پرتوی از مناقب ابوهریره رضی الله عنه

فهرست کتاب

ابوهریرهسو نیل او به شرف فقر و سکونت در صفۀ مسجد نبوی:

ابوهریرهسو نیل او به شرف فقر و سکونت در صفۀ مسجد نبوی:

(صفه موضعی سایه‌دار در مسجد نبوی بوده است) [۵۴].

ابوهریره دربارۀ خود با ما سخن می‌گوید، که او (یکی از مساکین صفه) [۵۵]و بلکه (او مشهورترین فرد ساکن در صفه بوده، که در طول حیات مبارک رسول خداصدر آنجا استقرار یافته، و آنجا را ترک نکرده است، و در میان ساکنین صفه، و رهگذران معروف بوده است) [۵۶].

(اصحاب صفه گروهی از یاران رسول خداصبودند، که منزل خاصی نداشتند، و در عهد حضرت در مسجد می‌خوابیدند، و در سایۀ آن روزها را سپری می‌کردند، زیرا که مأوائی جز مسجد برای‌شان وجود نداشت. رسول کریم در هنگام غذای شام آنان را بین اصحاب تقسیم می‌کرد، و جمعی از آنان به همراه رسول کریم شام صرف می‌کردند، تا که خداوند آنان را بی‌نیاز فرمود) [۵۷].

(وقتی که به خدمت رسول خداصصدقه‌ای آورده می‌شد، خود از آن تناول نمی‌فرمود، و بلکه همۀ آن را برای اصحاب صفه می‌فرستاد. وچون هدیه‌ای بخدمت حضرت آورده می‌شد، هم برای اصحاب صفه می‌فرستاد، و هم خود از آن استفاده می‌کرد، بدینسان آنان را در هدایای خود شریک می‌فرمود [۵۸].

چه بسا که رسول کریمصمیفرمود: (هرکس به اندازۀ دو نفر غذا دارد، باید شخص سوّمی را نیز با خود غذا دهد. اگر غذای چهار نفر را دارد باید پنجمی و یا ششمی را بهمراه ببرد) [۵۹].

بدین ترتیب یاران رسول خداص، در ضیافت اصحاب صفه، و نیل به این شرف از هم سبقت می‌گرفتند.

(یکبار ابوبکر صدیق سه نفر را برای ضیافت دعوت داد، و پیامبرصبهمراه ده نفر تشریف بردند) [۶۰].

عُرف در مدینه چنین بود، که اگر کسی به شهر می‌آمد، اگر آشنائی داشت، به خانه‌اش می‌رفت، و اگر آشنائی نداشت به مسجد می‌رفت، و در محل صفه سکونت می‌گزید [۶۱].

بدینسان اصحاب صفه مهمانان اسلام بودند، که صاحب خانه و مال و کسی نبودند. آنطور که ابوهریره می‌گوید: آنان زندگی فقیرانه‌ای داشتند، بطوریکه چه بساکه رسول خداصبه آنان نماز می‌گزارد. (در روز چون نمازش بپایان می‌رسید و سلام می‌داد، اصحاب صفه پیامبر را از راست و چپ صدا می‌کردند: یا رسول الله: ما خیلی گرسنه هستیم، و فشار و سختی ما را به ستوه آورده است. پس رسول کریم به منبر می‌رفت و خدا را حمد و ثنا می‌گفت: و سپس سختی‌هائی را که در راه دعوت تحمل کرده بود، یادآوری می‌کرد، و همچنین از آزار قومش سخن می‌گفت) [۶۲].

ابوهریره (هفتاد نفر از اصحاب صفه را دید، که هیچکدام دارای ردائی نبودند، یا ازار داشتند، و یا کسائی که آن را به گردنهای خود بسته بودند، برخی لباس شان، تا نیمی از ساق‌شان را پوشانده بود، و برخی لباس‌شان به قوزکهای پا میرسید، بطوریکه شخص لباسش را از بیم کشف عورتش جمع و جور می‌کرد) [۶۳].

این گفتۀ ابوهریره (چنین می‌رساند، که اصحاب صفه بیش از هفتاد نفر بوده‌اند، و این گروهی را که ابوهریره دیده بود غیر از هفتاد نفری است، که رسول خداص، آنان را به غزوۀ بئر معونه فرستادند. این افراد نیز از اهل صفه بودند، ولی قبل از مسلمان شدن ابوهریره بشهادت رسیده بودند) [۶۴].

