خیانت در گزارش تاریخ - جلد دوم

فهرست کتاب

سرگردانی در نظم سوره‌ها!

سرگردانی در نظم سوره‌ها!

نویسنده ۲۳ سال به سخن خویش چنین ادامه می‌دهد:

«متأسّفانه قرآن بد تنظیم شده و نهایت بی‌ذوقی در تدوین آن بکار رفته است و همه مطالعه‌کنندگان(!!) قرآن متحیّرند که چرا طبیعی‌ترین و منطقی‌ترین روش تدوین را در پیش نگرفته‌اند و قرآن را مطابق نسخه علی بن ابی‌طالب یعنی برحسب تاریخ نزول، جمع‌آوری و تدوین نکرده‌اند که بیشتر معنی نماید و مردمان آینده را هم به کیفیّت نشو و نمای اسلام و هم به طرز فکر و روحیّات شارع آن (!!) آشناتر کند» [۶۵]. این جمله معترضه! را سیره نگار از آن رو آورده که نشان دهد تصمیم دارد احوال و روحیّات پیامبرجرا برحسب تاریخ نزول سوره‌ها شرح دهد ولی چون مصحف کنونی که درمیان مسلمین رواج دارد بر طبق نزول سور مرتب نشده لذا این کار دشوار بنظر می‌آید. آنگاه بر ما منت می‌نهد! و از خاورشناس آلمانی، تئودورنولدکه Nöldeke نامی بمیان می‌آورد [۶۶]که او ترتیب و تاریخ نزول سوره‌ها را بطور تقریبی دریافته است و در این باره می‌نویسد:

«محقّقان اسلامی و فرنگی(!!) از روی قرائن و امارات تاریخی و حوادث و وقایع و همچنین مفاد آیات، ترتیب و تاریخ نزول سوره‌ها را بطور تقریب مسجّل کرده‌اند، مخصوصاً نلد که»! [۶٧].

در اینجا به چند نکته باید توجّه داشت:

نخست آنکه: علمای اسلامی از روزگاران گذشته درباره «ترتیب نزول سوره‌های قرآن» تحقیق کرده‌اند و از قول امام علی بن ابی‌طالب÷ترتیب سور را در کتب خویش آورده‌اند و حتّی ابن ندیم، مصحف امام÷را بنزد کسی از نوادگان آن حضرت دیده و ترتیب سوره‌ها را از روی آن یادداشت کرده است چنانکه در کتاب مشهور «الفهرست» تحت عنوان: «ترتیب سور القرآن في مصحف أمیر الـمؤمنین علیّ بن أبي‌طالب کرّم الله وجهه» می‌نویسد:

«رَأیتُ أنا في زَمانِنا عندَ أبی یَعلی حَمزةِ الحَسَنی رَحِمَهُ اللهُ مُصحَفاً قَد سَقَطَ مِنهُ أوراقٌ بِخطِّ عَلیِّ بن أبي‌طالبٍ یَتَوارَثَهُ بَنُو حَسَنٍ عَلی مرِّالزَّمانِ و هذا ترتیبُ السُّورِ مِن ذلِكَ المُصحَفِ....» [۶۸].

یعنی: «من در این روزگار نزد ابو یعلی حسنی (از فرزندان امام حسن بن علی÷) مصحفی را بخطّ علیّ بن ابی طالب÷دیدم که برگ‌هایی چند، از آن افتاده بود و این نسخه را پسران امام حسن÷در طول زمان از یکدیگر به میراث برده‌اند و ترتیب سوره‌ها در این مُصحَف، بدینگونه است ....».

علمای دیگر مسلمین مانند شیخ احمد زاهد، صاحب کتاب: «الإیضاح» و شیخ أبوسهل انماری، صاحب کتاب: «فیه ما فیه» و جز ایشان، نیز ترتیب نزول سور را از قول امیر مؤمنان گزارش کرده‌اند. بنابراین از همان قرون اوّلیّه هر کس تمایل داشته می‌توانسته در سور قرآنی بر وفق ترتیب نزول به کار پژوهش و تحقیق پردازد چنانکه امروز نیز این راه بر کسی بسته نیست [۶٩]و نیازی به پژوهشگران فرنگی امثال «نولد که» و «بلاشر» و دیگران نداریم.

