سورۀ سبإٍ مکی و دارای ۵۴ آیه میباشد
سورة سبإٍ (مكية وهي أربع وخمسون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ١ يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۚ وَهُوَ ٱلرَّحِيمُ ٱلۡغَفُورُ ٢﴾ [سبأ:۱-۲]
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. هرستایش خاص خدایی است که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست و مخصوص ستایش در آخرت است، و اوست حکیم آگاه(۱) میداند آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از آن بیرون میآید و آنچه از آسمان نازل گردد و آنچه در آن بالا رود و اوست رحیم آمرزنده(۲).
نکات: الف و لام ﴿ٱلۡحَمۡدُ﴾اگر برای استغراق باشد هر ستایشی را شامل است و اگر برای عهد باشد مقصود این است که حمد مخصوصی که ستایش کامل است خاص خدا میباشد و در اینجا حقتعالی کیفیت شکر و ستایش را به بندگان یاد میدهد و در آخرت نیز بندگان او به ناچار اعتراف به ستایش او دارند، اگر چه دار تکلیف نیست و مقصود از ﴿مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ریشۀ گیاهان، اشجار، گنجها، اموات و غیر اینها میباشد و مراد از ﴿مَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا﴾زراعات، اشجار، جواهر و حیوانات است. و مراد از ﴿وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَا﴾ممکن است ملائکه و اعمال آدمیان باشد. و جملۀ ﴿مَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَا﴾، علاوه برآنچه گفته شد، ممکن است اشارهای نیز باشد به آنچه دانشمندان علم نجوم میگویند. ایشان میگویند روزانه حدود بیست میلیون سنگهای آسمانی با سرعتی حدود ۵۰ تا ۷۰ کیلومتر در ثانیه با جو زمین که حدود ۸۰۰ کیلومتر ضخامت دارد برخورد میکنند سرعت زیاد سنگها و از طرفی گازهای نگهبان زندگی بر سطح کرۀ زمین به نام هوا که با سرعت صد هزار کیلومتر در ساعت از روی این سنگها میگذرند باعث میشوند ابتدا سنگهای سماوی داغ و سپس از حرارت سفید گردیده و بعد از هم متلاشی میشوند، و اغلب آنها قبل از رسیدن به زمین کاملا سوخته و خاکستر میگردند و نیز به موجب عوامل نامعلوم ذراتی از آنها از محدودۀ زمین خارج میشوند یعنی به علت سرعت زیادی که دارند قوۀ جاذبۀ زمین نمیتواند آنها را برباید و در نتیجه به طرف ستارگان و آسمان صعود مینمایند و در حوزۀ خورشید افتاده و یا بین ستارگان سرگردان میشوند.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَا تَأۡتِينَا ٱلسَّاعَةُۖ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتَأۡتِيَنَّكُمۡ عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِۖ لَا يَعۡزُبُ عَنۡهُ مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَآ أَصۡغَرُ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرُ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ ٣ لِّيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٤ وَٱلَّذِينَ سَعَوۡ فِيٓ ءَايَٰتِنَا مُعَٰجِزِينَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مِّن رِّجۡزٍ أَلِيمٞ ٥﴾ [سبأ:۳-۵]
ترجمه: و آنان که کافرند گویند ساعت قیامت، ما را نخواهد آمد. بگو: آری، قسم به پروردگارم آنخدایی که دانای غیب است که قیامت سراغتان خواهدآمد، هموزن ذرهای نه در آسمانها و نه درزمین از علم او نهان نیست و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن مگر آنکه در کتابی روشن است(۳) تا جزا دهد آنان را که ایمان آورده و کارهای شایسته را نمودهاند، آنهایند که برایشان آمرزش و روزی ارجمند است(۴) و آنان که در مخالفت با آیات ما کوشیدند تا (بهگمان خود) ما را عاجز کنند، آنهایند که برایشان عذابی است از پلیدی دردناک(۵).
نکات: مقصود از ﴿كِتَٰبٖ مُّبِينٖ﴾علم حقتعالی و یا کتاب تکوین است و مقصود از ﴿رِزۡقٞ كَرِيمٞ﴾روزی گوارای دائم بدون منت است و آن بهشت است.
﴿وَيَرَى ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ ٱلۡحَقَّ وَيَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ ٦ وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ هَلۡ نَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ يُنَبِّئُكُمۡ إِذَا مُزِّقۡتُمۡ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمۡ لَفِي خَلۡقٖ جَدِيدٍ ٧ أَفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِۦ جِنَّةُۢۗ بَلِ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ فِي ٱلۡعَذَابِ وَٱلضَّلَٰلِ ٱلۡبَعِيدِ ٨ أَفَلَمۡ يَرَوۡاْ إِلَىٰ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِن نَّشَأۡ نَخۡسِفۡ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ نُسۡقِطۡ عَلَيۡهِمۡ كِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّكُلِّ عَبۡدٖ مُّنِيبٖ ٩﴾[سبأ:۶-۹]
