پرتوی از مناقب ابوهریره رضی الله عنه

فهرست کتاب

مقدمه:

مقدمه:

فصل گذشته را به بیان خودداری امیر المؤمنین علیس، از جرح ابوهریره و تکذیب او اختصاص دادیم، و در این رابطه از روایت اصحاب و لشکریان علیساعم از صحابه و تابعین از ابوهریره استفاده کردیم، و سپس روایات فرزندان، نوادگان ایشان از ابوهریره، و همچنین روایات شیعیان اوّل از او را مطرح ساختیم.

اما این فصل را به خودداری از جرح ابوهریره به کسانی اختصاص می‌دهیم، که از او بطور مستقیم حدیث روایت نکرده‌اند، مثل بعضی از فرزندان و نوادگان علی، و فرزندان عقیل و جعفر برادران ایشان، و پسران عمویش عباس. آنانکه شاگردان‌شان از ابوهریره حدیث بازگفته، و یا احادیث او را منتشر ساخته‌اند، و از طریق واسطه احادیث ایشان را دریافت کرده، ولی شاگردان خود را از روایت و نشر آن باز نداشته‌اند. که این خود ثابت می‌کند، که بطور قطعی و حتمی به آنان سخنی در باب تکذیب ابوهریره از علی س نرسیده، واین فقط ادعای صرف نظام و اسکافی است. فرق بین این فصل و فصل قبل در این است، که گروه نامبرده در فصل گذشته، خود صاحب روایاتی از ابوهریره بوده، و احادیث او را خود پخش کرده‌اند، و از نشر احادیث او توسط دیگران نیز جلوگیری نکرده‌اند. ولی اشخاصی که در این فصل از آنان نام برده می‌شود، روایاتی را از آنان که از ابوهریره اخذ شده باشد نیافتیم، و ندیدیم که احادیث او را منتشر سازند، ولی در اینکه شاگردان‌شان این اقدام را عملی میساختند، سکوت کرده، و در مقابل ناشرین این احادیث سکوت می‌کرده‌اند، و به روایات ابوهریره اعتراضی نداشته‌اند. بناءً این فصل بما توضیح خواهد داد، اهل حدیث که روایات ابوهریره را جمع و نشر کرده، از هاشمیین و بخصوص علویین فاصله نداشته و عزلت نگزیده‌اند، تا کسی مدعی شود، آن تکذیب خیالی بدانان نرسیده است، با اینکه آنان نزد این خاندان تلَمذ کرده‌اند، و تمام علوم خود را از آن دریافت کرده و تدوین نموده‌اند، پس چگونه امکان دارد که از استادان خود این خبر را نشنیده باشند.

ممکن نیست کسی در مقام رد بگوید، که مصاحبت این گروه از ناشرین حدیث ابی‌هریرهسبا فرزندان علی و راویان حدیث از ایشان و سپس ملحقین به علویین و اعیان شیعه، نمی‌تواند ثابت کند که آنان تمام علوم خود را در دسترس شاگردان‌شان قرار داده‌اند، و چه بساکه شاگرد گاهی مصاحب استاد هست، و از او علم می‌آموزد، اما به تمام علومش احاطه پیدا نمی‌کند، پس ممکن است جریان تکذیب ابوهریره توسط علی از دید شاگردانشان مخفی مانده باشد؟

مثل این رد غیر وارد بوده و قانع کننده نیست، چرا که اگر هم این سخن ثابت شود، مثل جزئیات علم و اخبار نیست، بلکه این امر یک ابلاغ مهم است که مردم باید از آن بیم داده شوند، و همگان از آن پرهیز کنند، چرا که خطر تحریف وسیع در دین وجود دارد، که طبق ادعای مخالفین ابوهریره مجری آن است.

