شد، و در همان حال مسلمین نیز در جنگ بدر فاتح و خوشحال بودند که خبر فتح رومیان رسید.
در مکه چون لشکر فارس غالب شده بود و مشرکین خوشحال بودند و این آیه آمد، ابوبکر به مشرکین گفت: شما فعلاً شادید، ولی به این زودی رومیان غالب خواهند شد، گفتند: از کجا میگویی؟ گفت: از رسول خداصشنیدم، اُبَیّ بن خلف گفت: دروغ میگویی یا ابوفصیل، ابوبکر گفت: تو دروغ میگویی ای دشمن خدا، أبی گفت: اگر راست میگویی بیا تا گرو بندیم که اگر در وقت معین چنانکه تو میگویی واقع شد من گرو بدهم و اگر نه تو، ابوبکر از آنجا که به خبر رسول خداصایمان و اعتقاد کامل داشت حاضر شد و گرو بست به سه سال و به ده شتر و رفت به رسول خداصخبر داد، حضرت فرمود: بِضع میان سه و نه میباشد برو در مال و مدت بیفزا، ابوبکر برگشت و مدت را نه سال و عدد شتر را صد قرار داد، و چون ابوبکر خواست هجرت کند ابی گفت: تو را رها نکنم تا ضامن بدهی، ابوبکر پسرش عبدالله را ضامن قرار داد، و چون ابی قصد کرد به جنگ رسول خداصبرود عبدالله بن ابی بکر گفت: تو را رها نکنم تا ضامنی تعیین کنی، ابی ضامن بداد و در جنگ احد و یا بدر مجروح شد و مرد، ابوبکر نزد ورثۀ ابی بن خلف رفت و شترها را گرفت و نزد رسول خداصآورد، آن حضرت فرمود: همه را تصدّق کن. ابوبکر همه را صدقه داد.
و علّت شکست فارسیان این بوده که کسری دو نفر سرهنگ داشت که برادر و هردو شجاع بودند یک فرخان و دیگری شهریران، چون روم را شکست دادند، فرخان خوابی دید وگفت: در خواب دیدم که بر تخت کسری جلوس کردهام، این خواب را جاسوسها به کسری رسانیدند کسری خوشش نیامد، و به شهریران نوشت که فرخان را بگیر وسرش را نزد من فرست، شهریران در جواب نوشت: فرخان مردی شجاع است و وجود او در مقابل دشمن مفید است نباید تعجیل در قتل او نمود، کسری لجاجت کرد و سه نامۀ پی در پی نوشت، ولی شهریران به بهانهای خودداری کرد، کسری در غضب شد مأمور فرستاد و به بزرگان لشکر نوشت که شهریران معزول و برادرش فرخان را والی بر شما نمودم و چون فرخان والی شد مأمور نامه ای از کسری به او داد که باید شهریران را بکشی و سر او را برای کسری بفرستی، فرخان برادرش را احضار و فرمان قتل او را صادر کرد، شهریران گفت: مرا مهلت ده تا تو را از سرّی آگاه کنم، پس کسی را فرستاد و نامههای کسری را آورد و به او نشان داد و گفت: من مکرر مأمور به قتل تو شدم ولی خودداری کردم، فرخان چون مطلع شد امارت را به برادر خود واگذار نمود، پس شهریران نامهای به قیصر نوشت و در مکانی با او خلوت کرد و قضایا را به او گفت و گفت: ما حاضریم مطیع تو باشیم و اطاعت کسری را از گردن خود برداشتیم، پس به لشکری ما را کمک کن تا با وی مقاتله کنیم و ممالک او را به تصرف آوریم، پس قیصر لشکری به او داد و او به هر شهری رسید فتح نمود تا کسری مغلوب و منکوب شد [۳۰۷]، و چون خبر شکست کسری به مسلمین رسید مسلمین نیز بر مشرکین پیروز و ظفر یافته و خوشحال بودند.
﴿يَعۡلَمُونَ ظَٰهِرٗا مِّنَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ عَنِ ٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ غَٰفِلُونَ ٧ أَوَ لَمۡ يَتَفَكَّرُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۗ مَّا خَلَقَ ٱللَّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَأَجَلٖ مُّسَمّٗىۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ بِلِقَآيِٕ رَبِّهِمۡ لَكَٰفِرُونَ ٨ أَوَ لَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَأَثَارُواْ ٱلۡأَرۡضَ وَعَمَرُوهَآ أَكۡثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِۖ فَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ ٩ ثُمَّ كَانَ عَٰقِبَةَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ بِهَا يَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠﴾
[الروم:۷-۱۰]
ترجمه: ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و ایشان از جهان دیگر بیخبرند(۷) آیا در ضمیر خود اندیشه نکردند که خدا آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است نیافرید مگر به حق و برای مدت معینی و محققا بیشتر مردم به ملاقات پروردگارشان کافرند(۸) چرا در این زمین سیر نکردند تا ببینند چگونه بوده سرانجام آنکسان که پیش از ایشان بودند، در قوه از ایشان سختتر بودند و زمین را زیر و رو کرده و آباد کردند بیشتر از آنچه ایشان آباد کردند، پیشامبرانشان با معجزات نزدشان آمدند پس خدا به ایشان ستم نکرده بلکه خودشان بودند که به خود ستم میکردند(۹) سپس عاقبت آنان که بد کردند این شد که به آیات خدا تکذیب کرده و به آنها استهزا میکردند(۱۰).
