سورۀ عنکبوت مکی و دارای ۶۹ آیه میباشد
سورة العنكبوت (مكية وهي تسع وستون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿الٓمٓ ١ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِينَ ٣ أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّئَِّاتِ أَن يَسۡبِقُونَاۚ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ ٤﴾ [العنکبوت:۱-۴]
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. الف، لام، میم(۱) آیا مردم پنداشتهاند که با گفتن آمنّا رها میشوند و ایشان آزمایش نمیشوند(۲) و به تحقیق کسانی را که پیش از ایشان بودند آزمایش و امتحان کردیم تا خدا کسانی را که راست گفتند معلوم کند و تا دروغگویان را معلوم نماید(۳) آیا کسانی که بدیها میکنند پنداشتهاند که از ما میگریزند چه بد قضاوت میکنند (۴).
نکات: علم خدا ذاتی و ازلی است و از ازل میدانسته دروغگویان و راستگویان را، و مقصود از جملۀ: ﴿فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ....﴾این است معلوم خود را تحقق دهد. و جملۀ: ﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ....﴾دلالت دارد که هرفردی از افراد مردم باید آزمایش و امتحان شود و به صرف اقرار به ایمان کفایت نمیشود.
﴿مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٥ وَمَن جَٰهَدَ فَإِنَّمَا يُجَٰهِدُ لِنَفۡسِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَئَِّاتِهِمۡ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَحۡسَنَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٧ وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حُسۡنٗاۖ وَإِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآۚ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٨ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُدۡخِلَنَّهُمۡ فِي ٱلصَّٰلِحِينَ ٩ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِۖ وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡۚ أَوَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٠﴾ [العنکبوت:۵-۱۰]
ترجمه: هرکس امید دارد به پیشگاه خدا رود بیشک وعدۀ خدا آمدنی است و او شنوای داناست(۵) و هرکس بکوشد همانا برای خودش میکوشد زیرا خدا بینیاز از جهانیان است(۶) و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته را انجام دادهاند البته بدیهایشان را جبران میکنیم و بهتر از آنچه کردهاند پاداششان دهیم (۷) و انسان را به نیکی کردن به پدر و مادرش سفارش کردهایم و اگر والدین بکوشند تا چیزی را که به آن علم نداری با من شریک کنی، اطاعتشان مکن، بازگشت شما به سوی من است، پس، از اعمالی که میکردهاید آگاهتان کنم(۸) و آنان که ایمان آورده و عملهای شایسته را کردهاند، البته آنان را در صف شایستگان وارد میکنیم(۹) و بعضی از مردم میگویند به خدا ایمان داریم پس چون در راه خدا اذیت شوند اذیت مردم را چون عذاب خدا قرار دهند و اگر از جانب پروردگارت نصرت برسد بگویند ما با شما بودیم مگر خدا به آنچه در سینۀ جهانیان است داناتر نیست؟(۱۰).
نکات: مقصود از ﴿لِقَآءَ ٱللَّهِ﴾دیدن خدا نیست زیرا خدا مرئی نیست [۳۰۱]مثلا اگر کوری به ملاقات کسی رفت لازم نیست او را ببیند، پس مقصود از ﴿لِقَآءَ ٱللَّهِ﴾حضور در پیشگاه عدل إلهی در روز قیامت است. و مقصود از ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ....﴾کسانی بودند که مسلمان میشدند، سپس گرفتار اذیت و آزار مشرکین میشدند و گاهی از کثرت آزار از دین بر میگشتند مانند عیاش بن أبی ربیعۀ المخزومی که اسلام آورد در مکه ولی چون از خانوادۀ خود میترسید هجرت کرد به سوی مدینه قبل از هجرت رسول خداص، پس مادرش اسماء بنت مخزمۀ قسم خورد که نخورد و نیاشامد و سرش را نشوید و زیر سایه نرود تا فرزندش برگردد. چون فرزندان شوهر دیگرش ابو جهل و حارث بن هشام برادران عیاش چنین دیدند به مدینه رفتند و او را ملاقات و قصه را برایش گفتند و آنقدر او را وسوسه کردند و برای او عهد و پیمان و قسم آوردند تا او را برگردانیدند، ولی چون از مدینه او را خارج نمودند او را گرفتند و بستند و هرکدام صد تازیانه به او زدند تا از دین اسلام برائت جست، پس چون رها شد قسم خورد که اگر بر حارث قدرتی پیدا کند گردن او را بزند، اتفاقا چون رسول خداصبه مدینه هجرت کرد عیاش نیز هجرت کرد و اسلامش نیکو شد و برادر او حارث بن هشام نیز هجرت کرد و مسلمان شد، ولی عیاش نمیدانست، روزی در اطراف قبا او را دید و گردنش را زد به او گفتند حارث مسلمان شده بود، چون فهمید گریه کرد و توبه نمود و خدمت رسول خداصقصه را عرض کرد [۳۰۲].
