پرتوی از مناقب ابوهریره رضی الله عنه

فهرست کتاب

استدراکات اشخاص ضعیف الایمان

استدراکات اشخاص ضعیف الایمان

(بدانکه مردم از نظر معیارها و آراء و فهم متفاوت هستند، بخصوص در مسایلی که مربوط به امور دینی و غیبی می‌گردد؛ زیرا که علم مردم در کنار علم و حکمت خدا قاصر و ناتوان است. از همینجا است که در قرآن آیات بسیاری است که برای مردم مشکل می‌نماید، که در اینمورد کتبی هم تألیف گردیده است. همچنین برای عده‌ای از مردم بسیاری از احادیث نیز مشکل بنظر میرسد، که بعضی از آن احادیث توسط کبار صحابه، و یا جمعی روایت شده است چنانکه گذشت. بدین ترتیب ظاهر می‌گردد که مشکل بنظر رسیدن نص مراد بطلان آن نمی‌تواند باشد. و وجود نصوصی که در کتاب و سنّت مشکل بنظر میرسد از اموری است که عفو می‌باشد، و مقصود از آن برای آزمون مردم است، تا آنچه در سینه‌ها است امتحان شود، و هم برای علماء باب جهاد علمی بازگردد، که خداوند آنان را بدرجات والا رجعت بخشد) [۵۸۰].

اما بی‌خردان که اندیشه‌های شان از تصور امور غیبی ناتوان می‌باشد، لازم دیدند که حدیث را با عقل محک بزنند، پس هرچه با اندیشه‌های قاصر‌شان برابر آمد آن را صحیح بدانند و بپذیرند، و آنچه با اندیشه‌های شان تطبیق نکرد آن را فرو گذارند، و راوی آن را متهم به دروغگوئی کنند.

(حکایت محک زدن حدیث با عقل یک حکایت قدیمی است، که بعضی از معتزله آن را فریاد زدند، و عملاً آن را بمورد اجرا گذاشتند، بطوریکه هر حدیثی را که مخالف عقل خود دیدند آن را ترک کردند. و اخیراً هم خاورشناسان این ندا را در داده‌اند، و متأسفانه استاد احمد امینی نیز از آنان پیروی کرده‌است، بطوریکه بعضی از احادیث صحیح را که با رأی او مقبول نبوده مثال آورده است).

(آنان بین چیزی که عقل باید آن را ترک کند، و یا آن را بعید بشمارد، فرق نمی‌گذارند، و چون این دو را مساوی میدانند، با شتاب در صدد انکار و تکذیب بر می‌آیند، با اینکه حکم عقل در باب چیزی که فرو گذاشته می‌شود، ناشی از محال دانستن آن است، و در باب آنچه که بعید می‌نماید، عدم قدرت بر تصور آن، یعنی بین یک امر محال و امر غیر قابل درک تفاوت بسیار است) [۵۸۱].

از زشت‌ترین بی‌باکی‌ها و غرورشان به اندیشه‌های ناقص این است که: احادیث ابوهریره را تکذیب می‌کنند چرا که نتوانسته‌اند آن را درک کنند.

بدیهی است دیدن حق که با نگاه آنان غیر قابل قبول بوده، و ابوهریره را به سبب آن تکذیب کرده‌اند، انسان را وا می‌دارد که شخص مؤمن در برابر حدیث صحیح سرا پا تسلیم گردد، و هرچه هم که بعید بنظر برسد، آن را بپذیرد، و حدیث مگس برای عبرت گرفتن در اینمورد کافی است:

[۵۸۰] الأنوار الکاشفه /۲۲۳. [۵۸۱] السنة و مکانتها في التشريع الإسلامي ۴۵.

حدیث مگس:

بخاری آورده است: (ابوهریرهسگفت که رسول خداصفرمود: چون مگسی در ظرف یکی از شما افتاد، پس تمام آن را در غذا فرو برید، و سپس بدور اندازید؛ زیرا که در یکی از بال‌هایش شفاء و در دیگری بیماری است) [۵۸۲].

چون این حدیث بنظر صاحبان ایمان ضعیف بعید بوده، فوراً به تکذیب راوی پرداخته‌اند. در حالیکه صرفنظر از اکتشافات پزشکی در اینمورد، راویان غیر از ابوهریرهسنیز این حدیث را روایت کرده‌اند، که بدین ترتیب ابوهریره از انفراد خارج گردید، و سزاوار است که بگوئیم که غیر از ابوهریره نیز فرصت یافتند در اجر و شرف حمل این حدیث و تبلیغ آن به امت شریک شوند. بلکه این حدیث را ابوسعید خدری نیز از پیامبرصروایت کرده که در مسند امام احمد ۱۱۲۰۷ در النسائی ۲/۱۹۳، و در ابن ماجه ۲/۱۸۵ به اسانید صحیح آمده است. و انس بن مالک نیز آن را روایت کرده است. چنانکه هیثمی در مجمع الزوائد ۵/۳۸ آن را یاد نموده و گفته است: آن را بزّار روایت کرده و رجال آن رجال صحیح می‌باشد.