(اصحاب صفه عهده‌دار فرایض بزرگ بودند، از آنجمله آموزش قرآن و سنّت به عهده‌ی آن‌ها بود، پس صفه مدرسه اسلام بود. دیگر از مسؤلیت‌های اصحاب صفه، پاسداری از رسول کریم، و اجرای اومر آن حضرت و برآورده ساختن نیازهای ایشان بود، که رسول خدا آنان را برای اجرای امور مسلمین مأموریت می‌دادند. آری آنان در واقع تشکیل دهندۀ سازمانی بودند، که بخشی از فرایض اسلامی را براورده میساخت، بنابراین هزینۀ تأمین معاش آنان بر عهدۀ سایر مسلمین بود، اگرچه آن را صدقه می‌نامیدند) [۶۵].

بدین ترتیب ابوهریره به شرف فقراء صفه، و فضیلت و اجرشان نایل آمد، و قرآن کریم گواهی می‌دهد، که اصحاب صفه فقط برای اجرای برنامه‌های اسلامی از کار دیگری بازداشته شده بودند؛ زیرا که ابن سعد از طریق واقدی، از محمد بن کعب قرظی در تفسیر فرمودۀ خداوند: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلَّذِينَ أُحۡصِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ ضَرۡبٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ[البقرة: ۲۷۳].

«برای فقرائی که حصر شدند در راه خدا و نمی‌توانند در زمین مسافرت کنند». روایت نموده که گفته است که مراد از گروهی که در راه خدا حصر شده‌اند همان (اصحاب صفه) [۶۶]می‌باشد. به همین سبب خداوند به پیامبرش، امر کرده است، که با آنان صبر کند و فرموده است:

﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُ[الکهف: ۲۸].

«تو خود صبر کن بهمراه کسانیکه میخوانند پروردگارشان را در صبحگاهان و شام‌گاهان، و رضای او را طلب می‌کنند». یعنی شما همراه اصحاب صفه باش، آنچنانکه تفاسیر این مطلب را یاداوری نموده‌اند.

چگونه می‌توانیم خود را راضی کنیم، که به مردی طعنه زنیم، که قرآن کریم برایش گواهی داده، که او مأموری بوده که در راه خدا زندگی‌اش مصروف گردیده، و در صبح و شام خدایش را می‌خوانده، و هدفش بدست آوردن رضای الهی بوده است؟

نه بخدا سوگند: هرگز بر او طعنه نمی‌زنیم، و با قرآن مخالفت نمی‌کنیم. بلکه با محبت او به پیشگاه خداوند متعال تقرب میجوئیم.

بدینسان می‌بینیم که، فضایل ابوهریره پی‌درپی نمودار و روش است، آری او مهاجر است. و به مقام صحبت رسول کریم نائل آمده، و دوسی و یمنی است، و رسول خدا درباره‌اش دعا کرده که مورد اعتماد گردد، و قرآن کریم در باره‌اش به نیکی شهادت داده است.

در فصل‌های آینده، مقام او در جهاد، و فصیلت او را در نشر احادیث رسول خداصخواهیم دید.

آری! از قبلیه‌ی دوس مردی یگانه هجرت کرد و قصدش بدست آوردن کتاب و سنّت بود.

او در مدینه با خاطری آسوده زیست و در جستجوی نیل به هدایت پیامبر عادل سپری کرد.

هدایت در صفه با شکلی بسیار لطیف او را دریافت و بدینسان او شامل دعای پیامبر گردید که طفیل در خواست کرده بود.

آنجا که گفت: دوس نافرمانی کرد، و خشم خدا را شامل خواهد شد، پس یا رسول الله برای دوس دعا بفرمائید.

با دعای پیامبر دوس مهربان و مایل اسلام گردید، و در جستجوی هدایت برخاست، و ابوهریره نیز از آنجمله بود.

[۵۴] فتح الباری ۲/۸۱. مصنف ابن ابی شیبه۲/۸۴. [۵۵] البخاری ۳/۶۵. [۵۶] حلیة الأولیاء ۱/۳۷۶. [۵۷] ابن سعد ۱/۲۵۵ از قول یزید بن عبدالله بن قسیط. [۵۸] بخاری ۱/۱۴۷، مسلم ۶/۱۳۰. [۵۹] البخاری ۸/۱۲۰. [۶۰] البخاری ۴/۱۲۰. [۶۱] المستدرک ۳/۱۵. [۶۲] المستدرک ۳/۱۵. [۶۳] البخاری ۱/ ۱۱۴. [۶۴] فتح الباری ۲/۸۲. [۶۵] از سخنان عبدالرحمن منعمی در الأنوار الکاشفه ص۱۴۵. [۶۶] ابن سعد ۱/۲۵۵.