﴿وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ ١١ وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّبِعُواْ سَبِيلَنَا وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ وَمَا هُم بِحَٰمِلِينَ مِنۡ خَطَٰيَٰهُم مِّن شَيۡءٍۖ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١٢ وَلَيَحۡمِلُنَّ أَثۡقَالَهُمۡ وَأَثۡقَالٗا مَّعَ أَثۡقَالِهِمۡۖ وَلَيُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عَمَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ١٣﴾[العنکبوت:۱۱-۱۳]
ترجمه: و البته باید خدا آنان را که ایمان آورده معلوم بدارد و البته باید منافقان را معلوم بدارد(۱۱) و آنان که کافرند به کسانی که مؤمن شده گفتند راه ما را پیروی کنید و ما گناهان شما را برعهده میگیریم ولی آنان چیزی از گناهان ایشان را عهده بگیر نیستند زیرا آنان دروغگویند(۱۲) و البته بارهای سنگین خودشان را و بارهای دیگری را با بارهای خود به دوش میکشند و روز قیامت البته از این دروغها که میساختهاند بازخواست شوند(۱۳).
نکات: این آیات در دفع شبهات مشرکین و منافقین است که به تازه مسلمانها میگفتند شما به کفر برگردید گناه شما بر گردن ما. خدای تعالی در جواب ایشان فرموده خیر آنان وزر و وبال شما را به دوش میکشند ولی چیزی از بارهای شما کم نمیشود، بلکه هرکس وزر و وبال خود را بر دوش میکشد. و از رسول خداصنیز نقل شده که فرمود: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً، فَعَلَيْهِ وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِن غِیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ وِزْرِهِ شيءٌ» [۳۰۳].
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَلَبِثَ فِيهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا فَأَخَذَهُمُ ٱلطُّوفَانُ وَهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٤ فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَصۡحَٰبَ ٱلسَّفِينَةِ وَجَعَلۡنَٰهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٥ وَإِبۡرَٰهِيمَ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُۖ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١٦ إِنَّمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا وَتَخۡلُقُونَ إِفۡكًاۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ لَكُمۡ رِزۡقٗا فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ وَٱعۡبُدُوهُ وَٱشۡكُرُواْ لَهُۥٓۖ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ١٧﴾
[العنکبوت:۱۴-۱۷]
ترجمه: و به تحقیق نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس هزار سال پنجاه سال کم میانشان بماند، پس طوفان ایشان را بگرفت درحالی که ستمگر بودند (۱۴) پس او را با کشتینشینان نجات دادیم و آن را عبرتی برای جهانیان گردانیدیم (۱۵) و ابراهیم را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت خدا را بپرستید و از او بترسید این برای شما بهتر است اگر بدانید(۱۶) همانا شما غیر از خدا بتانی را میپرستید و دروغ میسازید به راستی آنان را که غیرخدا میپرستید مالک رزقی برای شما نیستند پس رزق را نزد خدا بجویید و او را بندگی کنید و برای او شاکر باشید، به سوی او بازگشت داده میشوید(۱۷).
نکات: حق تعالی فرموده ﴿أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا﴾، و نفرموده «تسعمائة وخمسین»برای اینکه خواسته عدد تحقیقی را بیان کند و عدد تحقیقی به استثناء معین میشود، و دیگر اینکه به رسول خود بگوید نوح این مدت زیاد صبر کرد پس تو هم باید صبر کنی. و در جملۀ: ﴿إِنَّمَا تَعۡبُدُونَ...﴾استدلال است بر رد پرستیدنِ غیرخدا به چند وجه: ۱- معبود شما بتانی است. ۲- شما خالق آنهایید و کسی مخلوق خود را نمیپرستد. ۳- برای شما نفعی ندارند و رزق شما را نمیدهند. ۴- خدایی که رزاق شماست باید تشکر کنید. ۵- ارجاع امر شما به سوی اوست.
﴿وَإِن تُكَذِّبُواْ فَقَدۡ كَذَّبَ أُمَمٞ مِّن قَبۡلِكُمۡۖ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ ١٨ أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ كَيۡفَ يُبۡدِئُ ٱللَّهُ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥٓۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ١٩ قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ بَدَأَ ٱلۡخَلۡقَۚ ثُمَّ ٱللَّهُ يُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٠ يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَيَرۡحَمُ مَن يَشَآءُۖ وَإِلَيۡهِ تُقۡلَبُونَ ٢١﴾[العنکبوت:۱۸-۲۱]
ترجمه: و اگر شما تکذیب کنید پیش از شما نیز امّتهایی تکذیب کردند و بر عهدۀ رسول جز رساندن آشکار نیست(۱۸) آیا ندیدند که خدا چگونه خلق را آغاز میکند سپس آن را عود میدهد بیگمان این بر خدا آسان است(۱۹) بگو در این زمین سیر کنید پس بنگرید که چگونه خدا آفرینش را آغاز کرده است سپس خدا آن نشأت آخرت را پدید میآورد بیگمان خداوند بر هرکاری تواناست (۲۰) هرکه را بخواهد عذاب میکند و هرکه را خواهد رحم میکند و به سوی او بازگردانده میشوید (۲۱).
نکات: حق تعالی در این آیات برهان آورده برای اثبات معاد و امر کرده به رؤیت عقلی، زیرا جملۀ: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ...﴾استفهام توبیخی است یعنی چرا دیدۀ بصیرت خود را باز نکردهاند، در اینجا امر به تفکر و مطالعه و سیر نموده در کیفیت خلق اولیّه، همان قدرتی که از لا من شئ (هیچ چیز وعدم) ایجاد کرد میتواند قیامت را بر پا کند و از ذرات متفرقه ایجاد نشأت آخرت نماید و این بر او آسان است.
﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِۖ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَلَا نَصِيرٖ ٢٢ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَلِقَآئِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ يَئِسُواْ مِن رَّحۡمَتِي وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٢٣﴾ [العنکبوت:۲۲-۲۳]
ترجمه: و شما نه در زمین و نه در آسمان خدا را عاجز نکنید و جز خدا دوست و یاوری برای شما نیست(۲۲) و آنان که کافر به آیات خدا و ملاقات اویند آنانند که از رحمت من مأیوسند و آنانند که برایشان عذاب دردناک است(۲۳).
نکات: مقصود از ﴿بِمُعۡجِزِينَ﴾این است که از کیفر الهی گریزی ندارید و نمیتوانید از مجازات الهی فرار کنید و او را عاجز نمایید. و جملۀ: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ يَئِسُواْ مِن رَّحۡمَتِيْ﴾دلالت دارد بر اینکه یأس از رحمت خدا نشانۀ کفر و موجب عذاب الیم و از گناهان بزرگ است.
﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱقۡتُلُوهُ أَوۡ حَرِّقُوهُ فَأَنجَىٰهُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلنَّارِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٢٤ وَقَالَ إِنَّمَا ٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا مَّوَدَّةَ بَيۡنِكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ ثُمَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُ بَعۡضُكُم بِبَعۡضٖ وَيَلۡعَنُ بَعۡضُكُم بَعۡضٗا وَمَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّٰصِرِينَ ٢٥﴾[العنکبوت:۲۴-۲۵]
ترجمه: پس جواب قوم ابراهیم جز این نبود که گفتند: بکشیدش و یا بسوزانیدش، پس خدا او را از آتش نجات داد به راستی که در این قصه برای قوهی که ایمان میآورند نشانههایی است (۲۴) و ابراهیم گفت: همانا شما غیر خدا بتانی را برای دوستی میان خود در زندگی دنیا گرفتهاید سپس روز قیامت بعضی از شما کافر به بعض دیگر و برخی از شما لعن برخی دیگر میکنند و جای برقراری شما آتش است و برای شما یاورانی نیست(۲۵).
نکات: ﴿مَّوَدَّةَ بَيۡنِكُمۡ...﴾دلالت دارد که بیشتر مردم کفر و شرک را میپذیرند برای دوستی میان خود و جلب محبت یکدیگر، و برای آنکه مردم نرنجند خرافات را میپذیرند، اما این دوستی چون برای دنیا بوده با رفتن از دنیا زائل میشود و روز قیامت دشمن یکدیگرند و یاوری جز خدا ندارند.
﴿فََٔامَنَ لَهُۥ لُوطٞۘ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّيٓۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٦ وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَ وَءَاتَيۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَإِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٢٧﴾[العنکبوت:۲۶-۲۷]
ترجمه: پس لوط به ابراهیم ایمان آورد و ابراهیم گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم (یعنی از همه چیز صرف نظر میکنم) زیرا او عزیز حکیم است(۲۶) و اسحق و یعقوب را بدو عطا کردیم و در ذریۀ او نبوت و کتاب نهادیم و پاداش او را در این دنیا دادیم و بیگمان او در آخرت از شایستگان است(۲۷).
نکات: حضرت ابراهیم÷پس از آنکه او را به آتش افکندند و خدا نجاتش داد پسرخالهاش لوط به او ایمان آورد. ولی چون نتوانست با مشرکین سازش کند گفت هجرت میکنم، پس به طرف شام و فلسطین آمد خدا هم در دنیا به او آبرومندی داد و هم در آخرت او را معزز خواهد داشت.
﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٨ أَئِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ وَتَقۡطَعُونَ ٱلسَّبِيلَ وَتَأۡتُونَ فِي نَادِيكُمُ ٱلۡمُنكَرَۖ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتِنَا بِعَذَابِ ٱللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ٢٩ قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٣٠﴾[العنکبوت:۲۸-۳۰]
ترجمه: و فرستادیم لوط را وقتی که به قوم خود گفت: آیا شما این کار زشت را که پیش از شما احدی از جهانیان نکردهاند مرتکب میشوید (۲۸) آیا شما پیش مردان میروید و راهزنی میکنید و در محافل خود کار ناروا میکنید، پس جواب قومش جز این نبود که اگر راست میگویی عذاب خدا را برای ما بیاور(۲۹) لوط گفت: پروردگارا، مرا بر ضد گروه مفسدین یاری کن(۳۰).
نکات: قوم لوط عبارت بودند از هفت قریه و شهر سدوم که در مجالس خود آشکارا کارهای زشت مرتکب میشدند و راهزنی میکردند و کارهای زشت دیگری داشتند از قبیل قسم خوردن بسیار و فحش دادن و مزاح کردن به فحش و سوت زدن و از ما تحت خود باد صدادار خارج کردن و سنگریزه بر یکدیگر انداختن و بر رهگذر سنگ انداختن، قمار بازی، شرابخواری، مسخره کردن، کشف عورت نمودن، بند انگشت شکستن و امثال اینها.