پس تمساح گونه اشگ ریختن!! که چرا سوره‌ها در مصحف کنونی، همانند مصحف علی÷مرتّب نشده؟! گریه بر حادثه ناگواری است که پیش نیامده! زیرا مرتّب کردن سوره‌ها برای خواندن و بهره بردن از آنها است و هم اکنون نیز هر کس می‌تواند از روی فهرستی که از ترتیب مصحف علی÷در دست است قرآن را بخواند و در آیاتش تحقیق و تدبّر کند بویژه که آیه‌های قرآن جابه‌جا نشده و نظم هر سوره، از هم نپاشیده است زیرا که آیات قرآن در روزگار پیامبرجسوره بندی شده بود و مسلمین سوره‌ها را در حافظه داشتند و در نمازها و بهنگام دعوت و تبلیغ آنها را می‌خواندند. بعلاوه، در خود قرآن مکرر آمده که مخالفان، اگر توانایی دارند سوره‌هایی چون سور این کتاب بیاورند چنانکه می‌خوانیم:

﴿فَأۡتُواْ بِعَشۡرِ سُوَرٖ مِّثۡلِهِۦ[هود: ۱۳].

یا:

﴿فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّن مِّثۡلِهِۦ[البقرة: ۲۳].

یا:

﴿فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّثۡلِهِۦ[یونس: ۳۸].

و این نشان می‌دهد که در روزگار پیامبرجقرآن کریم، سوره بندی شده بود و آیاتی متفرّق و پراکنده نبود تا مسلمانان در دوران‌های بعد آن را مرتّب کنند و گاهی از راه خطا، آیات قرآن را جابجا سازند! در آثار تاریخی و روایات کهن هم آمده که هرگاه آیتی بر پیامبر خداجنازل می‌شد آن حضرت، نویسندگان وحی را فرمان می‌داد تا آن آیه را در فلان سوره نهند و سوره‌ بندی آیات را خود بر عهده داشت چنانکه احمد بن حنبل در «مُسند» خویش با اسناد قابل اعتماد [٧۰]از عثمان بن أبی العاص ثقفی آورده که گفت: «كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِججَالِساً إِذْ شَخَصَ بِبَصَرِهِ ثُمَّ صَوَّبَهُ حَتَّى كَادَ أَنْ يُلْزِقَهُ بِالأَرْضِ - قَالَ - ثُمَّ شَخَصَ بِبَصَرِهِ فَقَالَ: أَتَانِى جِبْرِيلُ÷فَأَمَرَنِى أَنْ أَضَعَ هَذِهِ الآيَةَ بِهَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ هَذِهِ السُّورَةِ:﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٩٠[النحل: ٩۰]» [٧۱]. یعنی: «بنزد رسول خداجنشسته بودم که چشمش را بالا برد و چند لحظه خیره ماند سپس دیده به پایین -نزدیک زمین- افکند و باز چشمان خود را بالا برد آنگاه گفت: جبرئیل بسویم آمد و مرا فرمان داد تا این آیه را در این جایگاه از این سوره نهم. و آیه این بود که:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٩٠[النحل: ٩۰].

«خدای، به دادگری و نیکوکاری و دادن (مال) به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از زشتکاری و کار ناپسند و ستمگری باز می‌دارد، شما را اندرز می‌دهد شاید بخود آیید»».

و آیه مذکور بدستور رسول خداجدر سوره شریفه نحل (آیه ٩۰) جای گرفته است.

همچنین شیخ طبرسی در «مجمع البیان» آورده است که: ابن عبّاس و سُدِیّ (اسماعیل بن عبدالرحمن) گزارش کرده‌اند هنگامی که این آیه بر پیامبر خداجنازل شد: ﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا تُرۡجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ٢٨١ [٧۲][البقرة: ۲۸۱].

پیک وحی به پیامبر گفت: «ضَعها فی رَأسِ الثَّمانینِ وَ المِأَتَینِ مِنَ البَقَرَة» [٧۳]. یعنی: «این آیه را بر سر دویست و هشتادمین آیه از سوره بقره بگذار». خلاصه آنکه ترتیب آیات در هر سوره توقیفی بوده و بفرمان پیامبر اکرمجضبط می‌شده است و بهمان ترتیب نیز در نمازها می‌خواندند و در مصحف‌ها می‌نوشتند و متواتراً بما رسانده‌اند. پس مشکلی در کار قرآن‌شناسی از این بابت نیست و چنانکه گذشت می‌توان سوره‌های قرآن را با توجّه به ترتیب نزولشان خوانده و از آنها بهره گرفت.