ترجمه: و کسانی که دانش داده شدهاند میبینند که آنچه از پروردگارت به تو نازل شده حق است و به راه خدای عزیز حمید هدایت میکنند(۶) و آنان که کافر شده گفتند: آیا شما را راهنمایی کنیم به مردی که شما را خبر میدهد که چون کاملاً ریز ریز شدید محققاً به خلقت جدیدی خواهید بود(۷) آیا بر خدا دروغ بسته و یا جنونی در او هست؟ نه بلکه آنان که به آخرت ایمان ندارند در عذاب و گمراهی دوری هستند(۸) آیا به آنچه پیش رویشان و پشت سرشان هست از آسمان و زمین ننگریستند اگر بخواهیم به زمینشان فرو میبریم و یا پارهای از آسمان رویشان افکنیم. به راستی در این امر برای هر بندۀ توبهگری عبرت است (۹).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ...﴾آنان که دانش داده شدهاند آیا اهل معرفت از اصحاب رسول خداصبوده و یا دانشمندان اهل کتاب است، به نظر میرسد که عام باشد برای هردانشمندی، و مراد از ﴿صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ﴾دین اسلام است. و مقصود از جملۀ: ﴿أَفَلَمۡ يَرَوۡاْ إِلَىٰ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ...﴾استدلال برای تفکر در وجود آسمان، زمین و اثبات قدرت حقتعالی میباشد بر خلق جدید قیامت.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ مِنَّا فَضۡلٗاۖ يَٰجِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُۥ وَٱلطَّيۡرَۖ وَأَلَنَّا لَهُ ٱلۡحَدِيدَ ١٠ أَنِ ٱعۡمَلۡ سَٰبِغَٰتٖ وَقَدِّرۡ فِي ٱلسَّرۡدِۖ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ ١١ وَلِسُلَيۡمَٰنَ ٱلرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهۡرٞ وَرَوَاحُهَا شَهۡرٞۖ وَأَسَلۡنَا لَهُۥ عَيۡنَ ٱلۡقِطۡرِۖ وَمِنَ ٱلۡجِنِّ مَن يَعۡمَلُ بَيۡنَ يَدَيۡهِ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَمَن يَزِغۡ مِنۡهُمۡ عَنۡ أَمۡرِنَا نُذِقۡهُ مِنۡ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ ١٢ يَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا يَشَآءُ مِن مَّحَٰرِيبَ وَتَمَٰثِيلَ وَجِفَانٖ كَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِيَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُكۡرٗاۚ وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ ١٣﴾ [سبأ:۱۰-۱۳]
ترجمه: و به تحقیق داود را ازجانب خود فضیلتی دادیم، ای کوهها با وی هم آواز شوید با پرندگان، و آهن را برای وی نرم کردیم(۱۰) که زرههای بلند بساز و بافت آن را به اندازه بگیر. و عمل شایسته کنید زیرا من بدانچه میکنید بینایم (۱۱) و باد را برای سلیمان رام کردیم که سیر بامدادش (به اندازۀ) یک ماه و شبانگاهش یکماه بود و چشمۀ مس را برای او روان ساختیم و از جن کسانی در حضور او به فرمان پروردگارش کار میکردند و هرکس از ایشان از فرمان ما سرپیچی میکرد از عذاب سوزان به او میچشاندیم(۱۲) و برای وی میساختند هرچه میخواست ازقصرها ومجسمهها و کاسههایی مانند حوضها و دیگهای ثابت. ای خاندان داود برای شکرگزاری عمل کنید و کمی از بندگانم شکرگزارند (۱۳).
نکات: فضیلت داود به نبوت و کتاب و معجزات بوده و اول کسی که زره آهنی ساخت حضرت داود÷بود که خدا آهن را برای وی نرم نمود و از فروش زره زندگی میکرد و عیال خود را إطعام مینمود و اگر زیاد میماند صدقه میداد. در حدیث آمده که خدا به داود وحی نمود که تو بندۀ خوبی هستی جز اینکه از بیت المال ارتزاق میکنی، حضرت داود چهل شبانه روز گریه کرد تا خدا آهن را برای وی نرم نمود که روزی یک زره بسازد و بفروشد و از بیت المال مستغنی گردد [۳۶۷]. و صدای خوبی داشته و چون تسبیح میگفت: کوه صدای او را به تسبیح برمیگردانید. و برای فرزند او حضرت سلیمان باد را مسخر کرد که در ساعت صبح به قدر یک ماه میپیمود و همچنین در ساعت عصر و جنیان برای او قصرها، مجسمهها، کاسههای بزرگ و دیگها میساختند و بیت المقدس در زمان سلیمان ساخته شد با سنگهای مرمر، سفید، زرد و سبز و آیا ساختن مجسمه در زمان سلیمان حلال بوده و یا مجسمۀ درخت و مانند آن میساختند و مجسمۀ ذی روح نمیساختند معلوم نیست. و میتوان گفت: مجسمه هرگاه برای عبادت و کرنش نباشد مانند عروسکی که بچهها دارند چنانچه مفسدهای در آن نباشد ساخت و خرید و فروش آن اشکالی ندارد.
﴿فَلَمَّا قَضَيۡنَا عَلَيۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡكُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ ٱلۡجِنُّ أَن لَّوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ٱلۡغَيۡبَ مَا لَبِثُواْ فِي ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِينِ ١٤﴾[سبأ:۱۴]
ترجمه: پس چون مرگ را برای او مقرر داشتیم دلالت بر مرگ او ننمود جز جانور زمین (موریانه) که عصای ویرا بخورد. پس چون بیفتاد، بر دیوان روشن شد که اگر غیب میدانستند در عذاب خفتانگیز نمیماندند(۱۴).
نکات: حضرت سلیمان در محل عبادت خود اعتکاف میکرد پس چون مرگ او رسید خدا خواست مرگ او معلوم نباشد تا مردم بدانند که جنیان علم غیب ندارند، و لذا از مرگ سلیمان مطلع نبودند درحالی که برای سلیمان کار میکردند و بناء بیت المقدس را میساختند پس سلیمان در حالی که تکیه بر عصا کرده بود ملک الموت او را قبض روح کرد و تا یک سال همانطور ایستاده تکیه بر عصا ماند تا بناء بیت المقدس تمام شد آن وقت خدا موریانه را بر عصای او مسلط کرد، چون عصای او را خورد او به زمین افتاد و مرگ او بر انس و جن ظاهر گردید. و نکتۀ دیگر اینکه دانسته شود چون اجل آمد لحظهای مؤخر نمیشود و در حال ایستاده قبض روح میشود و فرصت نشستن نیست.
