شیعه و سنت

فهرست کتاب

چرا تشیّع در ایران گسترش یافت و چرا شیعه نسبت به صحابه کینه دارند؟

چرا تشیّع در ایران گسترش یافت و چرا شیعه نسبت به صحابه کینه دارند؟

هنگامی که ایران در زمان عمر؛ فاروق اعظمسفتح شد و شوکت ایران را در هم فرو ریخت و پادشاهی‏اش را نابود کرد، ایرانیان از فاروقسو دوستان و سربازانش کینه به دل گرفتند و به فکر انتقام افتادند. زیرا خوی ایرانیان با سلطنت و شاهنشاهی انس گرفته بود و سلطنت‌دوستی و شاه‌پرستی در وجودشان، مانند خون و آب، جریان داشت. یهود برای پاشیدن بذر فتنه، ملت ایران را مزرعه‌ای مناسب دید. اتفاقاً شهر بانو دختر یزدگرد، پادشاه ایران، که با اسرای ایرانی آورده شده بود با حسین پسر علیسازدواج کرد. وقتی یهود برای خلیفه‌ی مسلمانان عثمانسنقشه‌ی قتل کشیدند، از علیسبه عنوان سپر استفاده ‌کردند. ابتدا بدون اطلاع علیسبرای او و اولادش، ادعای ولایت و خلافت کردند. ایرانیان با انگیزه‌ی انتقام از عمرسبا آنان همدستی کردند. آنان نسبت به یاران و سربازان و اصحاب رسول اللهصکه ایران را فتح کرده بودند و با عثمانسکه دایره‌ی فتوحات را گسترش داده بود و امور را سر و سامان داده و سرکشان و نافرمانان را تبعید کرده بود، کینه در دل داشتند. پس با توجه به این شرایط، مردم ایران آمادگی خود را برای همکاری با آن طائفه‌ی یهودی و سرکش و فتنه‌انگیز اظهار کردند، خصوصاً پس از این که دیدند خونی که در رگ‌های علی بن الحسین ملقب به زین‌العابدین جاری است، خونی است ایرانی که از طرف مادرش شهربانو، دختر یزدگرد پادشاه ساسانی، به او رسیده است. به این دلیل اکثر ایرانیان تشیع را پذیرفتند. چون با این کار و با دشنام به صحابه و عمرسو عثمانس؛ دو فاتح ایران و دو خاموش‌کننده‌ی آتش مجوس در ایران، تسکین خاطر می‌یابند. از این جا با یهود حیله‌گر، متحد شدند و راه و برنامه‌ی آنان را در پیش گرفتند.

یک خاور‌شناس انگلیسی، که مدتی طولانی در ایران بود و تاریخ ایران را تمام و کمال مورد بررسی قرار داده است، می‌گوید: از جمله مهم‌ترین اسباب دشمنی ایرانیان با دومین خلیفه‌ی راشد؛ عمر فاروقس، این است که ایران را فتح کرد و شوکت آنان را در هم شکست، اما ایرانیان به دشمنی خود با عمرسرنگ و بوی دینی و مذهبی دادند در حالی که در حقیقت دنبال دین و مذهب نبودند [۹۱].

در جای دیگر، توضیح بیشتری داده و گفته است: «عداوت و دشمنی ایرانیان با عمر به این دلیل نیست که عمر، حقوق علی و فاطمه ش را غصب کرده است، بلکه بدین خاطر است که حضرت عمرسایران را فتح کرد و به سلسله و خانواده‌ی ساسانیان پایان داد. سپس این شرق‌شناس از یک شاعر ایرانی، شعر زیر را می‌آورد:

بشکست عمر پشت هژبران عجم را
بر باد فنا داد رگ و ریشه‌ی عجم را
این‌عربده برغصب خلافت زعلی نیست
با آل عمر کینه قدیم است عجم را [۹۲]

پس جدال به خاطر غصب خلافت از علیسنیست بلکه همان مسأله‌ی قدیمی فتح ایران است» [۹۳].

وی می‌افزاید: مردم ایران، اولاد علی بن الحسین را برای کینه‌های خود مایه‌ی تسکین خاطر و آرامش یافتند؛ چون می‌دانستند که مادر علی بن حسین، دختر پادشاهشان یزدگرد است. پس دیدند که در اولاد شهر بانو، حقوق پادشاه با حقوق دین یکی شده است. از این جا، رابطه‌ای سیاسی میان آنان نشأت گرفت؛ چون معتقد بودند پادشاه از آسمان می‌آید و از طرف خداست پس بیشتر به آنها چسبیدند [۹۴].

[۹۱] دکتر براون، تاریخ ادبیات ایران، هند (به زبان اردو)، ج۱،ص ۲۱۷. [۹۲] یعنی عمر فاروقسپشت بزرگان عجم را شکست و ریشه‌ی خاندان جمشید- یکی از بزرگترین پادشاهان فارس- را برکند. [۹۳] براون (شرق شناس انگلیسی)، تاریخ ادبیات ایران، ج۴، ص۴۹ . [۹۴] همان، هند، ج۱، ص ۲۱۵.