شیعه و سنت

فهرست کتاب

مدح و تمجید امامان از صحابه

مدح و تمجید امامان از صحابه

۱- این علی ابن ابی‌طالب س، امیرمؤمنان و چهارمین خلیفه‌ی راشد مسلمانان و امام اول شیعیان است که یاران پیامبر را ستوده و گفته است: «من یاران پیامبر را دیدم، میان شما کسی نمی‌بینم که به آنان شبیه باشد. بامدادان ژولیده و گردآلود بودند و شب را با سجده و قیام به سر می‌کردند. از شدت ترس معاد انگار بر روی اخگر می‌زیستند و به علت طولانی بودن سجده میان چشمانشان پینه‌ای مثل غضروف بزغاله وجود داشت. وقتی نام خدا به میان می‌آمد چنان اشک می‌ریختند که سینه‌‌هایشان خیس می‌شد و مانند درخت هنگام باد شدید این طرف و آن طرف خم می‌شدند و این هم از ترس عذاب و امید به پاداش خدا بود» [۳۳۴].

علیسدرباره‌ی شیخین؛ ابوبکر صدیق و عمر فاروق بگفته است: «به نظر من بزرگ‌ترین صحابه و ناصح‌ترین آنان برای خدا و پیامبر خدا، خلیفه، ابوبکر صدیقسو سپس خلیفه، عمر فاروقسبود. به جانم قسم، جایگاه این دو نفر در اسلام بس عظیم است. با از دست‌رفتن آن دو زخمی بزرگ در اسلام پدید آمد. خداوند آنان را مورد رحمت واسعه‌ی خویش گرداند و به بهترین شیوه پاداششان دهد» [۳۳۵].

از امام ششم شیعیان، ابوعبدالله روایت شده که به دوستی و محبت با ابوبکر صدیق و عمر فاروق دستور می‌داد. کلینی از ابوبصیر روایت می‌کند که ‌گوید: «نزد ابوعبدالله نشسته بودم. ناگهان مادر خالد اجازه‌ی ورود طلبید، ابوعبدالله گفت: دوست داری کلامش را بشنوی؟ گفتم: بله. پس به او اجازه داد و وارد خانه شد. ابوعبدالله مرا با خود روی یک گلیم نشاند. راوی گوید: سپس داخل اتاق ما آمد و شروع به سخن گفتن کرد. دیدم زن بلیغی است. از ابوعبدالله درباره‌ی حضرت ابوبکر و حضرت عمر سؤال کرد. ابوعبدالله گفت: آنان را دوست بدار. مادر خالد گفت: پس روز قیامت به خداوند خویش خواهم گفت که تو به من دستور دادی که حضرت ابوبکر و حضرت عمر را دوست بدارم. ابوعبدالله گفت: بله دستور می‌دهم» [۳۳۶].

مدح صدیق اکبر از طرف پدر جعفر، باقر، هم وارد شده، چنان که علی بن عیسی اردبیلی شیعی مشهور در کتاب خود «کشف الغمة فی معرفة الأئمة» آن را نقل کرده که: «از امام ابوجعفر سؤال شد که آیا می‌توان شمشیر را تزئین کرد؟ ابوجعفر جواب داد: بله، می‌توانی این کار را بکنی. ابوبکر صدیق شمشیر خود را با نقره تزئین کرده بود. سائل گفت: تعجب می‌کنم، این را می‌گویی؟ امام با ناراحتی از جای خود برخاست و گفت: بله صدیق، بله صدیق، هر کس به او صدیق نگوید خداوند سخن او را در دنیا و قیامت تصدیق نکند»! [۳۳۷].

معلوم است که جایگاه صدیق بعد از نبوت است. قرآن و آیات بسیاری بر این مطلب گواهی می‌دهند؛ از جمله می‌فرماید:

﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا٦٩[النساء: ۶۹] «آنان با کسانی هستند که خدا به آنان انعام کرده، که عبارتند از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان و چه خوش است رفیق‌بودن با آنان».

[۳۳۴] نهج البلاغة، خطبه‌ی علیس، ص۱۴۳، بیروت، دارالکتاب، ۱۳۸۷ هجری. [۳۳۵] شرح نهج البلاغة، میثم، چاپ تهران، ج۱، ص۳۱. [۳۳۶] کتاب الروضة، کلینی، چاپ هند، ص۲۹. [۳۳۷] کشف الغمة فی معرفة الأئمة، اربیلی، به نقل از تحفة إثنی عشریة، اثر شیخ شاه عبدالعزیز دهلوی، چاپ دوم، مصر، ۱۳۷۸ هجری.