﴿وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِيمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ قَالُوٓاْ إِنَّا مُهۡلِكُوٓاْ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِۖ إِنَّ أَهۡلَهَا كَانُواْ ظَٰلِمِينَ ٣١ قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطٗاۚ قَالُواْ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَن فِيهَاۖ لَنُنَجِّيَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ ٣٢ وَلَمَّآ أَن جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِيٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗاۖ وَقَالُواْ لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهۡلَكَ إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ ٣٣ إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰٓ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ ٣٤ وَلَقَد تَّرَكۡنَا مِنۡهَآ ءَايَةَۢ بَيِّنَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٣٥﴾ [العنکبوت:۳۱-۳۵]
ترجمه: چون فرستادگان ما با آن بشارت نزد ابراهیم آمدند، گفتند: ما هلاک کنندگان اهل این قریه هستیم زیرا اهل آن ستمگرند(۳۱) ابراهیم گفت: لوط در آنجاست، گفتند: ما بهتر دانیم کسی را که در آنجاست، او را با کسانش نجات میدهیم مگر زنش را که از باقی ماندگان است(۳۲) و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به وجود ایشان اندوهناک شد و در کار ایشان دلتنگ شد، گفتند: نترس و اندوه مخور که تو و کسانت را نجات میدهیم مگر زنت را که از باقی ماندگان است(۳۳) محققاً ما بر مردم این قریه عذابی از آسمان نازل میکنیم برای آنکه عادت به فسق دارند(۳۴) و به تحقیق از این قریه نشانۀ عبرتی برای گروه خردمندان بجا گذاشتیم(۳۵).
نکات: فرشتگان مأمور عذاب برای قوم لوط نزد ابراهیم رفتند و خبر عذاب را با بشارت فرزندی که اسحق باشد به ابراهیم دادند، حضرت ابراهیم از عذاب قوم لوط متأثر و متأسف شد و گفت: در آن قریه لوط است، فرشتگان گفتند: ما او را نجات میدهیم با خانوادهاش جز زوجهاش، زیرا زوجهاش از کفار و یا نمام و فاسق بود.
﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱرۡجُواْ ٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ ٣٦ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ ٣٧ وَعَادٗا وَثَمُودَاْ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَٰكِنِهِمۡۖ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَكَانُواْ مُسۡتَبۡصِرِينَ ٣٨﴾[العنکبوت:۳۶-۳۸]
ترجمه: و فرستادیم به سوی مدین برادرشان شعیب را، گفت: ای قوم من خدا را بپرستید و به روز دیگر (قیامت) امیدوار باشید و در این سرزمین به فساد مکوشید(۳۶) پس او را دروغگو شمردند و زلزلۀ شدید ایشان را فرا گرفت و در خانههایشان از پای در آمدند (۳۷) و قوم عاد و ثمود را هلاک نمودیم آنانکه مساکنشان را به عیان دیدهاید و شیطان اعمالشان را در نظرشان بیاراست و از راه بازشان داشت درحالی که بینا بودند(۳۸).
نکات: از جملۀ: ﴿ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱرۡجُواْ ٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ﴾، استفاده میشود که اصول دین شعیب توحید و معاد بوده است. و جملۀ: ﴿تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَٰكِنِهِمۡ﴾، دلالت دارد که مساکن قوم عاد و ثمود نزدیک حجاز بوده و آثاری از دیارشان باقی مانده که موجب عبرت همگان است و مقصود از ﴿مُسۡتَبۡصِرِينَ﴾این است که قبلاً بینا بودند و بعد منحرف شدند و یا اینکه با قوۀ بینایی گمراه شدند از جهت تکبر و زیادی نعمت و با اینکه متوجه بودند که خدا عذابشان خواهد کرد، و یا اینکه به گمان خود بینا و زیرک بودند یعنی خود پسند بودند و الأول أظهر.
﴿وَقَٰرُونَ وَفِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا كَانُواْ سَٰبِقِينَ ٣٩ فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّيۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ ٤٠﴾ [العنکبوت:۳۹-۴۰]
ترجمه: و قارون، فرعون و هامان را هلاک نمودیم و موسی با معجزات نزد ایشان آمد پس بزرگی فروختند در آن سرزمین و از قدرت ما فرار نتوانستند(۳۹) پس هریک را به گناهش گرفتیم، بر بعضی باد ریگ افشان فرستادیم و بعضی را صیحه گرفت و بعضی را به زمین فرو بردیم و بعضی از آنها را غرق نمودیم و خدا به ایشان ستم نکرد ولیکن آنان خودشان به خود ستم میکردند (۴۰).
نکات: خداوند هلاک اقوام گذشته را که عصیان و طغیان کردند برای این امت مکرر تذکر میدهد تا عبرت بگیرند و ضمنا تقویت و تسلی برای رسول او باشد. اما قومی که مبتلا به باد ریگ افشان شدند قوم لوط بودند و قومی که مبتلا به صیحه شدند قوم ثمود و شعیب بودند و آنان که به زمین فرو رفتند قارون و رفقایش بودند و آنکه غرق شد فرعون و قوم او و قوم نوح بود.
﴿مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗاۖ وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ٤١ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مِن شَيۡءٖۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٤٢ وَتِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِۖ وَمَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ٤٣﴾[العنکبوت:۴۱-۴۳]
ترجمه: حکایت آنان که غیر خدا را سرپرستانی گرفتند مانند عنکبوت است که خانهای بساخت در حالی که سستترین خانهها محققاً خانۀ عنکبوت است اگر میدانستند(۴۱) حقا که خدا آنچه را که جز خودش میخوانند میداند و او عزیز حکیم است(۴۲) و این مَثَلها را برای مردم میزنیم و جز دانشمندان آنها را نمیفهمند(۴۳).