دوّم آنکه: ترتیب کنونی سوره‌های قرآن، برخلاف رضای شارع آن (تعالی شأنُه) نیست زیرا اگر چنین بود مورد اعتراض علی÷-که بخوبی از ترتیب نزول سوره‌ها آگاه بود- واقع می‌شد و آن حضرت با عدم تسامح، و صلابتی که در کار دین داشت بی‌شک در دوران خلافت خویش به اصلاح مصحف‌ها، دستور می‌داد. در صورتی که نه تنها بچنین کاری اقدام نورزید بلکه اقدام عثمان را در نشر مصاحف به ترتیبی که اکنون در دست ما است، تأیید کرد و به گزارش سُوید، آن حضرت فرمود:«لو کُنتَ الوالیَ وقتَ عُثمانَ لفَعلتُ في المَصاحفِ مِثلَ الَّذی فَعَلَ عثمانُ» [٧۴]. یعنی: «اگر من در روزگار عثمان، والی بودم همان کاری را که او دربارۀ مصحف‌ها کرد من نیز می‌کردم». و این گزارش را عمل و رفتار آن حضرت تأیید می‌کند که مصاحف موجود میان مسلمین را محترم می‌شمرد و برای اصلاح آنها اقدامی نکرد با آنکه در امر دین چنان دقّت و غیرت و جدیّتی داشت که از کوچک‌ترین بدعت و انحرافی نمی‌گذشت تا آنجا که نویسنده ۲۳ سال با همه غرض‌ورزی‌های خود، درباره آن حضرت (در صفحه ۲٩۰ از کتابش) می‌نویسد: «پیغمبر به روحیّه علی و فضائل او آگاه بود، می‌دانست او اهل مماشات و مدارا نیست در اجرای آنچه بنظر وی حق است انعطاف ناپذیر است». چنین مرد پر صلابت و فضیلت و با صراحتی چگونه ممکن است ملاحظه کند که کتاب خدا را دگرگون ساخته‌اند و آن را به شیوه‌ای نادرست مرتّب کرده‌اند آنگاه چون نوبتِ حکومت و قدرت بدو رسد، بر این انحراف خاموشی گیرد بلکه اینکار را تأیید کند؟!.

بهمین اعتبار است که گروه کثیری از علمای اسلام عقیده دارند ترتیب نزول سوره‌ها، با تدوین آنها بصورت کنونی منافات ندارد و هر دو از پیامبر خداجرسیده است. شیخ ولی الدّین ملوّی در این باره می‌نویسد: «وفَصلُ الخِطابِ أنَّها علی حَسبِ الوَقائِعِ تَنزیلاً وَعَلی حَسبِ الحِکمَةِ تَرتیباً وتَأصیلاً، فَالمُصحَفُ عَلی وِفقِ ما في اللَّوحِ المَحفُوظِ مُرَتَّبَةً» [٧۵]. یعنی: «سخن قاطع اینست که آیات و سوره‌ها برحسب رویدادها نازل شده‌اند و برحسب حکمت مرتّب گشته‌اند و این مصحف، موافق با همان چیزیست که در لوح محفوظ الهی وجود دارد». امام مالک گفته است: «إِنَّما أَلَّفُوا القُرآنَ علی ما کانُوا یَسمَعُونَهُ مِنَ النَّبیِّّج» [٧۶]. یعنی: «یاران پیامبرجقرآن را بصورتی گردآوری و تنظیم کردند که از آن حضرت می‌شنیدند». این دانشمندان در اثبات گفتار خود آثاری را نیز بگواهی آورده‌اند که نشان می‌دهد پیامبر اکرمجسوره‌هایی از قرآن را به ترتیب مصحف کنونی خوانده است، بعنوان نمونه در گزارش سعید بن خالد آمده که: «صَلّی رَسُولُ اللهِجبِالسَّبعِ الطِّوالِ فی رَکعَةٍ» [٧٧].

یعنی: «رسول خداجدر یک رکعت (از نمازهای مستحب) هفت سوره بلند قرآن را (که پس از سوره حمد در مصحف آمده) پیاپی خواند».

در ارتباط با همین موضوع، بخاری در صحیح خود آورده است که مردی از امّ المؤمنین عائشه درخواست کرد مصحف خود را به او ارائه کند تا بتواند قرآن را بترتیب آن مصحف،بخواند. عائشه پاسخ داد: «أَيَّهُ قَرَأْتَ قَبْلُ، إِنَّمَا نَزَلَ أَوَّلَ مَا نَزَلَ مِنْهُ سُورَةٌ مِنَ الْمُفَصَّلِ فِيهَا ذِكْرُ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ حَتَّى إِذَا ثَابَ النَّاسُ إِلَى الإِسْلاَمِ نَزَلَ الْحَلاَلُ وَالْحَرَامُ، وَلَوْ نَزَلَ أَوَّلَ شَىْءٍ لاَ تَشْرَبُوا الْخَمْرَ . لَقَالُوا لاَ نَدَعُ الْخَمْرَ أَبَدًا...» [٧۸].