﴿لَقَدۡ كَانَ لِسَبَإٖ فِي مَسۡكَنِهِمۡ ءَايَةٞۖ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٖ وَشِمَالٖۖ كُلُواْ مِن رِّزۡقِ رَبِّكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لَهُۥۚ بَلۡدَةٞ طَيِّبَةٞ وَرَبٌّ غَفُورٞ ١٥ فَأَعۡرَضُواْ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ سَيۡلَ ٱلۡعَرِمِ وَبَدَّلۡنَٰهُم بِجَنَّتَيۡهِمۡ جَنَّتَيۡنِ ذَوَاتَيۡ أُكُلٍ خَمۡطٖ وَأَثۡلٖ وَشَيۡءٖ مِّن سِدۡرٖ قَلِيلٖ ١٦ ذَٰلِكَ جَزَيۡنَٰهُم بِمَا كَفَرُواْۖ وَهَلۡ نُجَٰزِيٓ إِلَّا ٱلۡكَفُورَ ١٧﴾[سبأ:۱۵-۱۷]
ترجمه: به تحقیق برای قوم سبا درمحل سکونتشان نشانهای(از نعمت خدا) بود. دو باغستان ازجانب راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و برای او شکرگزارید، شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده(۱۵) ولی آنها روی گردانیدند پس بر ایشان سیل سخت فرستادیم و دو باغستانشان را به دو باغستان تبدیل کردیم که دارای میوۀ تلخ و خار و اندکی از سدر بود(۱۶) این چنین پاداششان دادیم به سبب کفرانشان و آیا جز کفران پیشه را مجازات میکنیم؟ (۱۷).
نکات: قوم سبا از عرب اهل یمن میباشند و برای خود سدی داشتند که بین دو کوه بود و آب در پشت آن جمع میشد و برای آن سوراخها بود که باز میکردند و به قدر احتیاج آب را میبردند و دو طرف خانه و مسکنشان سراسر باغ بود چه از طرف راست و چه از طرف چپ، و هوای طرب انگیز و روح پروری داشت و در آنجا نه پشه و نه عقرب و نه سایر حیوانات موذی پیدا میشد، ولی شکر خدا نکردند و از قوانین إلهی اعراض کردند، خدای تعالی موشهائی را بر سدِّ ایشان گماشت که آن را خوردند و سوراخ کردند، به طوری که سیل فشار آورد و سد از جا کنده شد و سیل تمام مزارع و باغات ایشان را خراب کرد به طوری که مختصر شورهگز و درخت سدری در آن ماند و بوستانهاشان از بین رفت، خدا این قصه را ذکر کرده برای عبرت بندگان خود که شکرگزار باشند. از رسول خداصنقل شده که فرمود: «أَكْرِمُوا الْخُبْزَ فَإِنَّهُ قَدْ عَمِلَ فِيهِ مَا بَيْنَ الْعَرْشِ إِلَى الْأَرْضِ وَمَا فِيهَا مِنْ كَثِيرٍ مِنْ خَلْقِه» [۳۶۸]، یعنی: «نان را گرامی دارید زیرا برای به دست آمدن آن عوامل سماوی، زمینی و بسیاری از مخلوقات الهی مؤثر بودهاند.» و تمام نعمتهای الهی را باید چنین دانست و از شکرگزاری غافل نبود و به قوانین الهی و آیات او پشت نکرد.
﴿وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُمۡ وَبَيۡنَ ٱلۡقُرَى ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَا قُرٗى ظَٰهِرَةٗ وَقَدَّرۡنَا فِيهَا ٱلسَّيۡرَۖ سِيرُواْ فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا ءَامِنِينَ ١٨ فَقَالُواْ رَبَّنَا بَٰعِدۡ بَيۡنَ أَسۡفَارِنَا وَظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِيثَ وَمَزَّقۡنَٰهُمۡ كُلَّ مُمَزَّقٍۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٖ ١٩﴾[سبأ:۱۸-۱۹]
ترجمه: و بین ایشان و بین قریههایی که در آنها برکت نهاده بودیم دهکدههای نمایان قرار دادیم و سیر در آنها را (آسان و مسافتی) بهاندازه قرار دادیم (و گفتیم) شبها و روزها در آنها به حال امن سیر کنید(۱۸) پس گفتند: پروردگارا، میان سفرهای ما فاصله و دوری قرار ده. و به خود ستم کردند پس ایشان را داستانها (برای آیندگان) قرار دادیم و آنان را سخت از هم پراکندیم به راستی که در این داستان آیات عبرتی است برای هر صبور شکرگزاری(۱۹).
نکات: بین قوم سبا که در زیر سدِّ مآرب بودند تا شام که زمین با برکتی است زیرا مملو از انهار و اشجار است، قریههایی بود آباد که از قریۀ اول قریۀ دوم پیدا بود و همچنین در تمام طول راه. نوشتهاند که از سد مآرب تا شام چهار هزار قریۀ آباد بود که هر مسافری میتوانست بیزاد و توشه مسافرت کند و احتیاج به حمل زاد و توشه نداشته باشد، زیرا در بین راه به هر قریهای میرسید طعام آنجا دسترس بود و هرمسافری به حال امن مسافرت میکرد، نه دزدی و نه درندهای در راه بود، ولی مردم سبا ناشکری میکردند و آرزو داشتند که در راهشان این همه قریه نباشد و مسافرتشان در راه دور و دراز باشد، و حقتعالی در اثر ناشکری آبادیهای ایشان را تبدیل به بیابان کرد و اهالی آنجا همه پراکنده شدند، بعضی شام و فلسطین و بعضی به مدینه، مکه و جاهای دیگر رفتند و ایشان را عبرت برای آیندگان قرار داد.
﴿وَلَقَدۡ صَدَّقَ عَلَيۡهِمۡ إِبۡلِيسُ ظَنَّهُۥ فَٱتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٢٠ وَمَا كَانَ لَهُۥ عَلَيۡهِم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن يُؤۡمِنُ بِٱلۡأٓخِرَةِ مِمَّنۡ هُوَ مِنۡهَا فِي شَكّٖۗ وَرَبُّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٍ حَفِيظٞ ٢١﴾[سبأ:۲۰-۲۱]
ترجمه: و به تحقیق شیطان گمان خود را دربارۀ(گمراه کردن) ایشان تصدیق کرد و همه جز گروهی از مؤمنین پیروی او کردند(۲۰) و ابلیس را بر ایشان تسلطی نبوده جز برای اینکه مؤمن به آخرت را از آنکه به آخرت شک دارد معلوم بداریم و پروردگارت بر هر چیزی نگهبان است(۲۱).