نکات: ﴿يَعۡلَمُونَ ظَٰهِرٗا...﴾دلالت دارد که اکثر مردم علمشان منحصر است به همین زرق و برق و لهو دنیا و از باطن آن و مضار و مفاسد آن بیخبرند و از آخرت نیز غافلند، و جملۀ: ﴿ثُمَّ كَانَ عَٰقِبَةَ ٱلَّذِينَ...﴾دلالت دارد که اعمال بد، ظلم، فسق و فجور انسان را به کفر میکشاند.
﴿ٱللَّهُ يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ ثُمَّ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ١١ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ يُبۡلِسُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ١٢ وَلَمۡ يَكُن لَّهُم مِّن شُرَكَآئِهِمۡ شُفَعَٰٓؤُاْ وَكَانُواْ بِشُرَكَآئِهِمۡ كَٰفِرِينَ ١٣ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ يَوۡمَئِذٖ يَتَفَرَّقُونَ ١٤ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَهُمۡ فِي رَوۡضَةٖ يُحۡبَرُونَ ١٥ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا وَلِقَآيِٕ ٱلۡأٓخِرَةِ فَأُوْلَٰٓئِكَ فِي ٱلۡعَذَابِ مُحۡضَرُونَ ١٦﴾[الروم:۱۱-۱۶]
ترجمه: خدا خلق را آغاز میکند سپس آن را بازمیآورد آنگاه به سوی او بازگشت میشوید(۱۱) و روزی که رستاخیز بپا شود مجرمین مأیوس گردند (۱۲) و برای ایشان از شریکانی که تراشیدهاند شفیعانی نباشد و به شریکان خود کافر باشند(۱۳) و روزی که رستاخیز بپا شود آن روز از هم جدا شوند(۱۴) پس آنان که ایمان آورده و عملهای شایسته را انجام دادهاند آنان در مرغزاری خرّمند(۱۵) و امّا آنان که کافر شدند و به آیات ما و ملاقات سرای دیگر تکذیب کردند پس آنان در عذاب إلهی احضار شوند(۱۶).
نکات: مقصود از ﴿يَتَفَرَّقُونَ﴾این است که مجرمین از مطیعین و مراد از مرید و مطاع از مطیع جدا گردد، و کلمۀ ﴿رَوۡضَةٖ﴾با تنوین تنکیر آمده، دلالت دارد بر عظمت آن مرغزار، و روضه به بستانی اطلاق میشود که در آنها بلبلان و قمریان خوش الحان خوانندگی کنند، چنانکه رسول خداصفرموده: در بهشت دختران باکرۀ خوش آوازی هستند که با صوت دلربائی میخوانند که خلائق مانند آن را نشنیدهاند ولی تغنّی آنان به ذکر تسبیح پروردگار است. و در روایت دیگر فرمود: در بهشت درختانی است که از زیر عرش بادی بر آنها بوزد پس، از آنها آوازی بر آید که اگر اهل دنیا بشنود از طرب هلاک شوند [۳۰۸].
﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِينَ تُمۡسُونَ وَحِينَ تُصۡبِحُونَ ١٧ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَعَشِيّٗا وَحِينَ تُظۡهِرُونَ ١٨ يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَيُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ وَكَذَٰلِكَ تُخۡرَجُونَ ١٩﴾[الروم:۱۷-۱۹]
ترجمه: پس تنزیه خدای کامل الذات و الصفات هنگامی است که شب میکنید و هنگامی که صبح میکنید(۱۷) و خاص اوست ستایش در آسمانها و زمین و درحال شب (و یا عصر) و هنگامی که به نیمروز میرسید(۱۸) زنده را از مرده خارج میکند و مرده را از زنده خارج میکند و زمین را پس از موات بودنش زنده میگرداند و بدینگونه شما (از گورها) خارج میشوید(۱۹).
نکات: در آیۀ ۱۷و ۱۸ مجموع اوقات نماز یومیه ذکر شده و برای هریک وقتی معین شده است. و مقصود از تسبیح و حمد، نماز است، اگر چه تسبیح و حمد جزء نماز است ولی مجازا اطلاق جزء بر کل شده است. و مقصود از ﴿تُمۡسُونَ﴾وقت نماز مغرب و عشاء است و مراد از ﴿تُصۡبِحُونَ﴾نماز صبح و از ﴿عَشِيّٗا﴾نماز عصر و ﴿تُظۡهِرُونَ﴾نماز ظهر و وقت آن است. و جملۀ: ﴿وَكَذَٰلِكَ تُخۡرَجُونَ﴾استدلال است برای زنده شدن قیامت.