نکات: کسانی که به غیر خدا توکل کرده و غیر او را تکیه گاه خود قرار داده مانند عنکبوت میباشند از جهاتی: ۱- عنکبوت هر جا خانۀ خرابه و کثافتخانه باشد لانه میسازد، پس آن که در غمخانه و آفتخانۀ دنیا خانه ساخته و به آن دل بسته مانند عنکبوت است. ۲- عنکبوت لانۀ خود را از تارهای نازک میسازد اهل دنیا نیز به نیرنگهای باریک و به خیالات سست، دنیای خود را آماده کردهاند. ۳- عنکبوت برای صید مگس مفتخور، در گوشهای تار میتند تا مگسی را به دام افکند، اهل دنیا نیز برای به دام انداختن یکدیگر و دوشیدن مردم خدعهها و حقهها دارند و اهل طمع و مفتخوران را به دام میاندازند. ۴- عنکبوت خبر ندارد که مالک جایی که در آن تار تنیده به یک جارو ممکن است بساط او را برچیند همانطور اهل دنیا غافلند از مأمور الهی و از قابض ارواح بیخبرند. به هرحال کسانی که غیر خدا را سرپرست و مدیر زندگی خود میدانند طبق این آیه عنکبوت صفتند.
﴿خَلَقَ ٱللَّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٤ ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ ٤٥﴾ [العنکبوت:۴۴-۴۵]
ترجمه: خدا آسمانها و زمین را به حق آفرید حقیقتاً در این خلقت نشانۀ قدرتی است برای مؤمنین(۴۴) آنچه از این قرآن به تو وحی شده بخوان و نماز را بپادار حقا که نماز از کارهای زشت و ناروا باز میدارد و البته ذکر خدا (از هر عبادتی) بزرگتر است و خدا میداند چه میکنید(۴۵).
نکات: معنی ﴿ٱتۡلُ....﴾بخوان با طمأنینه است. جملۀ: ﴿تَنۡهَى....﴾دلالت دارد بر اینکه نماز نهی میکند و انسان را از کار زشت باز میدارد و سبب آن این است که نمازخوان ناچار است که خود را از نجاست و کثافت باز دارد و چون در پیشگاه حق میخواهد سخن راست بگوید ناچار است از غیرحق مدد نخواهد و غیرخدا را بندگی نکند و ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ﴾را نصب العین قرار دهد و هکذا. بنابراین عبادت حقیقی انسان را از هر منکری باز میدارد. پس عباداتی که چنین اثری در آنها نیست باید گفت عبادت حقیقی و واقعی نیست.
﴿وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمۡ وَٰحِدٞ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٤٦ وَكَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَۚ فَٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَمِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ مَن يُؤۡمِنُ بِهِۦۚ وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلۡكَٰفِرُونَ ٤٧﴾[العنکبوت:۴۶-۴۷]
ترجمه: و با اهل کتاب مجادله مکنید جز به طریقی که نیکوتر است مگر با کسانی از ایشان که ستم کرده باشند و بگویید به آنچه به ما نازل شده و به آنچه به شما نازل شده ایمان داریم و بگویید خدای ما و خدای شما یکی است و ما مطیع اوییم(۴۶) و بدینگونه به سوی تو این کتاب را نازل کردیم پس آنان که به ایشان کتاب دادهایم به آن ایمان میآورند و بعضی از اینان(مشرکان) کسانیاند که به آن ایمان میآورند و منکر آیات ما نشوند مگر کافران(۴۷).
نکات: مجادلۀ به طریق نیکوتر این است که مجادله برای ارشاد و رسانیدن خبر و دفع شر باشد آن هم با نرمی و در مجادله باطلی را تثبیت نکند طبق این آیه با کفار نباید مجادله کرد مگر به أحسن. ولی فِرَق مسلمین زمان ما با برادران دینی خود حاضر نیستند مجادله به أحسن نمایند و به نرمی بپردازند. حقتعالی برای اتحاد و وحدت با اهل کتاب و دفع اختلاف فرموده: ﴿وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ﴾، یعنی؛ ما به آنچه خدا به شما داده ایمان داریم، پس نزاعی نداریم. و مقصود از هؤلاء یهود، نصاری و یا مشرکین است.
﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ٤٨ بَلۡ هُوَ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ فِي صُدُورِ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَۚ وَمَا يَجۡحَدُ بَِٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٩ وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَٰتٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِيرٞ مُّبِينٌ ٥٠﴾
[العنکبوت:۴۸-۵۰]
ترجمه: و تو نبودی که قبل از نزول قرآن هیچ کتابی را بخوانی و به دست خود چیزی نمینوشتی که اگر مینوشتی باطلگرایان (در کارتو) شک میکردند (۴۸) بلکه قرآن آیههایی است روشن در سینههای کسانی که دانش داده شدهاند و جز ستمگران منکر آیات ما نشوند(۴۹) و گفتند: چرا از جانب پروردگارش معجزاتی به او نازل نمیشود بگو همانا معجزات نزد خداست و همانا من فقط بیمرسانی آشکارم(۵۰).