آن کس که بهترین کلام را در باب این حدیث گفته، همانا استاد شیخ محمد السماحی است، زیرا که او پیرامون این حدیث و قول پیشینیان به تفصیل سخن گفته، و سپس طی یک مقاله علمی که بر اساس علوم پزشکی با همکاری دکتر محمود کمال و دکتر محمد عبدالمنعم حسین تهیه شده، و در جزء هفتم مجله الازهر سال ۱۳۷۸ منتشر گردید این حدیث را توضیح داده، و با نقل آراء دانشمندان غربی ثابت نموده که مگس، مادۀ ضد میکروب را نیز با خود دارد، و این ماده از آن بدست می‌آید. این دو پزشک می‌گویند:

(در مراجع علمی‌آمده، که استاد آلمانی بریفلید، از دانشگاه هال آلمان در سال ۱۸۷۱ دریافت، که مگس خانگی دارای نوعی مادۀ فطری است، که آن را به آمبوز اموسکی نامیده است.. این ماده که موجب حیات مگس می‌باشد در طبقۀ روغنی داخل شکمش به شکل کندوی پر از خمیرۀ دایره شکل که سپس بحالت مستطیل در می‌آید قرار دارد و بوسیله بازشدن دریچه‌های تنفسی، و در بین فواصل شکم مگس این ماده منتشر می‌گردد. در این حالت است که ماده از داخل بخارج جسم مگس منتقل می‌گردد. همین شکل است که بعنوان دور تناسلی این غریزه نمودار می‌گردد. محل اجتماع این ماده در داخل کندو قرار دارد، که دارای نیروی معینی است، می‌تواند ماده را حدود دو سانتیمتر از محل آن بخارج بپاشد.

اگر به مگس مرده بر روی شیشه توجه شود، مشاهده می‌گردد، که پیرامون آن این ماده پراکنده است، و در قسمت سوّم یا آخر مگس بر روی شکم و پشت آن این ماده که از مرکز خود خارج شده، وجود دارد.

همین قسمت سوّم یا آخری شکم مگس است، که همواره در موقع توقف آن بالاتر از سایر قسمت‌های جسم مگس قرار می‌گیرد، تا که توازن واستعداد پرواز برایش حفظ گردد، و بتواند چنانکه ذکر کردیم ماده را از مرکز آن بخارج هدایت کند.

این امر گاهی سبب وجود نقطۀ زائدی از سیلان کنندۀ پیرامون کندوی مستطیلی می‌گردد، که در وقت تراوش، بهمراه مادۀ ترواش شده بخشی از سیتوپلاسم نیز از آن خارج می‌گردد. چنانکه استاد لان جیرون، بزرگترین استاد علوم انگل شناسی در سال ۱۹۴۵ این امر را مورد تأیید قرار داده، و چنانکه ذکر کردیم می‌گوید: این ماده به شکل خمیره‌ای دورانی داخل جسم مگس قرار دارد، که از آن آنریمهای قوی تولید می‌گردد، که میکروب‌های بیماری زائی را که مگس با خود حمل می‌کند نابود می‌سازد.

از طرف دیگر در سال ۱۹۴۷ بوسیلۀ دانشمندانی هم چون آرتشتین، و کوک از انگلستان، و در سال ۱۹۵۰ بوسیله رولیوس سیوسی ماده‌ای ضد میکرب و انگل کشف گردید، بنام جافاسین، که از نوع همان چیزی است که ذکر آن به میان آمد، و در مگس وجود دارد. این مادۀ ضدمیکربی انواع میکربها را از آنجمله میکربهای منفی و مثبت را از بین می‌برد، و میکروب بیماری اسهال خونی و تیفوئید را نابود می‌سازد.

در سال ۱۹۴۸ دانشمندانی هم چون بریان، و کورتیس، و همینگ، و جیفریس و ماکجوان از بریتانیا، ماده‌ای ضدمیکربی کشف کردند، بنام کلوتینیزین، که عیناً از جنس همان ماده ضد میکربی است که در مگس تولید می‌گردد، و بر میکربهای منفی اثری قطعی دارد. از آنجمله و یروسهای بیماری اسهال خونی و تیفوئید.