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ إِذَآ أَنتُم بَشَرٞ تَنتَشِرُونَ ٢٠ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢١ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّلۡعَٰلِمِينَ ٢٢﴾[الروم:۲۰-۲۲]
ترجمه: و از جملۀ آیات قدرت او این است که شما را از خاک آفریده آنگاه شما بشری شدید که پراکنده میشوید(۲۰) و از آیات و نشانههای قدرت او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به آنان آرام گیرید و بین شما دوستی و رحمت قرار داد به راستی که در این آیاتی است برای قومی که بیندیشند(۲۱) و از آیات و نشانههای قدرت او خلق آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شماست، به راستی که در این نشانههایی برای دانشمندان است(۲۲).
نکات: این آیات طریق شناختن خدا را یاد میدهد که به آیات حکمت، قدرت و رحمت او نظر کنید و موجد موجودات را حکیم و قدیر رحیمی بدانید، نه یک مادۀ کور بیشعوری را. و جملۀ: ﴿أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ....﴾یعنی؛ «من جنسكم». و کلمۀ ﴿مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةً﴾دلالت دارد که خدا میان مرد و همسرش دوستی و مهربانی افکنده. دوستی و علاقه در فصل جوانی و رحمت در فصل پیری و بیماری که اگر یکی از زن و مرد پیر و یا بیمار شد آن دیگری انیس و دادرس او باشد.
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ مَنَامُكُم بِٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱبۡتِغَآؤُكُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَسۡمَعُونَ ٢٣ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ يُرِيكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَيُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَيُحۡيِۦ بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٢٤ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَن تَقُومَ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ بِأَمۡرِهِۦۚ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمۡ دَعۡوَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ إِذَآ أَنتُمۡ تَخۡرُجُونَ ٢٥﴾ [الروم:۲۳-۲۵]
ترجمه: و از نشانههای وجود و قدرت او خفتنـتان در شب و روز و جستجویتان از فضل اوست به راستی که در این امر آیاتی است برای گروهی که میشنوند(۲۳) و از نشانههای (علم و تدبیر او) این است که برق را برای بیم و امید به شما مینمایاند و از آسمان آبی نازل میکند و بدان زمین را پس از مردنش احیاء و زنده میگرداند، به درستی که در این امر آیات و نشانههایی است برای مردمی خردمند(۲۴) و از آیات او این است که آسمان و زمین به امر او برپاست آنگاه چون به خواندنی شما را از زمین بخواند، ناگهان شما (از قبور) بیرون میشوید(۲۵).
نکات: یکی از آیات قدرت و اختیار او این است که بشر و هر حیوانی را مقهور کرده به خواب که انسان بدون اینکه بخواهد خوابش میرباید و قوای او از کار میافتد، و در اثر خواب قوای او تجدید میشود، و اگر خواب نباشد انسان خسته و کوفته شده و هلاک میشود، علمای بشری بسیار کوشش کردهاند که حقیقت خواب را کشف کنند ولی نتوانستهاند. ﴿مَنَامُكُم بِٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ﴾دلالت دارد بر اینکه انسان هم شب و هم روز میتواند بخوابد و یا اگر نخواست کار کند. و أما خواب گیاهان و حیوانات را انواعی گفتهاند، حتی در بعضی، خوابهای فصلی و موسمی است چنانکه خواب زمستانی خار پشت، خرس، گور کن و موش زمستانی خواب از قبیل خوابهای فصلی است، و بعضی از حیوانات مانند خفاش در تاریکی کار و در روشنایی استراحت میکنند. و جملۀ: ﴿أَن تَقُومَ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ﴾دلالت دارد بر بطلان جملات ساختۀ: «لَوْ لَا الـحُجَّةُ لَسَاخَتِ الأَرْضُ»!
﴿وَلَهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ كُلّٞ لَّهُۥ قَٰنِتُونَ ٢٦ وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَيۡهِۚ وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٧﴾
[الروم:۲۶-۲۷]
ترجمه: و ملک او و به اختیار فرمان اوست هرکه در آسمانها و زمین است، همه فرمانبردار اویند(۲۶) اوست که ابتداءا خلق را ایجاد میکند سپس آن را باز میآورد و باز آوردن برای او آسانتر است و خاص اوست صفت برتری در آسمانها و زمین. و اوست عزیز حکیم(۲۷).
نکات: در ایجاد اولیه دو امر است ولی در اعادۀ روز قیامت یک أمر است در ابتدا، خلق است و تألیف، ولی در اعاده فقط تألیف است، و این آسانتر است. باید دانست بر خدا چیزی مشکل و صعب نخواهد بود و هر چیزی که ممکن باشد برای او آسان است و اینکه فرموده: ﴿أَهۡوَنُ﴾نسبت به افهام بشری فرموده است.
﴿ضَرَبَ لَكُم مَّثَلٗا مِّنۡ أَنفُسِكُمۡۖ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُم مِّن شُرَكَآءَ فِي مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ فَأَنتُمۡ فِيهِ سَوَآءٞ تَخَافُونَهُمۡ كَخِيفَتِكُمۡ أَنفُسَكُمۡۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٢٨ بَلِ ٱتَّبَعَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَهۡوَآءَهُم بِغَيۡرِ عِلۡمٖۖ فَمَن يَهۡدِي مَنۡ أَضَلَّ ٱللَّهُۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ ٢٩﴾[الروم:۲۸-۲۹]
ترجمه: خدا برای شما از خودتان مَثَلی میزند آیا شما از مملوکتان در اموالی که شما را دادهایم شرکائی دارید که در اموال برابر باشید و از آنان بترسید چنانکه از خودتان میترسید، بدینگونه این آیات را برای خردمندان شرح میدهیم (۲۸) بلکه آنان که ستم کردند از هوسهای خود ندانسته پیروی کردهاند پس چه کسی هدایت میکند کسی که خدا او را به گمراهی واگذار کرده و برایشان یاورانی نباشد(۲۹).