نکات: از آیۀ ۴۸ روشن میشود که رسول خداصامّی و بیسواد بوده و نمیتوانسته خط بنویسد و اگر خط مینوشت ممکن بود کفار بگویند آیات قرآن را از کتب دیگر فرا گرفته و نوشته و مردم را به شک بیندازند، از این آیه واضح میشود کذب آن روایتی که نقل کردهاند رسول خداصدر بیماری و حال احتضار خود به اصحابش فرمود: «ايتُونِي بِدَوَاةٍ وَقِرْطَاسٍ أَكْتُبُ لَكُم» [۳۰۴]، و عمر مانع شد و گفت: «حَسْبُنَا كِتَابُ اللهِ!»زیرا اگر رسول خداصمینوشت، کلام خدا و رسول او نعوذ بالله دروغ میگردید. و ما پیرامون این روایت مجعول، توضیحات کافی را در کتاب «رهنمود سنت در رد اهل بدعت» دادهایم مراجعه شود.
﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٥١ قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ شَهِيدٗاۖ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٥٢﴾[العنکبوت:۵۱-۵۲]
ترجمه: آیا کفایتشان نیست که ما این کتاب را بر تو نازل کردیم تا بر ایشان تلاوت شود، براستی در این کتاب رحمت و تذکری است برای گروهی که ایمان میآورند(۵۱) بگو خدایی که آنچه در آسمانها و زمین است میداند برای گواهی بین من و شما کافی است و آنان که به باطل ایمان آورده و به خدا کافر شدهاند آنان خود زیانکارند(۵۲).
نکات: این آیات دلالت دارد که قرآن برای اثبات نبوت رسول خداصو برای بیان اصول و فروع دین کافی است. بعضی اشکال کردهاند که چون یهود معجزه میخواستند خدا در این آیه فرموده که قرآن برای اعجاز کافی است و احتیاجی به معجزۀ دیگر نیست، پس این آیه در مقام بیان کفایت قرآن از هرجهت نیست بلکه فقط از جهات إعجاز کافی است؟ گوئیم: اولاً: این سوره در مکه نازل شده و به یهود مربوط نیست. ثانیاً: کسی که میگوید قرآن برای معجزه کافی است نباید معجزۀ دیگر برای رسولخداصذکر کند و حال آنکه شما معجزات دیگری برای آن حضرت قائلید. ثالثاً: آیه اطلاق دارد چنانکه در مقدمۀ یازدهم این کتاب بیان شد مراجعه شود. و در این آیه کلمۀ ﴿يُتۡلَىٰ﴾مجهول است و میرساند که هرکس تلاوت کند کافی است و مخصوص رسول نیست.
﴿وَيَسۡتَعۡجِلُونَكَ بِٱلۡعَذَابِ وَلَوۡلَآ أَجَلٞ مُّسَمّٗى لَّجَآءَهُمُ ٱلۡعَذَابُۚ وَلَيَأۡتِيَنَّهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ ٥٣ يَسۡتَعۡجِلُونَكَ بِٱلۡعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُۢ بِٱلۡكَٰفِرِينَ ٥٤ يَوۡمَ يَغۡشَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۡ وَيَقُولُ ذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٥﴾
[العنکبوت:۵۳-۵۵]
ترجمه: و از تو باشتاب عذاب میخواهند و اگر أجل معین نبود عذاب بر ایشان آمده بود و البته ناگهانی به آنان خواهد رسید در حالی که بیخبرند(۵۳) باشتاب از تو عذاب میطلبند و محققا دوزخ فراگیرندۀ کافران است(۵۴) روزی که عذاب از بالا و زیر پاهایشان فراگیردشان و خدا میگوید کارهایی را که میکردید بچشید(۵۵).
نکات: کفار مکه مانند نضر بن حارث اظهار میکردند که ما حاضریم خدا عذابمان کند ولی برای ایمان حاضر نیستیم و اگر محمد راست میگوید برای ما فوری عذاب را از خدا بخواهد. حقتعالی جواب داده که عذاب به خواست ایشان نیست و هرگاه خدا بخواهد ناگهان عذابشان خواهد کرد و به اضافه دوزخ برای عذابشان کافی است.
﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ ٥٦ كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۖ ثُمَّ إِلَيۡنَا تُرۡجَعُونَ ٥٧ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ غُرَفٗا تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ نِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ ٥٨ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ ٥٩﴾ [العنکبوت:۵۶-۵۹]
ترجمه: ای بندگان من که ایمان آوردهاید زمین من وسیع و گشاده است فقط مرا بپرستید(۵۶) همه کس مرگ را میچشد آنگاه سوی ما بازگشت شوید(۵۷) و آنان که ایمان آورده و عملهای شایسته را انجام دادهاند البته ایشان را در غرفههای بهشت جایشان میدهیم که جویها از زیر آن روان است و در آن بمانند، چه نیکو است پاداش اهل عمل(۵۸) آنان که صبر نموده و به پروردگارشان توکل میکنند(۵۹).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ﴾، رفع عذر بندگان است که اگر در شهر و قریۀ خود از عهدۀ حفظ ایمان برنمیآیند مسافرت کنند به بلاد و قرای دیگر مانند مؤمنین مستضعفین اهل مکه که آیه دربارۀ ایشان نازل گردیده باید هجرت کنند برای عمل به آداب دین خود و نگویند ما اگر از خانه و لانۀ خود برویم چه کسی ما را راه میدهد و یا ما را آب و طعام میدهد و بدانند که خدا رزاق است و وسیلۀ بهتری و مکان بهتری به ایشان خواهد داد چنانکه در آیۀ بعد بیان شده است. و جملۀ: ﴿مِن تَحۡتِهَا﴾با جملۀ: ﴿تَجۡرِي تَحۡتِهَا﴾که بدون کلمۀ ﴿مِن﴾میآید فرق دارد زیرا جملۀ ﴿تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا﴾دلالت دارد که سرچشمۀ آب، مبدأش زیر قصر ایشان است. اما جملۀ ﴿تَجۡرِي تَحۡتِهَا﴾فقط دلالت دارد که آب به زیر قصور آنان جریان دارد.
