تبرک و انواع آن

فهرست کتاب

ب) تبرک به جاهایی که پیامبر جدر آنجا نشسته و نماز خوانده:

ب) تبرک به جاهایی که پیامبر جدر آنجا نشسته و نماز خوانده:

پیامبر جصاحب ذات و آثاری مبارک هستند ولی آیا برکت ذات و آثار پیامبر جبه مکان‌هایی که در آنجا نماز خوانده، نشسته و یا خوابیده‌‌اند منتقل می‌شود ؟

قبل از رسیدن به جواب این سوال لازمست ذکر شود؛ آنچه را که پیامبر جبر وجه تعبد انجام داده‌‌اند پس (انجام) آن عبادتی مشروع بوده است و تاسی بدان واجب یا سنّت است. لذا هرگاه ایشان زمان و مکانی را برای عبادت تخصیص [۲۳۰]داده باشند، آن تخصیص سنّت است [۲۳۱].

بنابراین نماز یا دعا خواندن در مکان‌ها یا اوقاتی که پیامبر جدر آنها نماز یا دعا به جای آورده‌‌اند، در اصل بدلیل اقتدا به پیامبر جو تبعیت از سنّت اوست. مثلا خواندن نماز در مقام ابراهیم، سنّت است. زیرا پیامبر جدر آن مکان نماز گزارده‌‌اند و بر آن دوام داشته و حریص بودند [۲۳۲].

اصل دین، تبعیت از پیامبر جو موافقت با افعالیست که به ما امر و یا برای ما تشریع و سنّت قرار داده شده است. اما افعالی که برای ما تشریع نشده و پیامبر جآن را به ما امر نکرده و آنجام انها به عنوان سنّت قرار داده نشده است، آنها جزو عبادات قرار نمی‌گیرند و انجام آنها مخالفت با سنت پیامبر جاست. بر این اساس جاهایی که پیامبر جدر آنجا نماز خوانده چه در مدینه -به غیر از مسجد النبی و مسجد قبا- و چه در راههای مدینه و یا مکه به جز مسجدالنبی، و یا مساجد و جاهایی که پیامبر جبرای انجام عبادت قصد آنجا را نکرده‌‌اند بلکه نمازشان در آن مکان‌ها به خاطر سفر یا غزوه بوده است (یعنی گاهی رسول الله جبخاطر آموزش مسلمانان، قصد مکان‌هایی می‌کنند تا در آنجا عبادت کنند تا مسلمانان نیز از وی تقلید کنند ولی گاهی نیز هیچ قصدی نبوده بلکه ممکن است بخاطر رسیدن وقت نماز در مکانی توقف کرده باشند تا در آنجا نماز خود را اداء کنند و نماز خواندن در آن مکانها بر ایشان عارض شده باشند. و اتفاقی در آنجا عبادت کرده‌‌اند)، در اینصورت نماز خواندن به نیت تبرک و یا سنّت در آن مکان‌ها مشروع نیست و همچنین مواضع و کوههایی که پیامبر جدر آنجا نشسته یا اقامت نموده‌‌اند - به غیر مشاعر حج مانند عرفه و مزدلفه و منی - قصد کردن به آنجا برای عبادت و متبرک شدن، صحیح نیست. زیرا:

اولاً: هیچ دلیلی از نصوص شرعی بر جایز بودن یا استحباب نماز خواندن و عبادت کردن در مکان‌ها و جاهایی که پیامبر جبدون قصد در آنجا نشسته و اقامت کرده و نماز خوانده‌‌اند، وجود ندارد. و شکی نیست که نشستن در آن مکان‌ها جهت خواندن نماز و دعا به نیت تبرک، داخل در انواع عبادت قرار می‌گیرد، و از سویی مبنای عبادات بر اساس تبعیت از پیامبر جاست نه هوی و بدعت.

دوماً: از صحابه شخبری نقل نشده که یکی از آنها به جاهایی که پیامبر جدر آنجا نشسته‌‌اند و یا مکان‌هایی که اتفاقی در آنجا نماز خوانده‌‌اند، تبرک جسته باشند در حالی که می‌دانیم آنها حریص‌ترین افراد برای تبرک به پیامبر جو تبعیت از سنّتش هستند.

شیخ الاسلام ابن تیمیه /می‌گوید: «ابوبکر و عمر و عثمان و علی و بقیه سابقین از مهاجرین و انصار (بارها) از مدینه به سمت مکه جهت حج و عمره و یا مسافرتی می‌رفتند، [با این وجود] از یکی از آنها نقل نشده است در یکی از جاهایی که پیامبر جدر آن مسیر نماز خوانده‌‌اند، حریص باشند، و معلوم است اگر این کار نزد آنها مستحب می‌بود حقیقتا همه آنها در این کار جلودار بودند چرا که آنها آگاه‌ترین مردم نسبت به سنت پیامبر جو ملتزم‌ترین افراد به وی بودند» [۲۳۳].

و همچنین در مورد بوسیدن یا مسح کردن مکانی که پیامبر جدائما در آنجا نماز خوانده‌‌اند می‌گوید: «احدی از سلف بر مکان‌هایی که پیامبر جدائما در آنجا نماز می‌خواند، و مکان‌هایی که در مکه و غیر آن نماز خوانده‌‌اند، سلام نکرده و یا آن را نبوسیده‌‌اند» [۲۳۴].

سوما: سلف صالح قولا و فعلا از آن نهی نموده‌‌اند و در رأس آنها امیرالمؤمنین عمر بن خطاب س است؛ از معرور بن سوید [۲۳۵]تابعی روایت شده است که گفت: با عمر بن خطاب خارج شدیم در بعضی از مسیر به مسجدی برخورد می‌کردیم، و مردم برای نماز در آنجا با عجله مبادرت می‌کردند، عمر گفت چرا چنین می‌کنید؟جواب دادند: این مسجدی است که پیامبر جدر آن نماز خوانده، عمر گفت ای مردم براستی که قبل از شما کسانی با چنین کاری هلاک شدند، . . . اگر وقت نماز رسید، پس نماز بخوانید و اگر وقت نماز نرسیده، پس رهسپار شوید(به راه خود ادامه دهید) [۲۳۶]. و همچنین عمر بن خطاب دستور قطع درختی را داد که در زمان حیات پیامبر جصحابه در آنجا با وی بیعت کردند. زیرا دسته‌ای از مردم بدان درخت تبرک می‌جستند [۲۳۷].

[۲۳۰] یعنی در عبادت کردن در مکانی خاص حریص بوده باشند مانند مقام ابراهیم ÷. [۲۳۱] مجموع رسائل و مسائل ابن تیمیه ۵/۲۶۰. [۲۳۲] اقتضاء صراط المستقیم ۲/۷۴۲ با اختصار. [۲۳۳] اقتضاء صراط المستقیم ۲/۷۴۸. [۲۳۴] اقتضاء صراط المستقیم ۲/۸۰۰. [۲۳۵] المعرور بن سوید الاسدی ابو امیه کوفی تابعی و در سال ۱۲۰ قمری می‌زیست. (تذکرة الحفاظ ۱/۶۷). [۲۳۶] مصنف بن ابی شیبه ۲/۳۷۶ و البانی آن را به شرط شیخین صحیح دانسته. [۲۳۷] مصنف بن ابی شیبه ۲/۳۷۵ ابن حجر و البانی اسناد آن را صحیح دانسته اند.