نکات: شیطان روزی که آدم را سجده نکرد و مطرود درگاه خدا گشت، قسم خورد و گفت ﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾[۳۶۹]، ولی یقین نداشت که میتواند همه را گمراه و یا بیشتر بنی آدم را به کفران بیندازد چنانکه در آیۀ ۱۷ سورۀ اعراف گفته بود: ﴿وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ﴾[۳۷۰]. اما چون به إغوای بنی آدم پرداخت و ایشان را فریفت اکثرا پیرو او شدند و گمان گمراهی که در بنی آدم داشت مصداق پیدا کرد و گمان خود را راست و درست یافت. و مقصود از: ﴿وَمَا كَانَ لَهُۥ عَلَيۡهِم مِّن سُلۡطَٰنٍ﴾این است که شیطان تسلطی بر بنی آدم ندارد و نمیتواند به زور گمراه کند مگر آنکه کسی به اختیار خود شیطان را بر خود تسلط دهد و موجب خذلان خود گردد.
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ ٢٢ وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ حَتَّىٰٓ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمۡ قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّكُمۡۖ قَالُواْ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ ٢٣﴾ [سبأ:۲۲-۲۳]
ترجمه: بگو بخوانید کسانی غیر خدا را که گمان کردهاید (قابل خواندن میباشند) که هم وزن ذرهای در آسمانها و زمین مالک نیستند و برای ایشان در آسمان و زمین شرکتی نیست و برای خدا پشتیبانی از ایشان نیست(۲۲) و شفاعت در پیشگاه او سود ندهد مگر برای آنکه إذنی برای او صادر شده باشد تا وقتی که از دلهای ایشان وحشت برود، گویند پروردگارتان چه گفت گویند حق را گفت و او والا و بزرگست(۲۳).
نکات: یکی از آیاتی که به طور مذمت امر کرده به خواندن غیرخدا و غیر خدا را مؤثر و مفید برای مخلوق ندانسته این آیات است. و مقصود از جملۀ: ﴿ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾، ذوی العقول از ملائکه و أنبیاء مقربین است که به هیچ وجه قابل خواندن نیستند، زیرا آنان یا مالک چیزی شدهاند از طرف خدا و یا در تأثیر شریک خدایند و یا وزیر و پشتیبان خدایند و یا شفیع و واسطه میباشند. مؤثر بودن آنان به این چهار احتمال است و خدا تمام این احتمالات را مردود ساخته است. در این صورت تعجب است از آنان که غیرخدا را میخوانند و با وجود چنین آیات محکمی متوجه نیستند. در حالی که اولیا با عقیدۀ آنان مخالفند و شفاعتی که آنان میگویند قبول ندارند، و شفاعتی که عوام قائل است که در روز قیامت، خدا هیچ کاره شود و حساب شیعیان به دست امامان سپرده شود و آنان هم گناهان ایشان را عفو نمایند تا ایشان داخل بهشت شوند هیچ مدرکی در کتاب خدا که فقط خدا را محاسب میداند ندارد، و برای چنین شفاعتی استناد به آیۀ فوق غلط است. و شفاعت انسانی برای انسان دیگر در روز قیامت به بیانی که ایشان میگویند در هیچ آیهای از آیات قرآن ذکر نشده بلکه نفی شده و قرآن همه را در گرو اعمال میداند نه آن که خداوند به لحاظ شفیع از قوانین خود صرف نظر کند، علاوه بر این هیچ بشری از اعمال بشر دیگر اطلاع ندارد و در این صورت چطور در قیامت میتواند برای او شفاعت کند. بنابراین شفاعتهایی که در قرآن آمده دربارۀ شفاعتی که اینان برای خود در قیامت قائلند و هر جرم و جنایتی را میکنند، نیست و به هیچ وجه مطابقت ندارد، اگر شفاعتی در قیامت باشد، همان ابلاغ رحمت برای صالحان و مؤمنان است چنان که در سورۀ اعراف آیاتی به این موضوع اشاره دارد، بنابراین فقط ایمانِ صحیح، اعمال صالح و رحمت خدا موجب نجات و رستگاری است، و البته شفاعت و استغفار فردی برای دیگری در دنیا صحیح است و به مؤمنین دستور داده شده که برای یکدیگر استغفار کنند. و به علاوه ائمه و اولیاء که ایشان آنان را شفیع خود میدانند، ادعاهای ضد قرآنی نداشتند بلکه تابع قرآن بودند و همواره از عاقبت خود نگران بودند و همواره خائف و از خدا طلب بخشش و آمرزش میکردند که کلمات ایشان در این مورد بسیار است، مثلا علی بن الحسین÷که به علت زیادی سجده و عبادتی که میکرد او را سجاد نامیدهاند در صحیفۀ سجادیه ضمن دعاهای ۲۴، ۳۱، ۳۲، ۴۸، ۵۰، و ۵۳ عرض میکند:
«فَقَدْ أَقَامَتْنِي يَا رَبِّ ذُنُوبِي مَقَامَ الْخِزْيِ بِفِنَائِكَ، فَإِنْ سَكَتُّ لَمْ يَنْطِقْ عَنِّي أَحَدٌ، وَإِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِأَهْلِ الشَّفَاعَةِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَشَفِّعْ فِي خَطَايَايَ كَرَمَكَ، وَعُدْ عَلَى سَيِّئَاتِي بِعَفْوِكَ،... .... وَلَا شَفِيعَ لِي إِلَيْكَ فَلْيَشْفَعْ لِي فَضْلُكَ...». «لَا تَجْعَلْنِي فِي أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَالْأُمَّهَاتِ يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ». «لَا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذَلِكَ مِنْ رَجَائِي... ». «قَارَفْتُ مَعْصِيَتَكَ، وَاسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْيِي سَخْطَتَكَ،...... لَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ لِي إِلَيْكَ، وَلَا خَفِيرٌ يُؤْمِنُنِي عَلَيْكَ، وَلَا حِصْنٌ يَحْجُبُنِي عَنْكَ، وَلَا مَلَاذٌ أَلْـجَأُ إِلَيْهِ مِنْكَ...». «ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَنَشْرِي، وَاجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَفِي أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي... » «أَسْأَلُكَ أَمْنًا مِنْ عَذَابِكَ،...». «هَذِهِ الرِّمَّةَ الْـهَلُوعَةَ، الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ حَرَّ شَمْسِكَ، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ حَرَّ نَارِكَ!».