﴿وَكَأَيِّن مِّن دَآبَّةٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ يَرۡزُقُهَا وَإِيَّاكُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٦٠ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٦١ ٱللَّهُ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَيَقۡدِرُ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ٦٢﴾
[العنکبوت:۶۰-۶۲]
ترجمه: و چه بسیار جنبندهای که روزی خود را حمل نمیکنند، خدا آنها و شما را روزی میدهد و او شنوای داناست(۶۰) و اگر از ایشان بپرسی آسمانها و زمین را که آفریده و خورشید و ماه را (که) مسخّر نمود؟ قطعاً خواهند گفت: خدا، پس به کجا سرگردانند(۶۱) خدا روزی هر که را بخواهد میگشاید و یا برای او تنگ میگیرد به تحقیق خدا به هر چیزی داناست(۶۲).
نکات: مقصود از جملۀ ﴿لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا﴾بسیاری از حیوانات هستند مانند کبوتر و کبک و غیره و یا بچۀ انسان که طفل شیرهخوار است و نمیتواند رزق خود را بردارد و بر دوش کشد. و جملۀ ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم...﴾دلالت دارد که مشرکین میگفتند: خالق آسمانها و زمین الله است، ولی باز در عبادت و خواستن حوائج مانند مردم زمان ما سرگردان بودند و به غیرخدا رجوع میکردند.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ مَوۡتِهَا لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡقِلُونَ ٦٣ وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِيَ ٱلۡحَيَوَانُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ٦٤ فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ ٦٥ لِيَكۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ وَلِيَتَمَتَّعُواْۚ فَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ ٦٦﴾[العنکبوت:۶۳-۶۶]
ترجمه: و اگر از آنان بپرسی: چه کسی از آسمان آبی نازل کرد که زمین را پس از موات بودنش إحیا کند؟ البته خواهند گفت: الله، بگو الحمد لله بلکه بیشترشان بیخردند(۶۳) و زندگی این دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و به راستی که سرای دیگر همان زندگی حقیقی و حیات است اگر میدانستند(۶۴) پس چون به کشتی سوار شوند خدا را بخوانند و دین را خاص او کنند پس چون به سوی خشکی نجاتشان دهد ناگاه همانان شرک آورند(۶۵) برای آنکه کفران کنند به آنچه به ایشان دادهایم و برای آنکه کامیاب وخوش باشند پس به زودی خواهند دانست(۶۶).
نکات: از این آیات به صراحت معلوم میشود مشرکین، خدا را همه کارۀ جهان و مدیر زمین و آسمان و نازل کنندۀ باران میدانستند ولی در کرنش و خواستن حوائج متوسل به مخلوقاتی میشدند. پس مسلمان باید از این آیات بیدار شود و در عبادت و حوائج متوسل به غیرخدا نشود. و شرک اقسامی دارد، و رسول خداصفرمود: «الشِّرْكُ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْل» [۳۰۵]. و نیز فرموده: «مَنْ مَاتَ وَهُوَ یَدعُو مِنْ دُونِ اللهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ» [۳۰۶]. و جملۀ: ﴿لِيَكۡفُرُواْ...﴾و همچنین ﴿لِيَتَمَتَّعُوا﴾میشود لام آنها لام امر باشد و یا غایت به تقدیر کی. هرکدام باشد صحیح است.
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا وَيُتَخَطَّفُ ٱلنَّاسُ مِنۡ حَوۡلِهِمۡۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ يُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ يَكۡفُرُونَ ٦٧ وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓۚ أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ ٦٨ وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٦٩﴾ [العنکبوت:۶۷-۶۹]
ترجمه: آیا ندیدند (با چشم بصیرت) که ما حرمی را امن قرار دادیم درحالی که مردم از اطرافشان ربوده میشوند (امنیّت ندارند) آیا به باطل ایمان میآورند و به نعمت خدا کافر میشوند (و کفران میکنند)(۶۷) و کیست ظالمتر از آنکه بر خدا دروغی بندد و یا زمانی که حق برای او آمده تکذیب کند، آیا دوزخ جایگاه کافران نیست(۶۸) و آنان که در راه ما مجاهده کنند به راههای خود هدایتشان میکنیم و حقا که خدا با نیکوکاران است(۶۹).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ...﴾اهل مکه میباشد که اطراف مکه مبتلا به قتل و غارت بود و هرکس را میربودند و به اسیری میبردند، ولی شهر مکه در أمن بود. در عوض شکران إلهی کفران کردند و بتپرستی نمودند. و جملۀ: ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ...﴾دلالت دارد که اگر بندهای طالب خدا شناسی و هدایت باشد و کوشش کند، خدا وسائل هدایت او را برایش میرساند و موفق خواهد شد، ولی اگر کوشش نکند و مبتلا به گمراهی و صید دکانداران شود تقصیر خودش میباشد. و جملۀ: ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ...﴾دلالت میکند بر اهمیت احکام دینی و شامل است کسانی را که عقیده و احکامی را به دین خدا میبندند در حالی که در کتاب خدا نشانهای از آنها نیست.