نکات: مقصود از مَثَلی که خدا در آیۀ ۲۸ بیان نموده این است که شما بندگان من اگر بندۀ مملوکی که از جنس خودتان است داشته باشید هیچ وقت او را شریک در اموال خود نمیدانید و ازاو خوفی ندارید، پس چگونه مخلوق خدارا که از جنس خالق نیست بلکه فاقد محض و فقیر از هرجهت است شریک خالق قرار میدهید و چنانکه از خدا میترسید از او نیز میترسید، آیا این بدترین ستم نیست بلکه عین جهل و گمراهی است.
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٠ ۞مُنِيبِينَ إِلَيۡهِ وَٱتَّقُوهُ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَلَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٣١ مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗاۖ كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ ٣٢﴾[الروم:۳۰-۳۳]
ترجمه: پس به این دین معتدل توجه خود را برقرار نما، فطرت إلهی است که مردم را بر آن نهاده. و خلقت خدا تغییرپذیر نیست، این است دین راست درست و لیکن یشتر مردم نمیدانند(۳۰) در حالی که سوی او باز آئید و از او بترسید و نماز را برپا دارید و از مشرکین نباشید(۳۱) از کسانی که دین خود را تفرقه کردند و شیعه شیعه و دسته دسته شدند هرحزبی به آنچه نزدشان است شادند (۳۲).
نکات: جملۀ: ﴿...لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ....﴾دلالت دارد براینکه دین اسلام دین فطری است یعنی اگر گفته در جهان خالق مدبر دانایی است فطرت انسانی آن را تصدیق دارد و اگر کارهای زشت را نهی نموده فطرتاً آنها بد است. و جملۀ: ﴿وَلَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٣١ مِنَ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ...﴾دلالت دارد بر اینکه ایجاد تفرقۀ در دین حکم شرک را دارد و نزد خدا پاداش مشرکین را دارد. و جملۀ: ﴿وَكَانُواْ شِيَعٗا﴾دلالت دارد که تفرقه اندازان خود را شیعۀ زید و یا شیعۀ عمرو میدانند و نام شیعه بر خود میگذارند. از رسول خداصنقل شده که فرمود: «مَنْ أَرَادَ أَنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هَذِهِ الأُمَّةِ، وَهِيَ جَمِيعٌ، فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ، كَائِنًا مَنْ كَانَ». یعنی: «هرکس بخواهد در میان امت من تفرقه بیندازد با شمشیر او را بزنید.» در تاریخ طبری، جلد ۴، صفحۀ ۴۷۹ از رسول خداص [۳۰۹]روایت شده که فرمود: «أَلَا إِنَّ هَذِهِ الأُمَّةَ لاَبُدَّ مُفْتَرِقَةٌ كَمَا اِفْتَرَقَتْ الأُمَمُ قَبْلَهُمْ، فَنَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّ مَا هُوَ كَائِنٌ.... أَلَا وَإِنَّ هَذِهِ الأُمَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَی ثَلَاثٍ وَسَبعِینَ فِرْقَةً، شَرُّهَا فِرْقَةٌ تَنتَحِلُنِي وَلاتَعْمَلُ بِعَمَلي، فَقَدْ أَدْرَكْتُمْ وَرَأَیْتُمْ فَأَلْزِمُوا دِینَكُم وَاهْدُوْا بِهَدْيِ نَبِیِّكُمْوَاتَّبِعُوا سُنَّتَهُ، وَأَعْرِضُوا مَا أَشْكَلَ عَلَیكُمْ عَلَی القُرْآنِ فَمَا عَرَفَهُ القُرْآنُ فَأَلْزِمُوهُ وَمَا أَنْكَرَهُ فَرُدُّوهُ، وَأَرْضوْا بِاللهِ جَلَّ وَعِزَّ رَبًّا وَبِالإِسْلَامِ دِینًا وَبِمُحَمَّدٍصوَبِالقُرْآنِ حَكَمًا وَإِمَامًا». و جملۀ: ﴿كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ﴾دلالت دارد که احزاب دینی که به نام دین تفرقه انداختهاند، اعمال و شعائر حزبی و بدعتهای خود را محکم میچسبند و به آن شادمان و خوشند و چنان علاقه دارند که خیال میکنند خدا دستور داده و شعائر الناسرا شعائر اللهمیشمرند. و ضمنا باید دانست رسول خداصکه فرموده: «شیعة علي هم الفائزون»[۳۱۰]، کلمۀ شیعه در این حدیث شیعۀ لغوی است نه شیعۀ اصطلاحی حزبی و شیعۀ لغوی به معنی پیرو است. متأسفانه شیعۀ اصطلاحی حزبی که خود را فرقهای مقابل فِرَق دیگر میدانند پیرو علی÷ یعنی شیعۀ لغوی نیستند زیرا اصول دین و فروع دینی که آنحضرت به آنها معتقد بود قبول ندارند و از خود کم و زیاد کردهاند، پس اینان فائز نیستند، بلکه آن شیعۀ به معنی لغوی که مانند حضرت علی÷خود را مسلمان بداند و اصول و فروع اسلام را کم و زیاد نکرده باشد و خود را فرقۀ جدای از مسلمین محسوب نکند و دعوت به مذهب ننماید چنانکه خود حضرت علی÷چنین بود، چنین شیعهای رستگار است، زیرا مانند حضرت مسلمان بوده و به کتاب و سنت عمل خواهد نمود.
﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلنَّاسَ ضُرّٞ دَعَوۡاْ رَبَّهُم مُّنِيبِينَ إِلَيۡهِ ثُمَّ إِذَآ أَذَاقَهُم مِّنۡهُ رَحۡمَةً إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم بِرَبِّهِمۡ يُشۡرِكُونَ ٣٣ لِيَكۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَيۡنَٰهُمۡۚ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٣٤ أَمۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٗا فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُواْ بِهِۦ يُشۡرِكُونَ ٣٥﴾ [الروم:۳۳-۳۵]
ترجمه: و چون مردم را محنتی رسد پروردگار خود را بخوانند بازگشت کنان به او، سپس چون رحمت خود را به آنان بچشاند آنگاه گروهی از ایشان به پروردگارشان شرک میآورند(۳۳) تا به آنچه دادیمشان کفران کنند، پس بهره برید که به زودی خواهید دانست(۳۴) آیا دلیلی بر ایشان نازل کردهایم که دربارۀ (حقانیت) آنچه به او شرک میآورند سخن بگوید(۳۵).
نکات: این آیات دلالت دارد که مشرکین در سختیها و گرفتاریها خدا را میخواندند و رفع گرفتاریها را از خدا میخواستند و به خدا معتقد بودند، اما وقت خوشی مشرک میشدند و به غیرخدا توسل و توجه داشتند و غیر خدا را سمیع و بصیر میپنداشتند و خدا فرموده این کارشان دلیلی از طرف ما ندارد. پس مردم زمان ما نیز باید بدانند که توجه و توسل به غیر خدا کفر است و دلیلی از «ما أنزل الله» ندارد. به اضافه بت پرستان در سختی و گرفتاری خدا را میخواندند، ولی منحرفین زمان ما در گرفتاریها و سختیها بندگان خدا را میخوانند و از بتپرستان منحرفترند!!
﴿وَإِذَآ أَذَقۡنَا ٱلنَّاسَ رَحۡمَةٗ فَرِحُواْ بِهَاۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ إِذَا هُمۡ يَقۡنَطُونَ ٣٦ أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٣٧ فََٔاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجۡهَ ٱللَّهِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٣٨﴾[الروم:۳۶-۳۸]
ترجمه: و چون مردم را رحمتی بچشانیم به آن خوش و غره شوند و اگر به سزای اعمالی که کردهاند حادثۀ بدی به ایشان رسد آن وقت همانان مأیوس کردند (۳۶) آیا ندیدند که خدا روزی هرکه را بخواهد میگشاید و یا تنگ میگیرد به راستی که در این امر برای مردم با ایمان عبرتها است(۳۷) پس حقِّ خویشاوندان، مسکین و ابن السبیل را بده، این برای آنان که رضای خدا میجویند بهتر است و آنان خود رستگارند(۳۸).
نکات: یکی از علل بدبختی و بیچارگی بشر همین است که در حال ثروت و نعمت مغرور میشود و در حال فقر و سختی یأس به خود راه میدهد، در حالی که طبق این آیات مقدرات خود را باید به دست خدای حکیم بداند، و حالت نعمت و فقر برای او عبرت باشد و اگر با ثروت شد اول حق خویشان را بدهد زیرا خدا ابتدا به ذکر ایشان نموده است.
﴿وَمَآ ءَاتَيۡتُم مِّن رِّبٗا لِّيَرۡبُوَاْ فِيٓ أَمۡوَٰلِ ٱلنَّاسِ فَلَا يَرۡبُواْ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَآ ءَاتَيۡتُم مِّن زَكَوٰةٖ تُرِيدُونَ وَجۡهَ ٱللَّهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُضۡعِفُونَ ٣٩ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ ثُمَّ رَزَقَكُمۡ ثُمَّ يُمِيتُكُمۡ ثُمَّ يُحۡيِيكُمۡۖ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَفۡعَلُ مِن ذَٰلِكُم مِّن شَيۡءٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٤٠﴾[الروم:۳۹-۴۰]
ترجمه: و آنچه ربا بدهید تا در اموال مردم افزایش بردارد، پس نزد خدا زیاد نمیگردد و آنچه زکاتی بدهید که رضای خدا را بخواهید پس چنین کسان مال خود را زیاد کردهاند(۳۹) خدا است که شما را آفریده و سپس روزیتان داده سپس شما را بمیراند و باز زندهتان کند آیا از شریکانی که شما دارید کسی هست که چیزی از این کارها بکند منزه و برتر است او از آنچه شریک او میگردانند(۴۰).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿وَمَآ ءَاتَيۡتُم مِّن رِّبٗا...﴾آن زیادتی است که انسان قرض گیرنده به مالک میدهد و یا هدیهای است که شخص میدهد تا زیادتر بگیرد یا به عنوان رشوه که موجب سلب برکت از مال است. و مقصود از: ﴿مِّن زَكَوٰةٖ﴾اعم است از زکات واجبی و یا صدقۀ مستحبی که اگر برای رضای خدا بدهد موجب برکت و زیادتی مال است. و جملۀ: ﴿هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن...﴾دلالت دارد بر اینکه هرکس نتواند خلق کند و روزی دهد و بمیراند و زنده کند نباید او را مانند خدا خواند و نباید او را در صفات الهی شریک نمود و چون هیچ مخلوقی چنین صفاتی ندارد پس هیچ مخلوقی را نباید در صفات الهی شریک نمود.
﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٤١ قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلُۚ كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّشۡرِكِينَ ٤٢ فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ ٱلۡقَيِّمِ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا مَرَدَّ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِۖ يَوۡمَئِذٖ يَصَّدَّعُونَ ٤٣﴾[الروم:۴۱-۴۳]
ترجمه: در خشکی و دریا به سبب اعمال مردم تباهی و فساد ظاهر شده تا خدا سزای بعضی از اعمالی که مردم کردهاند به ایشان بچشاند، شاید از گناه برگردند(۴۱) بگو در زمین بگردید و بنگرید عاقبت آنان که پیش از شما بودند چسان بوده اکثر ایشان مشرک بودند(۴۲) پس توجه خود را به این دین راست درست، استوار نما، پیش از آنکه از طرف خدا روز برگشت ناپذیر بیاید، در آن روز همه از یکدیگر جدا میشوند(۴۳).
نکات: بدانکه فساد در آیات فوق به معنای تباهی است و مشابه این معنا در سورۀ انبیاء آیۀ ۲۲ نیز آمده که میفرماید: ﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾[۳۱۱]و مقصود از ظهور فساد در آیۀ ۴۱ همان گرانی و قحطی و جنگهای عمومی و زلزله و مانند آن است، بعضی از مفسران گفتهاند مقصود از فساد نیامدن باران است که در خشکی گیاه نروید و در دریا لؤلؤ و مرجان منعقد نشود و چون باران نیاید جانوران دریا نابینا شوند و هوای بلاد کثیف و متعفّن شود. و مقصود از ﴿يَصَّدَّعُونَ﴾؛ یتفرّقون میباشد که فرقهای در دوزخ و فرقهای در بهشت عنبر سرشت میباشند.
﴿مَن كَفَرَ فَعَلَيۡهِ كُفۡرُهُۥۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِأَنفُسِهِمۡ يَمۡهَدُونَ ٤٤ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٤٥ وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَن يُرۡسِلَ ٱلرِّيَاحَ مُبَشِّرَٰتٖ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَلِتَجۡرِيَ ٱلۡفُلۡكُ بِأَمۡرِهِۦ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ٤٦﴾[الروم:۴۴-۴۶]
ترجمه: هرکه کافر شود کفر او بر ضرر خود اوست وکسانی که عمل شایسته کنند برای خودشان آماده میکنند(۴۴) تا خدا آنان را که ایمان و عملهای شایسته دارند از فضل خود پاداش دهد. بیگمان خدا کافران را دوست نمیدارد (۴۵) و از آیات وجود و قدرت او این است که بادها را برای بشارت میفرستد و تا رحمت خود را به شما بچشاند و تا کشتی به فرمان او روان گردد و تا از فضل او بجویید و شاید شکرگزارید (۴۶).
نکات: ﴿فَلِأَنفُسِهِمۡ يَمۡهَدُونَ﴾دلالت دارد که عمل صالح مانند صندوق پس انداز برای روز بیچارگی و روز قیامت انسان مفید است و تبدیل به قصور و حور و اشجار و أنهار میگردد. و حقتعالی در این آیات بادهای بشارت دهنده را جمع آورده ولی باد هلاکت را که بعداً ذکر نموده مفرد است، زیرا رحمت او بیشتر از عذاب اوست. و در این آیات فوائد بادها را شمرده که آن فوائد را خواهیم شمرد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱنتَقَمۡنَا مِنَ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْۖ وَكَانَ حَقًّا عَلَيۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٧ ٱللَّهُ ٱلَّذِي يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابٗا فَيَبۡسُطُهُۥ فِي ٱلسَّمَآءِ كَيۡفَ يَشَآءُ وَيَجۡعَلُهُۥ كِسَفٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ يَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦۖ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ٤٨ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلِ أَن يُنَزَّلَ عَلَيۡهِم مِّن قَبۡلِهِۦ لَمُبۡلِسِينَ ٤٩﴾[الروم:۴۷-۴۹]
ترجمه: و به تحقیق قبل از تو پیامبرانی را به سوی قومشان فرستادیم پس معجزهها برایشان بیاوردند، پس ما از آنان که جرم و جنایت کردند انتقام گرفتیم و همواره یاری کردن مؤمنین بر ما سزاوار بود (۴۷) خداست که بادها را میفرستد که ابر را برانگیزد و در آسمان هرطوری که بخواهد آن ابر را بگستراند و آن را متراکم گرداند که میبینی باران از خلال آن بیرون میشود، پس چون آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد برساند آنان شادی کنند(۴۸) و گرچه پیش از نزول باران برایشان، سخت نومید بودند(۴۹).