آری، شفاعتی که اینان برای ائمۀ خود قائلند خود ائمه ‡منکر آن بودند. علی÷که ایشان خود را شیعیان او میپندارند ضمن بعضی از ادعیه و مناجات خود میفرماید: «وَلَقَدْ رَجَوْتُ مِمَّنْ تَوَلَّانِي فِي حَيَاتِي بِإِحْسَانِهِ أَنْ يَشْفَعَهُ لِي عِنْدَ وَفَاتِي بِغُفْرَانِهِ، إِلَهِي لَئِنْ خَيَّبْتَنِي أَوْ طَرَدْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَرْجُو وَمَنْ ذَا أَشْفَع إِلَیكَ لَدَي الإِعسَار وَالیُسر أَفَزعُ، فَلَسْتُ سِوَى أَبْوَابِ فَضْلِكَ أَقْرَع، مُتَوَسل إِلِیكَ بِكَرَمِكَ، فَقَدْ جَعَلَتُ الإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلِیكَ وَسِیلَتِي، فَإِنَّي لَا أَقدِرَ لِنَفْسِي دَفْعًا وَلَا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعًا». و کلمات دیگر آن حضرت که در دعاها و نهج البلاغه از او نقل شده است چنانکه در مکتوب ۳۱ نهج البلاغه فرموده: «لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ عَنْك، وَلَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْه». یعنی؛ خدا بین تو و بین خود کسی را قرار نداده که او حاجب باشد و تو را وادار ننموده که شفیع و واسطهای نزد او ببری. بنابراین باید از غلو پرهیز نمود و فقط در درگاه خدا التجاء نموده حاجت خواست و فقط او را بنده شناس و حسابرس دانست که جز تقوی و پاکدامنی و مطیع خدا بودن چیزی موجب نجات نیست چنانکه علی÷(در کلمات قصار نهج البلاغه شمارۀ ۹۲) میفرماید: «إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُـحْمَتُهُ وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُه». و حضرت صادق÷چنانکه در خصال صدوق ص ۶۴ روایت شده میفرماید «أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِيمَانِ أَنْ يَجْلِسَ إِلَى غَالٍ فَيَسْتَمِعَ إِلَى حَدِيثِهِ وَ يُصَدِّقَهُ عَلَى قَوْلِهِ إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ÷أَنَّ رَسُولَ اللهِ صقَالَ: صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي لَا نَصِيبَ لَـهُمَا فِي الْإِسْلَامِ الْغُلَاةُ وَالْقَدَرِيَّة». ولی چه باید کرد که ملت ما را از قرآن دور نموده و ایشان را در غلو و شرک وارد نمودهاند.
﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُلِ ٱللَّهُۖ وَإِنَّآ أَوۡ إِيَّاكُمۡ لَعَلَىٰ هُدًى أَوۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٢٤ قُل لَّا تُسَۡٔلُونَ عَمَّآ أَجۡرَمۡنَا وَلَا نُسَۡٔلُ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٥ قُلۡ يَجۡمَعُ بَيۡنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفۡتَحُ بَيۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَهُوَ ٱلۡفَتَّاحُ ٱلۡعَلِيمُ ٢٦ قُلۡ أَرُونِيَ ٱلَّذِينَ أَلۡحَقۡتُم بِهِۦ شُرَكَآءَۖ كَلَّاۚ بَلۡ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٢٧﴾ [سبأ:۲۴-۲۷]
ترجمه: بگو: کیست که از آسمانها و زمین شما را روزی میدهد؟ بگو خدا؛ و محقق است که ما و یا شما در هدایت و یا در ضلالت آشکاریم(۲۴) بگو از آنچه ما گناه کنیم شما را نپرسند و از آنچه میکنید ما را نپرسند(۲۵) بگو پروردگار ما بین ما را جمع میکند آنگاه به حق بین ما حکم مینماید و اوست حاکم کارگشای دانا(۲۶) بگو آنان را که به عنوان شریک به خدا ملحق کردهاید به من بنمایانید (تا قدرتشان را ببینم) نه چنین است، بلکه اوست خدای نیرومند حکیم(۲۷).