[۳۰۱] نفی امکان رویت و دیدن خداوند متعال در دنیا و آخرت مذهب معتزله و شیعیان زیدی و امامی با تمام فرقههای آنان است. اما مذهب اهل سنت و جماعت در این زمینه اثبات رویت خداوند متعال در آخرت میباشد و در این دیدگاه به آیات و احادیثی استناد میکنند که به این مساله تصریح دارند. نگا: تعلیق مُصحح در پاورقی تفسیر آیات ۲۲ و۲۳ از سوره قیامت از همین کتاب. [مُصحح] [۳۰۲] این داستان را بزرگترین مفسران ذکر کردهاند و با این سیاق در تفسیر الکشف والبیان، ثعلبی نیشاپوری (۷/۲۷۲- ۲۷۳) وارد شده است. و نگا: جامع البیان، طبری (۹/۳۲-۳۳) در تفسیر آیه ۹۲ سوره نساء. [۳۰۳] «هرکس راه و روش بدی در اسلام پایه گذاری کند گناه آن و هرکس بعد از او به آن عمل کند، بدون اینکه از گناهان آنان کم شود، بدوش او خواهد بود». صحیح مسلم (۱۰۱۷)، و سنن ترمذی (۲۶۷۵) و میگوید: این حدیث حَسَن صحیح است. [۳۰۴] «دوات و کاغذی برایم بیاورید تا برایتان بنویسم». صحیح مسلم (۱۶۳۷) بدون عبارت- بدواة وقرطاس-. و صحیح بخاری (۴۱۶۹) و(۵۳۴۵)، و عبارت آن چنین است: «هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ»: «بیایید که چیزی برایتان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید». و مانند آنرا حاکم در الـمستدرک (۳/۵۴۲)، (۶۰۱۶) تخریج نموده و ذهبی در تعلیق بر آن میگوید: اسناد آن صحیح است. و طبرانی چنانکه در مجمع الزوائد (۵/۱۸۱) آمده است. هیثمی میگوید: در میان راویان آن کسی هست که او را نمیشناسم. [۳۰۵] «شرک از راه رفت مورچه هم مخفیتر است». حر عاملی، وسائل الشیعة (۵/۹۹). و در مصادر اهل سنت: سیوطی در الجامع الصغیر با سه لفظ متوالی: ۱- حدیث ش: (۴۹۳۳) به لفظ: «الشِّرْكُ فِي أُمَّتِي أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا»: «شرک در میان امت من مخفیتر است از راه رفتن مورچه بر سنگ سخت است». و میگوید: حکیم ترمذی در نوادر الأصول از ابن عباس و میگوید: «ضعیف است». ۲- حدیث ش: (۴۹۳۴) با این لفظ: «الشِّرْكُ فِيكُمْ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ، وَسَأَدُلُّكَ عَلَى شَيْءٍ إِذَا فَعَلْتَهُ أَذْهَبَ عنْكَ صِغَارَ الشِّرْكِ وَكِبَارَهُ، تَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أُشْرِكَ بِكَ وَأَنَا أَعْلَمُ وَأَسْتَغْفِرُكَ لِمَا لاَ أَعْلَمُ، تَقُولُهَا ثَلاَثَ مَرَّاتٍ»: «شرک در میان شما از راه رفتن مورچه مخفیتر است. و تو را به امری راهنمایی میکنم که اگر آنرا انجام دهی از شرک اصغر و اکبر در امان خواهی ماند؛ اینکه بگویی: پروردگارا، از اینکه دانسته به تو شرک بورزم به تو پناه میآورم و از آنچه نمیدانم در پیشگاه تو طلب مغفرت و آمرزش میکنم. این را سه بار بگو»؛ و میگوید: حکیم ترمذی در نوادر الأصول از ابوبکر؛ ۳- حدیث ش: (۴۹۳۵) با این لفظ: «الشِّرْكُ أَخْفَى فِي أُمَّتِي مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ وَأَدْنَاهُ أَنْ تُحِبَّ عَلَى شَيْءٍ مِنَ الجَوْرِ أَوْ تُبْغِضَ عَلَى شَيْءٍ مِنَ العَدْلِ... الحدیث»: «شرک در میان امت من از راه رفتن مورچه بر سنگی در شبی تاریک و ظلمانی مخفیتر است. و پایینترین مرتبه آن این است که چیزی از ظلم را دوست داشته باشی یا چیزی از عدل را دوست نداشته باشی...». و میگوید: حکیم ترمذی در نوادر الأصول؛ و حاکم در الـمستدرک (۲/۲۹) و میگوید: «صحیح الإسناد است و شیخین آنرا تخریج نکردهاند.»، ذهبی در التلخیص میگوید: «عبد الأعلى؛ دارقطنی در مورد او میگوید: ثقة نیست». و أبونعیم در الحلیة، همگی از عائشة به صورت مرفوع روایت کردهاند. و البانی در ضعیف الجامع الصغیر وزیادته (۳۴۳۲) آنرا ضعیف دانسته است. [۳۰۶] صحیح بخاری (۴۴۹۷).