پندار کذب به ابوهریرهسخطائی بزرگ است
آنانکه ابوهریره را به وضع حدیث و دروغگوئی متهم میکنند، فراموش میکنند، که در آنزمان چه اندازه دروغ زشت و موارد وقوع در آن بسیار کم بوده است، چرا که آنان هم اکنون در زمانی زندگی میکنند، که دروغپردازی رواج یافته، و بر زندگی مردم چیره گردیده است. وإلا مگر در عهد فرخندۀ نبوت و صحابه شخص دروغگو میتوانسته است، خود را مخفی کند، و کارش برسوائی نکشد و یا مجبور به توبه نگردد؟
عایشهلگوید: (در نزد اصحاب رسول اللهصچیزی بدتر از دروغ نبود، رسول خداصیکبار هم آن را از کسی ندید، اگرچه در موارد بسیار اندک، کسی آن را از خود بیرون بدهد، تا برایش توبه حادث گردد) [۲۹۵].
پس چگونه ممکن بود، که ابوهریره در چنان جامعهای از غفلت مردم استفاده کند، و به آسانی دروغ بگوید، و رسول اللهصو یارانش آنقدر بیاطلاع باشند، که مدح و توثیق او را روا بدانند. اما ورود کلمهی (کذب فلان) – فلانی دروغ گفته است- در نزد رسول اللهصو یارانش، ظاهر آن مراد نبوده، بلکه قصد آنان از بکار بردن این کلام، بیان اشتباه و خطا بوده، که در آنزمان عیبی بشمار نمیآمد و به حساب اهانت گذاشته نمیشده است.
در همین مورد است (که سبیعه دختر حارث، چند روز پس از وفات همسرش، از نفاس خلاص شد، ابوسنابل بر او گذر کرد و گفت: شما حلال نمیشوی تا که ۴ ماه و ۱۰ روز دیگر مکث کنی. آن زن جریان را به رسول اللهصباز گفت: حضرت فرمود: ابوسنابل دروغ گفته است، حقیقت آنطور که او گفته نیست، شما حلال هستی، میتوانی ازدواج کنی) [۲۹۶].
و از آن جمله است آنچه که از ابودرداء روایت شده که گفته است: کسی که صبح او را دریافت، نماز وتر بر او لازم نیست. (این جریان نزد عائشه گفته شد، پس او گفت: ابودرداء دروغ گفته است، رسول اللهصرا صبح درمییافت، و او نماز وتر را اداء میکرد) [۲۹۷].
از آنجمله است اینکه: اسماء دختر عمیس بهمراه مهاجرین دیگر به حبشه مهاجرت کرد، عمرسبه او گفت (ما از شما در هجرت سبقت جستیم، ما به رسول اللهصاز شما سزاوارتریم. او خشمگین گردید و گفت: «یا عمر شما درغ گفتی [۲۹۸]».
بطور کلی اعراب کلمۀ کذب را در موقع خطاء بکار میبردند، مثل این بیت اخطل که میگوید: «کذبتك عينك أم رأيت بواسط»«چشمت برایت دروغ گفته» یا اینکه واسط را دیدهای. که خطای چشم را دروغ چشم نامیده است.
وقول ذورمه: «وما في سمعه کذب»«و در شنوائی او دروغ نیست».
که خطا در شنیدن را دروغ نامیده است.
در حدیث عروه هست که به او گفته شد: ابن عباس میگوید: رسول اللهصدر مکه چند ده سال درنگ فرمود. پس گفت: دروغ گفته است. یعنی اشتباه کرده است [۲۹۹]. بدینسان عروه خطا را کذب نامیده است، زیرا در اینکه خطا ضد صواب است مشابه کذب میباشد، چنانکه کذب ضد صدق است اگرچه از حیث نیّت و قصد فرق دارد). بدین تربیت کذب بر دو نوع است: کذب عمد و کذب سهو. کذب عمد معروف است ولی کذب سهو مثل کذب ابوسنابل میباشد که برای زنی که شوهرش فوت کرده و وضع حمل کرده عنوان عدهای جدید نمود [۳۰۰].
(و از آن جمله است فرموده رسول اللهصکه هرکس چنین گفته دروغ گفته است، در پاسخ به کسیکه گفته بود: چون عامر خود را به اشتباه به قتل رسانیده عمل او حبط گردیده است.
و از آنجمله است قول عباده بن صامت که گفت: ابومحمد دروغ گفته است که گفته وتر واجب است. پس همۀ اینها از جملۀ کذب خطا است، که گویندۀ آن اشتباه کرده است).
و براستی لغت اهل مدینه در گذشته چنین بوده است.
[۲۹۵] مسند احمد ۶/۱۵۲. [۲۹۶] سنن سعید بن منصور ۳۵۲/ج۳/ق۱ به سند صحیح. [۲۹۷] الکامل لابن عدی ۱/۱۳. [۲۹۸] صحیح مسلم ۷/۱۷۲. [۲۹۹] لسان العرب ۱/۷۰۹. [۳۰۰] مدارج السالکین ابن قیم ۱/۳۶۴.