نکات: در این آیات حقتعالی با مشرکین بطور انصاف مخاطبه کرده و ضمنا جملۀ: ﴿وَلَا نُسَۡٔلُ عَمَّا تَعۡمَلُونَ﴾دلالت دارد که مؤمنین نباید به فکر اعمال و کردار دیگران باشند باید عمل خود را مواظبت کنند زیرا مؤمن را از اعمال مشرک و یا فاسق سؤال نمیکنند، پس کسانی که سعی میکنند برای مسلمین صدر اسلام عیب بتراشند و یا گناهانی را که نکردهاند برای آنان ثابت کنند صحیح نیست بلکه ضدیت با قرآن است. و جملۀ ﴿يَفۡتَحُ بَيۡنَنَا﴾که به معنی؛ «یحكم بیننا»میباشد دلالت دارد که باید قضاوت را به خدا واگذار کرد.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٢٨ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٢٩ قُل لَّكُم مِّيعَادُ يَوۡمٖ لَّا تَسۡتَٔۡخِرُونَ عَنۡهُ سَاعَةٗ وَلَا تَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٠ وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ بِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَلَا بِٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ مَوۡقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ يَرۡجِعُ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ ٱلۡقَوۡلَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ لَوۡلَآ أَنتُمۡ لَكُنَّا مُؤۡمِنِينَ ٣١ قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ لِلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُوٓاْ أَنَحۡنُ صَدَدۡنَٰكُمۡ عَنِ ٱلۡهُدَىٰ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَكُمۖ بَلۡ كُنتُم مُّجۡرِمِينَ ٣٢ وَقَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ بَلۡ مَكۡرُ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ إِذۡ تَأۡمُرُونَنَآ أَن نَّكۡفُرَ بِٱللَّهِ وَنَجۡعَلَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَغۡلَٰلَ فِيٓ أَعۡنَاقِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۖ هَلۡ يُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٣٣﴾[سبأ:۲۸-۳۳]
ترجمه: و ما تو را نفرستادیم مگر برای عموم مردم که بشارت دهی و بترسانی ولیکن بیشتر مردم نمیدانند(۲۸) و میگویند: اگر راست میگویید این وعده چه وقت میرسد(۲۹) بگو برای شما وعدهگاهی است که ساعتی از آن عقبتر نروید و جلوتر نشوید(۳۰) و کسانی که کافرند گفتند: به این قرآن و آن کتابی که جلو آن بوده هرگز ایمان نیاوریم، و اگر ببینی وقتی را که ستمگران در پیشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند و به یکدیگر سخن را بر میگردانند، آنان که ضعیف و زبون شده به کسانی که بزرگی کردهاند میگویند اگر شما نبودید حتما ما مؤمن میبودیم(۳۱) و کسانی که بزرگی کرده به زبونان گویند آیا ما شما را از هدایت باز داشتیم بعد از آنکه هدایت برای شما آمد بلکه شما مجرم بودید(۳۲) و کسانی که ضعیف بودهاند به کسانی که بزرگی کرده گویند (نه) بلکه نیرنگ شب و روز (شما) هنگامی که ما را وادار میکردید که به خدا کافر شویم و برای وی همتاها قرار دهیم و چون عذاب را ببینند اظهار پشیمانی کنند، و به گردن کسانی که کافر شدهاند غلها قرار دهیم آیا جز درقبال آنچه میکردهاند جزا داده میشوند(۳۳).
نکات: کلمۀ ﴿كَآفَّةٗ﴾را میتوان برای یکی از دو معنی ترجمه کرد:
اول: به معنی عموم و همۀ افراد و مردم کشورهای جهان که ظاهر در همین معناست. چنانکه در ترجمه ذکر شد.
دوم: آنکه ﴿كَآفَّةٗ﴾از مادۀ کف باشد، یعنی ما تو را نفرستادیم جز برای آنکه باز داری مردم را از کفر و فسق. و آیات ۳۱ تا ۳۲ دلالت دارد بر منع پیروی از بزرگان و منع تقلید از ایشان، خصوصا در عقائد. و به همین جهت روز قیامت بزرگان و هم پیروان ایشان مورد مؤاخذه و عذاب میشوند و عذر پیروان پذیرفته نخواهد شد به صریح آیات مذکوره.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ ٣٤ وَقَالُواْ نَحۡنُ أَكۡثَرُ أَمۡوَٰلٗا وَأَوۡلَٰدٗا وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِينَ ٣٥ قُلۡ إِنَّ رَبِّي يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٦ وَمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُكُم بِٱلَّتِي تُقَرِّبُكُمۡ عِندَنَا زُلۡفَىٰٓ إِلَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ بِمَا عَمِلُواْ وَهُمۡ فِي ٱلۡغُرُفَٰتِ ءَامِنُونَ ٣٧﴾[سبأ:۳۴-۳۷]
ترجمه: و در هیچ قریهای بیمدهندهای نفرستادیم مگر متنعمین آنان گفتند که ما به آئینی که مأمور ابلاغ آن هستید کافریم(۳۴) و گفتند: ما اموال و اولاد بیشتری داریم و معذب نخواهیم شد(۳۵) بگو محققاً پروردگارم روزی هرکه را بخواهد وسعت دهد یا تنگ گیرد ولیکن بیشتر مردم نمیدانند(۳۶) و اموال و اولادتان چیزی نیست که شما را نزد ما تقربی دهد مگر آنکه ایمان آورده و عملی شایسته نماید که آنان دو برابر پاداش دارند به مقابل آنچه کردهاند و همانان در غرفههای بهشت ایمنند (۳۷).
نکات: استدلال کفار و بزرگان اهل باطل به قیاس میباشد که چون ما در دنیا مال و فرزندان بیشتری داریم پس مورد لطف خدا بوده و در آخرت نیز مورد لطف بوده و معذب نخواهیم شد. حقتعالی در این آیات جواب داده که مال و اولاد موجب تقرب نیست زیرا خدا به هرکه بخواهد چه کفار و چه مؤمن مال و اولاد میدهد و این دلیل تقرب نیست بلکه ایمان و عمل صالح موجب تقرب است.
﴿وَٱلَّذِينَ يَسۡعَوۡنَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا مُعَٰجِزِينَ أُوْلَٰٓئِكَ فِي ٱلۡعَذَابِ مُحۡضَرُونَ ٣٨ قُلۡ إِنَّ رَبِّي يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَيَقۡدِرُ لَهُۥۚ وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَهُوَ يُخۡلِفُهُۥۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ ٣٩﴾[سبأ:۳۸-۳۹]
ترجمه: و کسانی که دربارۀ فرار از آیات ما میکوشند و قصد عجز ما دارند آنان در عذاب ما حاضر شدگانند(۳۸) بگو پروردگارم روزی هرکه از بندگانش را خواهد وسعت دهد و یا تنگ گیرد و هر چیزی را که انفاق کنید او جایش میگذارد و اوست بهترین روزی دهندگان(۳۹).
