روایت زین العابدینسو عمل او به احادیث ابوهریرهس:
اوّلین بررسی ما در انیجا برمیگردد، به دوران اوّل شیعه، که مشاهده میکنیم امام کبیر و مورد اعتماد شیعه، از فرزندان علی، یعنی زین العابدین علی بن حسین بن علی بن ابیطالبش در برخورد با احادیث ابوهریره چه موقفی دارد.
بخاری گفته است:- و هرچه در بخاری هست صحیح است- (ما را احمد بن یونس حدیث کرد او گفت، ما را عاصم بن محمد حدیث کرد، او گفت مرا واقد بن محمد حدیث کرد، او گفت، سعید بن مرجانه یار علی بن حسین مرا حدیث نموده، که ابوهریرهسفرمود: هر کسیکه انسان مسلمانی آزاد کند، خداوند بجای هر عضوی از او عضوی را از آتش نجات میدهد. سعید بن مرجانه گوید: پس به نزد علی بن حسین رفتم و خبر را با و گفتم، ایشان غلامی را که عبدالله بن جعفر به ۱۰۰۰۰ درهم و یا ۱۰۰۰ دینار به او داده بود، آزاد کرد) [۴۶۷].
در عبارتی دیگر آمده است: (علی بن حسینبفرمود: یا سعید! آیا تو این قول را از ابوهریره شنیدی؟ گفت: آری. پس علی بن حسین، به خدمتگذاری که امیر خدمتگزارانش بود دستور داد، مطرف را برایم صدا کن. چون او به مقابلش ایستاد، فرمود: برو تو برای رضای خدا آزاد هستی) [۴۶۸].
ظاهر امر چنین مینمایاند، که در استفسار علی بن حسینبکه آیا وی این قول از ابوهریره شنیده است، دلالت بر تصریح توثیق او دارد، که باز با عمل کردن به حدیث ابوهریره، و آزاد نمودن بردهاش بیشتر بر معتمد بودن ایشان صحه گذاشته است.
وانگهی علی بن حسین و ابن مرجانه این حدیث را برای دیگران روایت کردهاند، و مردم را بدان مژده دادهاند، بطوریکه عمر بن علی بن حسین آن را از ابن مرجانه روایت کرده [۴۶۹]. و زید بن اسلم آن را از علی بن حسین روایت نموده است) [۴۷۰].
و این سعید بن عبدالله بن مرجانه از اوّلین شخصیتهای شیعی است، که برقی او را از بزرگان اصحاب علی بن حسینب شمرده است) [۴۷۱].
(ابن مرجانه روایاتش را به علی بن حسین قطع میکرده، و به صحبت ایشان معروف بوده است) [۴۷۲].
و تستری در قاموس الرجال گفته است که طوسی سعید بن مرجانه را به تشیّع نسبت داده است [۴۷۳].
و ما مقامی او را امامیه دانسته است.
ابن مرجانه باردیگر اعتماد عمیق خود را به ابوهریره ابراز داشته، و از او حدیثی قدسی روایت میکند [۴۷۴]. بدیهی است که جنبه نگرانی و احتیاط در روایت حدیث قدسی، بیشتر از احادیث نبوی در باب فضایل است.
وهم ابن مرجانه احادیث دیگری را از ابوهریره نقل کرده است [۴۷۵].
با توجه به اینکه میبینیم که علی بن حسین، در تصدیق ابوهریره شتاب کرده، و به روایتش عمل نموده، و خود آن حدیث را نیز روایت کرده، پس بدینسان چه دلیلی دارد که متأخرین در اینمورد تردید کنند؟ اصحاب کبار ابوهریره، آنان که احادیث او را با واسطه روایت کردهاند، همگی را میبینیم که از علی بن حسینب حدیث روایت کردهاند: مثل سلمه بن عبدالرحمان بن عوف، یحی بن سعید انصاری، و قعقاع بن حکیم، و طاوس بن کیسان، و زهری، و ابی زناد و دیگران اینان که بخدمت زین العابدین رسیدهاند، چرا از او در طول ۴۰ سال زندگانی پس از ابوهریره نشنیدهاند، که جدَش علیساو را دروغگو میدانسته است؟
آیا زین العابدین که در روز فاجعۀ کربلا ۲۳ سال داشته فرصت نیافته که چنین اتهامی را بشنود؟
براستی سکوت زین العابدینس، از نقل سخن نسبت داده شده به جد بزرگوارش، خود قرینهای محکم، بر نبودن چنین قولی نمیباشد؟ ما در حالیکه مشاهده کردیم او خود حدیث ابوهریره را معتبر میدانسته و خود بدان عمل کرده، و غلامش را آزاد نموده است.
***
[۴۶۷] البخاری ۳/۱۷۸ و مسلم ۴/۲۱۸. [۴۶۸] - منتقی ابن الجارود ص ۳۲۴ بسند صحیح و مسند ابی عوانه ۱/۱۴۵ و فتح الباری ۶/۷۳. [۴۶۹] صحیح مسلم ۴/۳۱۷ و مشکل الآثار ۱/۳۱۱. [۴۷۰] البخاری ۸/۱۸۱ و مسند امام احمد ۲/۴۲۰. [۴۷۱] رجال البرقی ص۹. [۴۷۲] الفتح ۶/۷۲. [۴۷۳] قاموس الرجال ۴/۳۷۳. [۴۷۴] صحیح مسلم ۲/۱۷۶. [۴۷۵] - بعنوان مثال به کتاب معانی آثار مراجعه کنید.