علت اینکه او را ابوهریره میخوانند:
ابوهریره به کنیهاش معروف گردید، و با این عنوان مورد شناسائی قرار گرفت، حاکم به روایت از ابوهریره آورده است:
(مرا از آن جهت ابوهریره خواندند، که گوسفندان خانوادهام را میچرانیدم، در صحرا بچههای گربۀ وحشی را یافتم، آنها را در آستین خود جای دادم، چون به منزل آمدم، مردم صداهای گربهها را از کنار من میشنیدند، گفتند این چست ای عبدشمس؟
گفتم: بچه گربههائی که آنها را یافتهام، پس از آنان خطاب بمن گفتند: پس تو ابوهریره (پدر گربه) هستی. از آن پس این عنوان بر من مقرر گردید) [۱۴].
ابوهریره در مکارم خود یگانه است. و سجایای زیبای او همواره میدرخشد.
اینکه او نسبت به جوجه گربهها مهربانی کرده است. خود گواه عاطفۀ والای او است و این خصلت او را بس است.
کسیکه در عاطفه و محبت مشهور است. قطعاً در گزارش او دروغ راه نمیباید.
ترمذی از او روایت کرده است: (من گوسفندان خانواده ام را میچرانیدم، تعدادی بچه گربۀ کوچک داشتم، که شب آنها را درمیان درختی قرار میدادم، چون روز میشد، میرفتم با آنها بازی میکردم، از این جهت مردم مرا به ابوهریره کنیه دادند) [۱۵].
ابوهریره میگوید: (رسول خداصمرا اباهر میخواند، و مردم مرا اباهریره میگفتند [۱۶]). بهمین سبب میگفت: (اگر کنیۀ مرا از لحاظ دستور زبان عربی مذکر بخوانید - اباهر - این عنوان را خوشتر دارم تا اینکه مرا با کنیۀ مؤنث - اباهره - بخوانید [۱۷].
در بخشهای مختلف صحیح البخاری و به مناسبتهای گوناگون رسول خداصاو را با عنوان (اباهر) صدا میکردهاند [۱۸]. حتی نوآموزان تاریخ میدانند که شهرت و القاب و کنیه اموری متداول و معروف در میان اعراب بوده است. و بلکه در مواردی مردم در مورد اسم یکنفر اختلاف میکردند، ولی در مورد کنیهاش اختلاف نداشتند. چنانکه همین مورد درباره اوّلین خلیفۀ راشد مصداق دارد، که با کنیه ابوبکر مشهور بوده، و همچنین در مورد ابی عبیده، و ابی دجانه، و ابی الدردا، آنان که از بزرگان و قهرمانان نامدار صحابه هستند.
این شخصیتها (با کنیههای خود شهرت یافتند و اسامیشان را بسیاری از مردم نمیدانند، و در هیچ روزی از روزگار نشنیدهایم که حسب و نسب موجب تقدم صاحبش در فضایل علمی گردد، و یا دانشمندی به علت نداشتن آن فرو گذاشته شود [۱۹].
بدین ترتیب آنچه را ابوریه در اینمورد ناروا و زشت شمرده، بر ابوهریره غیر وارد است.
[۱۴] المستدرک ۳/۵۰۶ به سند صحیح که مورد تأیید ذهبی است. [۱۵] الترمذی ۱۳/۲۲۸. این روایت را حسن خوانده است. [۱۶] المستدرک ۳/۵۰۶. باسند صحیح که مورد تأیید ذهبی است. [۱۷] المستدرک ۳/۵۰۷. [۱۸] البخاری ۱/۷۶، ۷/۸۸، ۸/۶۸. [۱۹] اقتناس از سخنان استاد خطیب در کتابش (عن ابی هریره) ص ۲۱۳.