در سال ۱۹۴۹ دانشمندان انگلیسی کوکس و فامر، و دانشمندان سویسی ژزمان، و ورث، واتلنجر و بلاتنر ماده‌ای ضدمیکروبی به اسم اینایتن کشف کردند، که از همان نوع ماده‌ای بود که در مگس وجود دارد، که این ماده تأثیر شگرفی بر میکروب‌های منفی و مثبت و بعضی از انواع دیگر آن از جمله اسهال خونی و تیفوئید و وبا دارد.

بلی این مواد ضدمیکروبی چیزی نبوده که بر اساس فورمولهای پزشکی تهیه شده باشد، بلکه از جملۀ شگفتی‌های علمی است، که بر اساس یک علت بوجود آمده است. این ماده وقتیکه وارد جسم شود، چندین برابر می‌گردد، بطوریکه نیروی شدیدی پدید می‌آید که امراض مختلف را معالجه می‌کند، و از تمامی مواد ضدمیکروبی تهیه شده قوی تر است. مقدار بسیار کمی از آن می‌تواند از بیماری تیفوئید و اسهال خونی و وبا و امثال آن جلوگیری کند.

در سال ۱۹۴۷ موفتیش کشف کرد، که مواد ضدمیکربی موجود در مگس دارای انفعالاتی قوی در از بین بردن میکروب تیفوئید و اسهال خونی و امراض مشابه آن می‌باشد.

در پایان دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند، که یک گرم از این مواد ضدمیکروبی می‌تواند بیشتر از ۱۰۰۰ لیتر شیر را از دستبرد میکروب‌های خطرناک مزبور حفظ کند، و این خود دلیل محکمی بر قدرت میکروب کشی این مواد است.

اما در خصوص آلوده بودن مگس به این میکروب امراض و با و تیفوئید و اسهال خونی و غیر آن‌ها باید گفت: مگس این میکروب‌ها را از اماکن آلوده و کثیف، و یا از سایر بیماران که مگس در آنجا گردش می‌کند، بوسیله پاها و یا سایر قسمت‌های بدنش انتقال می‌دهد، و این چیزی است که در تمامی مراجع باکتری لوژی ثابت می‌باشد، و ذکر مؤلفین و یا مراجع آن برای این حقیقت روشن ضرورت ندارد.

از تمامی این‌ها این نتیجه بدست می‌آید، که چون مگس در غذا بیفتد، بوسیله‌ پاهای آلوده‌اش آن را میکروبی می‌کند. حال این میکروب ممکن است میکروب تیفوئید و یا وبا، و یا اسهال خونی و سایر بیماری‌ها باشد، و چنانکه ذکر کردیم مگس بوسیله پاها و مدفوع خود غذا را آلوده می‌سازد.

اما ماده‌ای که ضدمیکروبی است، در قسمت شکم مگس قرار دارد، که امکان بیرون شدن آن از مرکز خود بدون لمس مگس میسّر نخواهد بود. و با لمس کردن آن است که زمینۀ تراوش آن فراهم می‌گردد. بدینسان دانشمندان در طی تحقیقات خود، ثابت کرده‌اند که بر اساس حدیث نبوی ضرورت دارد مگس در غذا فرو برده شود، تا ماده ضدمیکروبی تراوش کند، و میکروب‌هائی را که توسط پاها و یا مدفوع مگس وارد غذا شده از بین برده شود.

این همان چیزی است که حدیث نبوی آن را مورد اشاره قرار داده و رسول خداصفرموده است: که در یکی از بال‌هایش بیماری است، و در دیگری شفاء که مراد از بیماری همان میکروب‌هائی است که مگس آن را وارد غذا نموده، و مراد از شفاء همان مادۀ ضدمیکروبی است که در قسمت شکمش قرار دارد، و با دستمالی کردن مگس از مرکز خود تراوش می‌کند) [۵۸۳].

بدین ترتیب معجزۀ وحی تمام شد، و پوزۀ الحاد خاک آلود گردید.

شما می‌توانید سایر شبهاتی را که دشمنان سنّت نبوی مطرح کرده‌اند، به این امر قیاس کنید.

و این خود دفاع بزرگی است از ابوهریرهسدر برابر باطل و عاملان شایعه و تردید، که دروغ‌های‌شان بر ملا می‌کند، و آنان را رسوا می‌سازد.

پرچم‌های برافراشتۀ سنّت ما آنان را به خشم وامی‌دارد. و هر روز این پرچم بالاتر می‌رود، در حالیکه پرچمهای مخالفین فرو می‌افتد.

آنها تمام تلاش و کوشش خود را بکار بردند، تا زمنیۀ کینه‌توزی را پدید آورند.

ولی سعی‌شان همواره به زیان‌شان پایان یافته است.

[۵۸۲] البخاری ۷/۱۸۱. [۵۸۳] المنهج الحدیث از سماحی /۳۸۶.