حاشا که چنین باشد، زیرا که این گروه از حاملان پرچم علم و دانش از فرزندان و شیعیان علی بار بار درخواست مشورت می‌نموده‌اند، و فوج فوج بدانان پیوسته، و نشر احادیث ابوهریره را بصورت علنی به عهده گرفته، و بدان حجت می‌جسته‌اند، در حالیکه هیچکس از این خاندان بر آنان نشوریده، و افکار‌شان را تحقیر نکرده، و قول خیالی منسوب به علی را بدانان تذکر نداده است. آیا در ذات این حقیقت برای کسیکه صاحب قلب سلیم می‌باشد دلیل کافی وجود ندارد؟

آیا این خود اجماع نیست که این سخن بناحق بر امام علی بسته شده است؟

چنانکه ثابت می‌کند در باب اتهام چاپلوسی ابوهریره در مقابل معاویه در ایام فتنه، نیز آنان بر این اتهام صاحب علمی نیستند؟ از جهت دیگر، عدم احاطۀ شاگرد به تمام علم استادش، نمی‌تواند ثابت کند که تمام علم استادش از میان رفته و از آن چیزی باقی نمانده است. چرا که روایات گوناگون از طرق دیگر شاگردان از این استاد به وفور در دسترس است.

جمع بین این فصل و فصل گذشته، جمعی از خاندان و فرزندان و نوادگان و یاران و شاگردان علیسرا در مقابل ما نمایان می‌سازد، که تعدادشان بسیار زیاد است، و محال است، که این گروه عظیم موفق به شنیدن این موضوع از زبان علیسنشده باشند، و این قول ضایع شده باشد. البته آنکه قلبش حتی یکبار می‌طپد این امر را به وضوح در می‌یابد، امّا کسیکه قلبش از طپیدن باز ایستاده است، و یا راضی نیست که حقایق را در این جو غبار آلوده با چشمانش مشاهده کند، پس به چنین شخصی اگر یاد داشتی که به مهر امام علیسممهور شده باشد بیاوریم که او با دستش، آن را لمس کند باز هم برایش نفعی ببار نمی‌آورد. اگر بازهم کسی اصرار کند که این قول از زبان علی ثابت است، باید سبب مخالفت این گروه از فضلاء را با وصیت و سفارش و هشدار ایشان در باب ابوهریره توضیح دهد و تفسیر کند، در حالیکه همه میدانند همۀ این گروه از دوستداران بر حق علیسبوده‌اند.

***

در فصل گذشته ثابت کردیم، که علی بن حسین، و فرزندانش عمر و محمد، و جعفر بن محمد، وابن حنیفه، و فرزندش حسن، و محمد بن عبدالله بن حسن مثنی، احادیث ابوهریرهسرا روایت کرده و از تکذیب او خود را بازداشته‌اند.

ودر فصل موثق بودن ابوهریرهسآوردیم که جمعی از صحابه که شیعه از آنان راضی است مثل ابوایوب و جابر و ابن عباسش احادیث ابوهریره را روایت کرده و از تکذیب او خود را باز داشته‌اند.

بنابراین کسانی که از فرزندان علی بن ابوطالب، و عباس باقی مانده‌اند، در این فصل ذکرشان خواهد آمد، و سپس به ذکر کسانی می‌پردازیم که در حمایت از علیساهمیت داشته‌اند:

از جمله یاران او از صحابه و تابعین و طبقات پس از آنان.

بدینسان توضیح خواهیم که حسن و حسینب و فرزندان‌شان از تکذیب ابوهریره خود را بازداشته‌اند، همچنین فرزندان محمد بن علی و عمر بن علی، و عباسیان که قبل از بقدرت رسیدن در گذشته‌اند، و فرزندان عقیل و جعفر برادران علی وام‌هانی خواهرش و سپس اصحاب علی، و کسانی که با بنی هاشم پیوند استوار داشته‌اند، مثل خاندان ابی‌رافع، و معروف بن خربوذ، که شیعه بوده، و یا با شیعیان پیوند داشته ولی مشهور به تشیع نبوده‌اند.

آری این گروهها همه درباره ابوهریره سکوت کرده، و زبانهای‌شان را از تکذیب او بازداشته‌اند و جماعت هاشمیین نیز در تکمیل این امر سهیم شده‌اند.