یعنی: «به هر صورتی که پیش از این می‌خواندی (بخوان)! نخستین بخش‌های قرآن که نازل شد سوره‌هایی از مفصَّل (سوره‌های کوچک قرآن) بود که در آنها از بهشت و دوزخ یاد شده است تا آنکه مردم به اسلام روی آوردند، آنگاه حلال و حرام نازل گشت و اگر نخستین بار این حکم آمده بود که: باده ننوشید! مردم می‌گفتند که هرگز دست از باده بر نمی‌داریم .....»!.

این گزارش نشان می‌دهد که در ترتیب نزول سوره‌ها، احوال مردم رعایت شده و پرورش تدریجی آنها مورد عنایت بوده است از این‌رو در آغاز وحی سوره‌هایی می‌آمدند که ایمان مردم را به آخرت استوار سازند و سپس احکام اسلامی نازل شدند، بنابراین لازم نیست همواره سوره‌های قرآن را بترتیب نزول آنها بخوانیم. آری، نظام کنونی قرآن مبتنی بر «مصالح ثانوی» است زیرا در ترتیب موجود، یاران پیامبرجسوره‌هایی را مقدّم داشته‌اند که بیشتر با جامعه اسلامی سر و کار دارد و احکام اجتماعی اسلام را مقرّر می‌دارد و با ذکر انحرافات یهود و نصاری، امّت اسلامی را از خودخواهی و دنیا پرستی و غلّو درباره پیشوایان دین، زینهار می‌دهد و آشنایی با این تعالیم برای کسانی که اسلام آورده و آماده «عمل» شده‌اند بر امور دیگر تقدّم دارد چنانکه آشنایی با سوره‌های نخستین که از اصول اسلام در آنها سخن رفته برای کسانی که هنوز به اسلام نگرویده بودند ترجیح داشته است لذا «تنزیل» و «ترتیب» سوره‌های قرآن، هر کدام بر وفق حکمت صورت پذیرفته است، هر چند نویسنده ۲۳ سال این حکمت را در نیابد و آن را نشانه «نهایت بی‌ذوقی»!! شمارد که: «الإنسانُ عَدُوٌّ لـِمـا جَهِلَهُ». آدمی با چیزی که بدان جاهل است سر دشمنی دارد!.

پس ترتیب کنونی قرآن نیز محترم است چنانکه مورد اجماع صحابۀ پیامبر قرار گرفته و علی÷هم آن را تأیید کرده است. امّا حفظ این ترتیب منافات ندارد با آنکه قرآن کریم به ترتیب نزول، مطالعه شود چنانکه در صدر اسلام برخی از صحابه، مصحف‌هایی خصوصی داشتند که بترتیب مزبور تدوین شده بود تا آنجا که گزارش کرده‌اند علی÷به دو صورت قرآن را منظّم ساخته بود، یکی بر حسب توالی سور، و دیگری برحسب تقسیم قرآن به هفت بخش برابر!.

صورت اخیر را یعقوبی در تاریخ خود از آن حضرت گزارش کرده است [٧٩]و ظاهراً علی÷با این ابتکار خواسته تا در برابر «فاتحه الکتاب» که هفت آیه دارد و آن را «السّبعُ الـمَثانی» می‌خوانند، بقیۀ قرآن را نیز هفت قسمت کند چنانکه در خود قرآن کریم، سوره فاتحه در برابر همۀ قرآن نهاده شده و بدین شکل از آن یاد گشته است:

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِيمَ ٨٧[الحجر: ۸٧].

«ما تو را هفت آیه‌ای که باید مکرّر خوانده شود و قرآن بزرگ، دادیم».

و مقصود از هفت آیه، همان آیات سورۀ فاتحه است که هیچ سوره‌ای در قرآن -جز سوره نامبرده- دارای هفت آیه نیست. به سخن اصلی باز گردیم و گفتار نویسنده ۲۳ سال را دنبال کنیم.

نویسنده پس از شِکوه نمودن! که چرا قرآن بر طبق نزول تدوین نشده؟ و بعد از منّت نهادن که جناب «نولد که» نظم سوره‌ها را کشف کرده است! در صدد بر می‌آید تا از سوره‌های نخستین سخن گوید ولی با کمال شگفتی بدون آنکه حتّی اعتنایی به استاد «نولد که» بنماید، راه خود را می‌گیرد و می‌رود! یعنی به تفسیر(!!) سوره‌هایی پراکنده می‌پردازد که احدی از جنّ! و إنس، نزول قرآن را بآن ترتیب قبول ندارد!! و خواننده را به شگفتی می‌افکند که پس، آن همه مرثیه‌خوانی برای چه بود؟! و چرا این «ذکر مصیبت»! در خود مصیبت‌خوان ابداً اثری بجای ننهاد؟!.