نکات: مقصود از جملۀ ﴿وَٱلَّذِينَ يَسۡعَوۡنَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا﴾این است سعی در ابطال آیات و یا سعی در فرار از آن دارند، و مراد از ﴿مُعَٰجِزِينَ﴾این است که میخواهند خدا و رسول او را عاجز کنند و مردم را باز دارند و یا از عذاب خدا فرار کنند. و جملۀ ﴿فَهُوَ يُخۡلِفُهُۥ﴾دلالت دارد که انسان هرقدر انفاق کند خدا جبران میکند و به جای مالی که داده مال دیگری برای او میرساند، رسول خداصفرمود: خدا را ملکی است که هر شب ندا میکند: «لِدُوا لِلْمَوْتِ وَاجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَابْنُوا لِلْخَرَاب» [۳۷۱]، و ملک دیگر ندا میکند: «اَللَّهُمَّ هَبْ للمُنفِقِ خَلَفًا»و دیگری میگوید: «هَبْ لِلمُمْسِكِ تَلَفًا» [۳۷۲]. و خدا ﴿خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ﴾است از جهاتی که در سورۀ حج آیۀ ۵۸ بیان شد.
﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ يَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِيَّاكُمۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٤٠ قَالُواْ سُبۡحَٰنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِمۖ بَلۡ كَانُواْ يَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَكۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ ٤١ فَٱلۡيَوۡمَ لَا يَمۡلِكُ بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٖ نَّفۡعٗا وَلَا ضَرّٗا وَنَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ٤٢﴾[سبأ:۴۰-۴۲]
ترجمه: و روزی که همه را محشور میکند آنگاه به فرشتگان میگویند آیا اینان شما را عبادت میکردند(۴۰) گویند: تسبیح تو میکنیم تو منزهی، تویی ولیِّ ما نه ایشان، بلکه جن را عبادت میکردند و بیشترشان به دیوان گرویده بودند(۴۱) پس امروز برای یکدیگر نفع و ضرری را مالک نیستید و به کسانی که ستم کردهاند گوییم عذاب آتشی را که تکذیب به آن میکردید بچشید(۴۲).
نکات: سؤال از ملائکه برای تقریع و سرزنش کفّاری است که با دعای خود فرشتگان را میپرستیدند. و مقصود از جن محتمل است شیطان باشد که از جن است و مردم به وساوس او گوش میدادند و او را اطاعت میکردند، و اطاعت بدون مدرک، حکم عبادت را دارد چنانکه در آیۀ ۳۱ سورۀ توبه گذشت.
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا رَجُلٞ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمۡ عَمَّا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُكُمۡ وَقَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡكٞ مُّفۡتَرٗىۚ وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِينٞ ٤٣ وَمَآ ءَاتَيۡنَٰهُم مِّن كُتُبٖ يَدۡرُسُونَهَاۖ وَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهِمۡ قَبۡلَكَ مِن نَّذِيرٖ ٤٤ وَكَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَمَا بَلَغُواْ مِعۡشَارَ مَآ ءَاتَيۡنَٰهُمۡ فَكَذَّبُواْ رُسُلِيۖ فَكَيۡفَ كَانَ نَكِيرِ ٤٥﴾[سبأ:۴۳-۴۵]
ترجمه: و چون آیات روشن ما بر ایشان تلاوت شود گویند این نیست مگر مردی که میخواهد از خدایانی که پدرانتان میپرستیدند منحرفتان کند و گویند این(قرآن) جز دروغی پرداخت شده نیست و آنان که کافرند دربارۀ حق وقتی که برایشان آمد گویند این جز سحر آشکاری نیست(۴۳) و ما ایشان را کتابهایی که بخوانند ندادهایم و پیش از تو سوی ایشان بیمدهندهای نفرستادیم (۴۴) و آنان که پیش از ایشان بودند نیز تکذیب کردند و اینان به ده یک آنچه به آنان دادیم نرسیدهاند، پس رسولان مرا تکذیب کردند پس چگونه بود انکار و تعرّض من (۴۵).
نکات: این آیات برای تسلی و استقامت رسول خداصنازل شده که اگر مشرکینِ قومت تکذیب میکنند تمام رسولان قبلی را تکذیب کردند با اینکه قوم تو کتابی و رسولی نداشته و به ده یک نیرو وقدرت و مکنت مردم گذشته نرسیدهاند و خدا مردم گذشته را چگونه هلاک کرد و چگونه متعرضشان گردید.
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثۡنَىٰ وَفُرَٰدَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُواْۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِيرٞ لَّكُم بَيۡنَ يَدَيۡ عَذَابٖ شَدِيدٖ ٤٦ قُلۡ مَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَكُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٞ ٤٧ قُلۡ إِنَّ رَبِّي يَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ ٤٨ قُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَمَا يُبۡدِئُ ٱلۡبَٰطِلُ وَمَا يُعِيدُ ٤٩﴾[سبأ:۴۶-۴۹]
ترجمه: بگو همانا من شما را به یک اندرز پند میدهم که دو دو و یک یک برای خدا به پا خیزید آنگاه بیندیشید که در همدم شما هیچدیوانگی نیست. او برای شما نیست جز بیمدهندهای پیش از وقوع عذاب سختی(۴۶) بگو آن پاداشی که از شما خواستهام مال خودتان باشد، نیست پاداش من جز برعهدۀ خدا و او به هر چیزی گواه است(۴۷) بگو به راستی که پروردگارم حق را إلقا میکند او دانای غیبهاست (۴۸) بگو حق آمد و باطل دیگر چیزی را نمیآورد و تجدید نمیکند (۴۹).
نکات: در جملۀ: ﴿وَمَا يُبۡدِئُ ٱلۡبَٰطِلُ وَمَا يُعِيدُ﴾، میتوان ﴿مَا﴾را مای نافیه گرفت در این صورت سه معنی صحیح برای آن امکان دارد:
۱- حق ظاهر گردید به آمدن رسول خداصو یا آمدن قرآن و باطل رونقی ندارد نه میتواند چیزی را در مقابل حق بیاورد و نه تجدید و برگشت نماید.
