شیعه و سنت

فهرست کتاب

چرا شیعه تقیه را باور داشتند؟

چرا شیعه تقیه را باور داشتند؟

شیعه خود علل اختیار تقیه را بیان کرده‌اند. ولی در تقیه هم مانند تمام مسائل دیگر، اختلاف کرده‌اند. دسته‌ای گفته‌اند: تقیه برای حفظ جان و ناموس مال واجب است [۳۱۰]. طوسی در تفسیر خود، «التبیان» می‌گوید: «تقیه به هنگام ترس از جان واجب است». و روایتی را در جواز اظهار حق نقل کرده ... سپس گفته که: از نقل معلوم می‌گردد که تقیه رخصت است و اظهارکردن حق هم فضیلت است» [۳۱۱].

شیخ صدوق گفته است: «تقیه واجب است و رفع و ترک آن تا ظهور امام مهدی درست نیست. هر کس قبل از ظهور مهدی تقیه را ترک کند، از دین امامیه خارج ‌گردیده و با خدا و رسول خدا و ائمه مخالفت کرده است. «از امام صادق راجع به معنای آیه‌ی ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ[الحجرات: ۱۳] سؤال شد، جواب داد: یعنی هر کس بیشتر به تقیه عمل کند، نزد خدا گرامی‌تر است» [۳۱۲]. از علی ابن ابی‌طالب نقل کرده‌اند که گفته است: «تقیه از بزرگ‌ترین اعمال مؤمن است که با آن خود و برادرانش را از فاجران حفظ می‌کند [۳۱۳]». گروهی از شیعه گفته‌اند که تقیه برای حفظ جان باشد یا برای غیر آن، واجب است. کلینی از زراره روایت می‌کند که می‌گوید: ابوجعفر گفت: «تقیه در مواقع ضروری پیش می‌آید و فرد خود بهتر می‌داند چه وقت و چگونه باید تقیه کند [۳۱۴]».

صدوق از جابر روایت کرده است که گوید: «گفتم: ای رسول خدا، مردم می‌گویند ابوطالب در حالت کفر مرده است! پیامبر فرمود: ای جابر، خداوند از غیب آگاه است. هنگامی که مرا به آسمان بردند، به عرش رسیدم و چهار نور مشاهده کردم. به من گفته شد: این عبدالمطلب است. این عمویت ابوطالب است. این پدرت عبدالله است و این یکی هم پسر عموی تو جعفر ابن ابی‌طالب است. گفتم: خداوندا چرا و چگونه به این درجه رسیدند؟ خداوند فرمود: «با کتمان ایمان و اظهار کفر تا هنگام مرگ [۳۱۵]».

دسته‌ای دیگر می‌گویند: تقیه برای دفاع جان جایز است. طبرسی، مفسر شیعه، گفته است: این آیه دلالت بر این دارد که تقیه هنگام ترس از خود جائز است [۳۱۶]. طوسی پس از روایت حسن در داستان مسیلمه گفته است: «بنابراین تقیه رخصت، و آشکارکردن حق فضیلت است» [۳۱۷].

لطف الله صافی در کتاب خود مع‌الخطیب می‌گوید: شیعه اعتقاد دارند که تقیه جایز است و هنگامی که حکام ستمگر مانند معاویه، یزید، ولید و منصور بر سرزمین‌های اسلامی غالب بوده‌اند به آن عمل کرده‌اند [۳۱۸]. یک عالم شیعه مذهب به نام سید علی امام که در هند زندگی کرده است می‌گوید: «شیعه، اساس تقیه را برای حفظ جان و مال جائز می‌دانند» [۳۱۹].

کلینی از زراره روایت می‌کند که می‌گوید: ابوجعفر گفت: «سه چیز است که در آنها از هیچ کس تقیه نمی‌کنم: [۳۲۰]خوردن شراب، مسح خفین وحج تمتع» [۳۲۱]. ابن بابویه نیز مثل این روایت را در کتاب خود ذکر می‌کند و می‌گوید: علی÷گفت: «در سه چیز از احدی تقیه نمی‌کنم: خوردن شراب، مسح خفین و حج تمتّع» [۳۲۲].

حقیقت این است که شیعه تقیه را در جمیع امور، خواه برای حفظ جان باشد یا نه، واجب می‌دانند بلکه این سخن درست است که شیعه به دروغ عادت کرده‌ و آن را عملی کرده‌اند و با اسمی جز اسمی که دارد از آن تعبیر کرده‌‌اند و سپس درباره‌ی فضیلت دروغ، حدیث‌هایی وضع کرده‌اند. وقتی که از امامان اقوال گوناگون و آرای مختلف دیدند و شنیدند، آن وقت به تقیه نیازمند شدند و به آن پناه بردند و وقتی به آنها اعتراض می‌شد که چرا از امامانشان، که گمان می‌برند معصوم هستند، در یک امر آرای مختلف سر می‌زند و در مورد بسیاری از مسائل یک رأی و یک حکم واحد ندارند؟ گاهی تقیه را حرام و گاهی آن را جایز می‌شمارند؟ در زمانی چیزی می‌گویند و در زمانی دیگر ضد آن را؟ جوابی نداشتند جز اینکه بگویند که این گفته‌های امامان از روی تقیه بوده است و صاحبان انصاف در میان شیعه به این چالش اعتراف کرده‌اند.

[۳۱۰] کتاب‌های شیعه. [۳۱۱] تبیان، طوسی، ضمن تفسیر آیه‌ی: ﴿لَّا يَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ. [۳۱۲] الاعتقادات، صدوق. [۳۱۳] تفسیر عسکری، ص۱۶۳. [۳۱۴] الکافی فی الأصول، باب «تقیه». [۳۱۵] جامع الأخبار به نقل از تنقیح المسائل، ص۱۴۰. [۳۱۶] مجمع البیان تفسیر آیه‌ی: ﴿إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ. [۳۱۷] تبیان، طوسی. [۳۱۸] مع الخطیب فی خطوطه العریضة، ص۳۹. [۳۱۹] مصباح الظلم، چاپ هند، به زبان اردو، ص۷۱. [۳۲۰] ولی پسرش در خوردن شراب هم تقیه می‌کرد. [۳۲۱] الکافی فی الفروع، باب «مسح الخف والاستبصار»، چاپ لکنهو هند، ج۱، ص۳۹. [۳۲۲] مَن لا یحضره الفقیه، چاپ هند، ج۱، ص۱۶.