ابوهریرهسو کرامت او در باب آزادی بردگان، و احسان به موالی، و حمایت از یتیمان:
از طفیل روایت شده که گفت: (در خانه ابوهریره در مدینه اقامت گزیدم، مردی را از اصحاب پیامبر ندیدم که مثل او کمر به خدمت مهمان ببندد، و از مهمان پذیرائی کند) [۱۳۵].
از حمید بن مالک بن خیثم روایت است که گفت: (با ابوهریره در زمینش در عقیق نشسته بودم، گروهی از مردم مدینه بوسیله چهار پایان به نزد او آمدند حمید گوید: ابوهریره به من گفت: به نزد مادرم برو و به او بگو: فرزندت شما را سلام میگوید: و میگوید: مقداری طعام برای ما بفرستد. گوید چون نزد مادرش رفتم، او سه قرص نان جو، و مقداری روغن زیتون و نمک در سینی گذاشت، و من آن را بر سرم قرار دادم، و به نزدشان آوردم، چون آن را در مقابل شان گذاشتم، بنظر ابوهریره این غذاها بسیار آمد و فرمود:
سپاس خدا را که ما را از نان سیر فرمود، در حالیکه طعام ما جز خرما و آب نبود) [۱۳۶].
از ابیزعیزعه منشی مروان روایت است که (مروان ۱۰۰ دینار پول برای ابوهریره فرستاد، سپس مدعی شد، که قصد پرداخت آن بشما نبوده، بلکه اشتباه کردهام. ابوهریره فرمود: نزد من از آن چیزی باقی نمانده است، هرگاه قرار شد مستمری مرا از محل حقوق اصحاب رسول الله پرداخت کنی، از آن کم کن. راوی گوید: هدف مروان آن بود که ببیند آیا ابوهریرهسآن را انفاق میکند، و یا آن را نگهمیدارد [۱۳۷]؟)
شگفت آور است که نویسندگان پیرو یهود، در این زمان بر ابوهریره عیب میگیرند، که چرا از امیران پول دریافت کرده است، ولی بر خود عیب نمیدانند، که از مؤسسات کفر پول میگیرند.
اگر ابوهریرهساز حکام پول میگرفته، در واقع او مثل سایر صحابهش بوده که حکام مجبور بودهاند، به این مجاهدین صدر اسلام در مقابل تعلیم و تربیت مردم وجهی بپردازند. هم چنانکه در عصر حاضر نیز اگر کسی در خدمت ملّت قرار میگیرد، و یا خدمات فرهنگی انجام میدهد، از طرف دولت مزایائی برایش مقرر میگردد. برخی از این افراد عیبجو را میبینی که چگونه در مقابل یاوه گوئیهایش پولهای کلانی را دریافت میدارد و آنگاه بر ابوهریره عیب میگیرد، که او از بیتالمال مسلمین وجهی دریافت کرده است. در حالیکه ابوهریره تمام عمرش را در راه خدا و مساعدت مسلمین صرف کرده است.
از جملۀ بردگانی که بوسیله اوسآزاد گردید، اغربن سلیک ابامسلم مدنی بود، که ابوهریره بااشتراک ابیسعید [۱۳۸]الخدری او آزاد کرد. اغر سپس به کوفه آمد، و از زمرۀ محدثین گردید، که مردم اوّل کوفه از او حدیث روایت کردند. ابن سعد از طریق واقدی روایت کرده که ابوهریره، در ذالحلیفه نزدیکی مدینه سکونت میکرد، در حالیکه در مدینه منزلی داشت که آن را به بردگان آزاد شدهاش تصدق کرده بود [۱۳۹].
از جمله یتمیانی که تحت کفالت او قرار گرفت، معاویه بن معتب الهذلی است، که در کنار او پرورش یافت [۱۴۰].
ابوهریرهسطوری به تعلیم او همت گماشت، که یکی از راویان حدیث عصر تابعین گردید. او صاحب روایاتی از ابوهریره در مسند امام احمد و سایر کتب حدیث است [۱۴۱].
کفالت یتیمان خصلتی ایمانی است، که اگر صاحب آن دارای نیت نیک باشد، او را به بهشت رهنمون میگردد، چرا که رسول خداصطبق روایت سهل بن سعد ساعدیسفرموده است:
(من و کسیکه کفالت یتیمی را میپذیرد در بهشت این چنین هستیم، و اشاره فرمود به انگشت سبابه و میانهاش) [۱۴۲].
بدیهی است اگر شخصی که کفالت کسی را میپذیرد حسن ادب و تعلیم او را نیز در کنار کفالت و تغذیهاش انجام دهد، مزد او دو چندان میشود.
این اخبار دلالت دارد که ابوهریرهسدر یکی از این دو حالت قرار داشته است:
اگر دارای پولی میبود، آن را در راه خدا، آزادی بردگان، یاری نیازمندان، و کفالت یتیمان به مصرف میرسانید.
۱- اگر بیپول بود صبر میکرد و به اندک چیزی که به آن دست مییافت میساخت، و یا عطایای بیت المال مسلمین را میپذیرفت. باز اگر از بیت المال چیزی به او میرسید، آن را بدیگری میبخشید، و یا دیگری را در آن شریک میکرد.
این حالت و آنچه که در قبل گذشت حالاتی است که جز مخلصین توان تحمل آن را ندارند [۱۴۳].
[۱۳۵] ابوداود ۱/۵۰۱ به سند صحیح. [۱۳۶] فصل الله الصمد شرح الأدب المفرد ۲/۳۱. [۱۳۷] الکُنی والاسماء از دولابی ۱/۱۸۴. بسند صحیح. [۱۳۸] التاریخ الکبیر بخاری ۴۴/ ج۴ ق۱. [۱۳۹] الطبقات ۴/۳۶۰. [۱۴۰] الجرح والتعدیل ۳۷۹/ ج۴ ق۱. [۱۴۱] المسند ۲/۳۰۷ – ۵۱۸. [۱۴۲] البخاری ۷/۱۰. [۱۴۳] عفان و عارم راویان این خبر هستند که هردو ثقه میباشند.