نکات: در این آیات فوائد و منافع بادها را شمرده:
۱- برای بشارت به اهل زراعت که امید باران دارند.
۲- برای حرکت ابرها و آوردن باران رحمت.
۳- برای حرکت کشتی زیرا کشتیها تماما کشتی بادی بوده.
۴- برای جنبش کاروانهای دریایی و تجار صحرایی و به دست آوردن لؤلؤ و مرجان.
۵- برای شکر گزاری مردم، در اینجا حقتعالی لعلّ فرموده، و این لطیفتر از أمر به شکر است.
۶- برای دفع ناامیدی بندگان که از رحمت او مأیوس نگردند.
۷- برای دفع کثافت و تعفن فضا و آوردن خرمی و شادابی.
﴿فَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ رَحۡمَتِ ٱللَّهِ كَيۡفَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٥٠ وَلَئِنۡ أَرۡسَلۡنَا رِيحٗا فَرَأَوۡهُ مُصۡفَرّٗا لَّظَلُّواْ مِنۢ بَعۡدِهِۦ يَكۡفُرُونَ ٥١ فَإِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ ٥٢ وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِ ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ ٥٣﴾[الروم:۵۰-۵۳]
ترجمه: پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از موات شدنش زنده میکند محققا همین قدرت، زندهکنندۀ مردگاناست و او بر هر چیزی تواناست(۵۰) و اگر بادی (آفت زا) بفرستیم که کشتزار را زرد شده ببینند، پس از آن به کفران و حال کفر برگردند(۵۱) پس محققا تو مردگان را نشنوانی و ندا را به کران نشنوانی وقتی که پشت کرده روی میگردانند (۵۲) و تو کوران را از ضلالتشان رهبر نیستی و جز به کسانی که به آیات ما ایمان میآورند و خود مطیعند نشنوانی(۵۳).
نکات: جملۀ: ﴿أَرۡسَلۡنَا رِيحٗا...﴾کلمۀ ریح که باد دبور و موذی است مفرد آمده برخلاف ﴿ٱلرِّيَاحَ مُبَشِّرَٰتٖ﴾چنانکه گذشت. و جملۀ: ﴿فَإِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾با تأکید آمده و موتی جمع در سیاق نفی و مفید عموم است، و به اضافه استثنایی نیامده. معلوم میشود که رسول خداصبا آن عظمت ندای خود را به مردگان نمیشنواند و مردگان صدای او را نمیشنوند، در این حال تعجب است که بعضی از مسلمین میروند سر قبور بزرگان خود و از آنان اذن دخول میطلبند و عقیده دارند که آنان میشنوند، با اینکه بزرگان با گوش خود میشنیدند و در حال وفات گوش ایشان زیر خاک است و فقط کسی که بدون آلتِ گوش میشنود خداست. اینان میگویند: آن بزرگان زنده هستند! باید در جواب گفت بر فرض زنده بودن، زنده به حیات اخروی هستند نه دنیوی چنانکه آیات قرآنی دلالت دارد، رجوع شود به سورۀ آل عمران آیۀ ۱۶۹ و سورۀ نمل آیۀ ۸۰ و سورۀ فاطر آیۀ ۲۲.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّةٗ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضَعۡفٗا وَشَيۡبَةٗۚ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡقَدِيرُ ٥٤ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ يُقۡسِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَيۡرَ سَاعَةٖۚ كَذَٰلِكَ كَانُواْ يُؤۡفَكُونَ ٥٥ وَقَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَٱلۡإِيمَٰنَ لَقَدۡ لَبِثۡتُمۡ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡبَعۡثِۖ فَهَٰذَا يَوۡمُ ٱلۡبَعۡثِ وَلَٰكِنَّكُمۡ كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٥٦ فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يَنفَعُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مَعۡذِرَتُهُمۡ وَلَا هُمۡ يُسۡتَعۡتَبُونَ ٥٧﴾[الروم:۵۴-۵۷]
ترجمه: خداست که شما را از سستی و ناتوانی آفرید، و از پسِ ناتوانی نیرو داد، و از پسِ نیرو ناتوانی و پیری قرار داد. هر چه بخواهد خلق میکند، و او دانای تواناست (۵۴) و روزی که قیامت برپا شود مجرمین قسم میخورند که جز ساعتی بسر نبردهاند. بدینگونه (از حقیقت) منحرف و سرگردان بودهاند(۵۵) و کسانی که دارای علم و ایمانند گویند در مقررات إلهی تا روز قیامت بسر بردهاید اینک روز قیامت است ولیکن شما نمیدانستید(۵۶) پس آن روز عذرخواهی ستمگران سودی ندهد و مورد خشنودی نگردند(۵۷).