۲- باطل برای اهلش خیری را در دنیا نمیآورد و در آخرت نیز خیری را نیاورد.
۳- باطل که شیطان باشد خلقی را به وجود نیاورده و اعاده نیز نتواند.
ولی معنی اول ظاهر است اما اگر ﴿مَا﴾را مای استفهامیه گفتیم معنی چنین میشود؛ باطل چه چیزی را ایجاد میکند و چه چیزی را عود میدهد؟ و این استفهام، استفهام انکاری است. رسول خداصچون در فتح مکه وارد کعبه شد در آنجا ۳۶۰ بت بود حضرت چوبی برداشت و در دست داشت به بتها میزد و این آیه را میخواند.
﴿قُلۡ إِن ضَلَلۡتُ فَإِنَّمَآ أَضِلُّ عَلَىٰ نَفۡسِيۖ وَإِنِ ٱهۡتَدَيۡتُ فَبِمَا يُوحِيٓ إِلَيَّ رَبِّيٓۚ إِنَّهُۥ سَمِيعٞ قَرِيبٞ ٥٠ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ فَزِعُواْ فَلَا فَوۡتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّكَانٖ قَرِيبٖ ٥١ وَقَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦ وَأَنَّىٰ لَهُمُ ٱلتَّنَاوُشُ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ ٥٢ وَقَدۡ كَفَرُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُۖ وَيَقۡذِفُونَ بِٱلۡغَيۡبِ مِن مَّكَانِۢ بَعِيدٖ ٥٣ وَحِيلَ بَيۡنَهُمۡ وَبَيۡنَ مَا يَشۡتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشۡيَاعِهِم مِّن قَبۡلُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ فِي شَكّٖ مُّرِيبِۢ ٥٤﴾[سبأ:۵۰-۵۴]
ترجمه: بگو اگر گمراه شوم همانا بر ضرر خودم گمراه شدهام و اگر هدایت یابم پس به سبب آن چیزی است که پرودگارم به من وحی میکند. به درستی که او شنوا و نزدیک است(۵۰) و اگر ببینی آن دم که وحشت و فزع کنند و فراری نباشد و از مکان نزدیک گرفتار شوند(۵۱) و گویند: به او ایمان آوردیم. چگونه و کجا از مکان دور به ایمان میرسند(۵۲) حال آنکه از پیش کافر به آن بودند و از جای دور به نا دیده سخن(ناحق) میانداختند(۵۳) و میان ایشان و آن آرزویی که دارند جدایی افتد همچنانکه از پیش با امثال ایشان نیز چنین شد، به راستی که ایشان در شکی ریب آور بودند(۵۴).
نکات: جملۀ: ﴿إِن ضَلَلۡتُ...﴾اثبات میکند امکان [۳۷۳]گمراهی را برای هر پیغمبری. و جملۀ ﴿فَبِمَا يُوحِيٓ إِلَيَّ رَبِّيٓ﴾اثبات میکند وحی هادی رسول است و اگر وحی نباشد از خود هدایتی نیابد. البته مقصود ما هدایت تفصیلی است چنانکه در مقدمات ذکر شد. و جملۀ ﴿فَلَا فَوۡتَ وَأُخِذُواْ...﴾دلالت بر تهدید دارد که مقصرین و مجرمین فراری ندارند و به زودی و بدون درنگ گرفتار کیفر خواهند شد. و مقصود از ﴿مَّكَانِۢ بَعِيدٖ﴾این است که دنیا از ایشان دور شده و دسترسی ندارند.
[۳۶۷] طبرسی، مجمع البیان (۴/۳۸۱) [۳۶۸] کلینی، الکافی (۶/۳۰۲). [۳۶۹] «قسم به عزتت که تمام ایشان را گمراه میکنم.» [ص: ۸۲]. [۳۷۰] «و اکثرشان را شکرگزار نمییابی.» [الأعراف: ۱۷]. [۳۷۱] «بزایید برای مردن و جمع کنید برای نابود شدن و بسازید برای خراب شدن.» [۳۷۲] «خداوندا! براى آنها که انفاق مىکنند عوضى قرار ده و براى آنها که بخل میورزند اتلاف مال قرار ده.» ثعلبی، الکشف والبیان (۸/۹۲)؛ و بخش اول از این دعا در نهج البلاغة، باب الـمختار من حکم أمیر الـمؤمنین ÷، الحکمة: ۱۳۲ وارد شده است. نگا به لفظی مشابه در: کلینی، الکافی (۴/۴۲ و۶۷). و ابن بابویه قمی، من لا یحضـره الفقیه (۲/۹۷)؛ اما در مصادر اهل سنَّت: با الفاظی مشابه وارد شده است: «مَا مِنْ يَوْمٍ يُصْبِحُ الْعِبَادُ فِيهِ إِلَّا مَلَكَانِ يَنْزِلَانِ فَيَقُولُ أَحَدُهُمَا: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقًا خَلَفًا وَيَقُولُ الْآخَرُ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِكًا تَلَفًا»: «هر روزی که بندگان صبح میکنند، دو فرشته از آسمان نازل میشود. یکی میگوید: خدایا! به کسی که در راه تو انفاق میکند، عوض بده. و دیگری میگوید: خدایا! به کسی که از انفاق خودداری میکند، ضرر و زیان برسان.» (حدیث متفق علیه). [۳۷۳] روشن است که منظور مولف از این امکان در اینجا، امکانیت نظری محض میباشد اما اینکه در عمل چنین باشد، پیامبران در ابلاغ رسالت از سوی خداوند متعال معصوم بودند چراکه الله متعال به اطاعت از آنان امر نموده و اطاعت از آنان را به اطاعت از خود مقرون نموده است. و خداوند متعال به گمراهی امر نمیکند و اگر بر فرض، گمراهی عملی در مورد آنها جایز میبود، در واقع هدف از فرستاده شدن آنها را نقض میکرد.