سوره‌هایی که سیره‌نویس (بعد از علق و مدّثر) به ترتیب از آنها یاد کرده عبارتند از:

۳- سوره والضّحی.

۴- سوره انشراح.

۵- سوره مسد.

۶- سوره کوثر.

٧- سوره طور.

۸- سوره طه.

٩- سوره فرقان.

۱۰- سوره إسراء.

با اینکه ترتیب سور بدانگونه که نولد که می‌گوید (بعد از علق و مدّثّر) چنین است [۸۰]:

۳- سوره مسد.

۴- سوره قریش.

۵- سوره کوثر.

۶- سوره همزه.

٧- سوره ماعون.

۸- سوره تکاثر.

٩- سوره فیل.

۱۰- سوره واللّیل.

و ترتیب سور بدانگونه که از امیر مؤمنان علی÷گزارش شده (بعد از حمد و علق) چنین است: [۸۱]

۳- سوره قلم.

۴- سوره مدّثّر.

۵- سوره مزّمّل.

۶- سوره تکویر.

٧- سوره أعلی.

۸- سوره واللّیل.

٩- سوره والفجر.

۱۰- سوره والضّحی.

[۶۵] صفحه ۴۸ کتاب. [۶۶] این شرق‌شناس آلمانی همان کسی است که در چاپ اوّل از کتاب «تاریخ قرآن» خود گفته بود که حروف مقطّع در اوائل برخی از سوره‌ها (مانند: یس، حم، ن ....) اشاره به نام‌های صحابه دارد مثلاً: س: سعد بن ابی‌وقاص! م: مغیره! ن: عثمان! تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل!!. [۶٧] صفحه ۴٩ کتاب. [۶۸] الفهرست، چاپ قاهره، صفحه ۴۸. [۶٩] البته برای اطمینان به آنکه گزارشگران در نقل از علی÷احیاناً دچار اشتباه نشده‌اند می‌توان روایات را با یکدیگر و نیز با سوره‌های قرآن سنجید و بعلاوه شأن نزول آیات و مقارنات زمانی آنها را نیز در نظر گرفت که امید است -ان شاء الله تعالی- این تحقیق را در مقدمه تفسیر قرآن کریم بیاورم. [٧۰] ما، هر گزارشی را که در مسند احمد یا دیگر کتب حدیث و تاریخ آمده معتبر و موثق نمی‌شمریم مگر آنکه با دلائل دیگری از قبیل آیات شریفه قرآن یا دلائل عقلی یا سایر گزارش‌های تاریخی موافق باشد از این‌رو اگر در جایی به روایتی استناد می‌کنیم و در جای دیگر روایتی را تضعیف می‌نماییم، به این قاعده نظر داریم و چون گزارشی با قرآن کریم یا دلیل عقل یا دلائل تاریخی ناسازگار بود آن را بکلی مردود می‌شماریم. [٧۱] مسند احمد، چاپ دارالفکر، الـمجلّد الرّابع، صفحه۸ ۲۱۸. [٧۲] از روزی بترسید که در آنروز بخدا باز می‌گردید (باز گردانده می‌شوید) سپس هر کس در برابر دستاورد خود، پاداش کامل می‌گیرد و مورد ستم قرار نخواهد گرفت. [٧۳] مجمع البیان، چاپ لبنان، الجزء الثّانی، صفحه ۳٧۰. [٧۴] مقدّمة الـمبانی، صفحه ۴۶ و کتاب الـمصاحف سجستانی، صفحه ۲۳. [٧۵] الإتقان فی علوم القرآن، اثر جلال الدّین سیوطی چاپ مصر، صفحه ۱۰۸. [٧۶] البرهان فی علوم القرآن، اثر بدر الدین زرکشی، چاپ مصر، الجزء الأوّل صفحه ۲۵٧. [٧٧] البرهان فی علوم القرآن، الجزء الأوّل، صفحه ۲۵۸. [٧۸] صحیح بخاری، چاپ مصر، الجزء السّادس، صفحه ۲۲۸. [٧٩] تاریخ یعقوبی، چاپ بیروت، الـمجلّد الثانی، صفحه ۱۳۵. [۸۰] به: جدول «تاریخ قرآن» اثر آقای دکتر محمود رامیار، چاپ تهران (از صفحه ۶٧۰ ببعد) نگاه کنید. [۸۱] به: مقدمه المبانی چاپ مصر، صفحه ۱۴ نگاه کنید. (عنوان کتاب: مقدّمتان فی علوم القرآن است).