نکات: مقصود از: ﴿خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ﴾، آفریدن بشر از نطفه و همچنین از ناتوانی حال طفولیت و شیرخوارگی است. و مقصود از: ﴿مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّةٗ...﴾نیروی جوانی است و پس از آن ناتوانی حال پیری است که این احوال به إراده و اختیار بشر نیست و بشر مقهور قدرتی فوق خودش میباشد که روی حکمت چنین تدبیری در خلقت او آورده است. و جملۀ: ﴿مَا لَبِثُواْ غَيۡرَ سَاعَةٖ﴾، دلالت دارد که مجرمین چون موعود به وعیدند میل نداشتهاند که به زودی موعدشان برسد، ولیکن اهل علم و ایمان چون موعود به وعدۀ ثواب بودهاند از ورود موعد شادمانند، و این درنگ در عالم برزخ است برحسب ظاهر، و قیامت را ساعت گویند برای اینکه به یک لحظه برپا میشود، و معنی ساعت در لغت غیر از معنی ساعت فارسی است. و از این آیات استفاده میشود که عالم برزخ شبیه به خواب است.
﴿وَلَقَدۡ ضَرَبۡنَا لِلنَّاسِ فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن كُلِّ مَثَلٖۚ وَلَئِن جِئۡتَهُم بَِٔايَةٖ لَّيَقُولَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُبۡطِلُونَ ٥٨ كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ ٥٩ فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا يَسۡتَخِفَّنَّكَ ٱلَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ ٦٠﴾[الروم:۵۸-۶۰]
ترجمه: و به تحقیق برای مردم در این قرآن همه جور مَثَلی زدهایم و اگر آیتی برای ایشان بیاوری کسانی که کافرند میگویند شما جز بیهوده گویان نیستید (۵۸) بدینگونه خدا بردل کسانیکه نمیدانند مهرمینهد(۵۹) پس صبر کن که وعدۀ خدا درست است و کسانیکه یقین ندارند تو را به سبک وزنی وا ندارند(۶۰).
نکات: مقصود از: ﴿كُلِّ مَثَلٖ﴾، مَثَلهایی است که برای هدایت لازم است. طبع و مهر نهادنِ حقتعالی بر قلوب کفار و نادانان به واسطۀ اختیار و انتخاب خودشان است لجاجت را. و مقصود از: ﴿وَلَا يَسۡتَخِفَّنَّكَ﴾این است که در مقابل جهالت و اذیت ایشان حوصله کن و با وقار باش و زود از جا در نرو. و از این آیه استفاده میشود که مؤمن اهل یقین است و به قیامت یقین دارد.
[۳۰۷] این روایتها را ثعلبی نیشاپوری در تفسیرش الکشف والبیان (۷/۲۹۲- ۲۹۳) ذکر میکند. مولف آنها را به صورت مختصر و با اندکی تصرف ذکر نموده است. [۳۰۸] این روایت و روایت پیش از آنرا زمخشـری در الکشاف (۳/۴۷۷) و ثعلبی نیشاپوری در الکشف والبیان (۷/۲۹۷) ذکر نموده است؛ و بسیاری از مفسرین این دو روایت را از آنها نقل کردهاند. [۳۰۹] «بدانید که این امت چون امتهای پیش از خود به فرقههای مختلفی تقسیم خواهد شد؛ پس پناه میبریم از شر آنچه وجود دارد... بدانید که این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد؛ بدترین این فرقهها آن است که راه و روش مرا رها کرده و همچون من عمل نمیکند. چون آنان را درک نمودید و دیدید، به دینتان پایبند باشید و راه و روش پیامبرتان را دنبال کنید و از سنت او پیروی کنید و از اشکالاتی که در مورد قرآن بر شما مطرح نمودند، روی گردانید؛ و آنچه را قرآن نیک معرفی نموده بدان پایبند باشید و آنچه را انکار نموده رد کنید. و به الله متعال به عنوان پروردگارتان و به اسلام به عنوان دینتان و به محمد و قرآن به عنوان قاضی و امام راضی باشید». در نسخه مولف به اشتباه آمده است که گوینده این حدیث رسول خدا صمیباشد. درحالیکه این روایت از سخنان علی بن ابیطالب ÷میباشد که درحالی آنرا برای مردم بیان داشت که عازم بصره بود. چنانکه در تمام مصادر تاریخی وارد شده است؛ مانند تاریخ الأمم والـملوک، طبری (۳/۴۹۴)؛ و الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (۳/۱۱۶)؛ و البدایة والنهایة، ابن کثیر (۷/۲۶۲) و...، و همچنین مضمون خطبه بیانگر آن است که از سخنان امام علی ÷میباشد. [۳۱۰] «شیعیان علی همان رستگارانند». حافظ دیلمی، مسند الفردوس، ح (۳۵۹۹)؛ و نگا: حافظ ابن عساکر دمشقی، تاریخ دمشق الکبیر (۴۲/۳۲۲ و۴۳/۳۳۳، و۴۲/۳۷۱) [۳۱۱] «اگر در آسمان و زمین خدایانی غیر خدا بود هر آینه فاسد شده بودند.» [الأنبیاء: ۲۲].