شیعه و سنت

فهرست کتاب

مثال‎هايی برای تحريف قرآن از نظر اهل تشيع

مثال‎هايی برای تحريف قرآن از نظر اهل تشيع

پس از آنکه از کتاب‎های معتبر شیعه این موضوع را اثبات کردیم که آنان معتقدند که قرآن تحریف شده و مورد دستبرد و تغییر قرار گرفته، اینک مثال‎هایی از کتاب‎های معتبر شیعه در حدیث و تفسیر و فقه و عقاید را برای خواننده می‎آوریم که به طور صریح بیان می‎دارند که تحریف و تغییر در قرآن مجید روی داده است. روایات وارده در این زمینه نیز از خود ائمه معصوم- به زعم شیعیان- کسانی که پیروی و اطاعت از آنان بر هر فرد شیعه مذهب واجب است، روایت شده است؛ روایاتی که از لحاظ جرح و تعدیل خالی از اشکال و ایراد هستند. از جمله‎ی این روایات، روایتی است که علی بن ابراهیم قمی از پدرش از حسین بن خالد درباره‎ی آیة الکرسی روایت کرده که: ابوالحسن موسی کاظم- یکی از دوازده امام شیعیان- آیة الکرسی را چنین قرائت نمود: «الم، الله لا إله إلّا هو الحي القيوم، لا تأخذه سنة ولا نوم، له ما في السموات وما في الأرض وما بينهما وما تحت الثري، عالم الغيب والشهادة، الرحمن الرحيم» [۱۵۸].

معلوم است که سطر آخر در قرآن مجید نیست ولی شیعیان معتقدند که این سطر، جزئی از آیة الکرسی می‎باشد.

آقای قمی آیه‎ی:

﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ[الرعد: ۱۱].

«برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند».

را ذکر کرده و گوید: این آیه در حضور ابوعبدالله قرائت شد و او به قاری این آیه گفت: « آیا شما عرب نیستید؟ چگونه تعقیب کنندگان از پیش روی انسان می‎باشند، تعقیب کننده فقط از پشت سر انسان می‎باشد. آن مرد گفت: فدایت شوم! این آیه چگونه است؟ ابوعبدالله گفت: آیه‎ی فوق به این صورت نازل شده است: «له معقبات من خلفه ورقيب من بين يديه يحفظونه بأمرالله» [۱۵۹].

این چنین ابو عبدالله، امام جعفر صادق- امام ششم شیعیان- به کسی که آیه‎ی فوق را:

﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗو فرموده‎ی: ﴿مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗرا به جای «بأمر الله» خواند، اعتراض کرد تا جایی که گفت: مگر شما عرب نیستید؟ این روایت اگر بر چیزی دلالت کند، بر این مطلب دلالت دارد که ابوعبدالله جعفر طبق این روایت آقای قمی، زبان عربی را خوب بلد نیست. به این معنا که خود جعفر، عرب نیست؛ چون این موضوع را فهم نکرده که عرب‎ها واژه‎ی: «معقب» را در دو معنا به کار می‎برند: ۱- کسی که پشت سر دیگری می‎آید، ۲- کسی که آمدن را تکرار می‎کند. و کلمه‎ی «معقّب» در اینجا تنها در معنای اخیر استعمال شده است؛ همان‎گونه که لبید می‎گوید:

حتى تهجر في الرواح، وهاجه
طلب المعقب حقه المظلوم

«تا اینکه در شب و تاریکی شدید آن هجرت کرد و حق خود را که پایمال شده بود، از کسی که پیش رویش حرکت کرده بود، درخواست کرد».

و همان‎گونه که سلامه بن جندل می‎گوید: «إذا لم يصب في أول الغزو عقبا»: «هرگاه به آغاز غزوه نرسیدی به غزوه‎ی دیگر برو» [۱۶۰].

همچنین طبق روایت مذکور جعفر ندانسته که واژه‎ی من در عبارت: ﴿مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ[الرعد: ۱۱] به معنای «بأمر الله» به کار رفته است؛ چون واژه‎ی «من» در چندین معنا به کار می‌رود، یکی از این معانی معنای «باء» می‎باشد. نمونه‎های این مطلب در زبان عربی فراوان است.

باز آقای قمی زیر آیه‎ی: ﴿وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا٧٤[الفرقان: ۷۴] نقل کرده که این آیه به همین صورت نزد ابوعبدالله قرائت شد. وی گفت: «آنان از خداوند عظیم درخواست کردند که ایشان را پیشوای متقیان و پرهیزکاران قرار دهد. به او گفتند: این چگونه است ای پسر رسول خدا؟ گفت: همانا خداوند آیه‎ی فوق را به این صورت نازل فرمود: «واجعل لنا من المتقين إماماً»: «از میان پرهیزکاران، امامی را برای ما قرار ده» [۱۶۱].

محسن کاشی پس از ذکر این روایت، این عبارت را افزوده است:«در کتاب الجوامع، عبارتی نزدیک به این عبارت وجود دارد و احمد بن ابی طالب طبرسی در کتابش «الاحتجاج» آن را آورده است. همچنین آقای کاشی به نقل از کتاب «الاحتجاج» آورده که مردی زندیق سؤالاتی را از علی بن ابی طالب پرسید: وی در جواب سؤال کننده، تفسیر برخی آیات را اظهار داشت که: آنان در قرآن مطالبی آوردند که خدا آن را نفرموده است تا خلیفه را دچار سردرگمی کنند و عباراتی را به قرآن افزوده‎اند که ناپسند بودن آنها آشکار است. سپس افزود: اما آشکار بودن تحریف و تغییر آیه‎ی:

﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تُقۡسِطُواْ فِي ٱلۡيَتَٰمَىٰ فَٱنكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ[النساء: ۳].

«و اگر می‌ترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید».

روشن است چون میان عبارت ﴿فِي ٱلۡيَتَٰمَىٰو عبارت ﴿فَٱنكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِعبارات و داستان‎هایی که بیش از یک سوم قرآن است، قرار دارد که توسط منافقان حذف شده است» [۱۶۲].

کلینی در کتاب صحیح خود «الکافی» از ابوبصیر از ابوعبدالله راجع به آیه‎ی:

﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا٧١[الأحزاب: ۷۱].

روایت کرده که گوید: این آیه، چنین نازل شده است: «ومن يطع الله ورسوله في ولاية علي والأئمة بعده فقد فاز فوزاً عظيماً» [۱۶۳]: «و هر کس از خدا و پیامبرصدرباره‎ی ولایت علی و امامان پس از او اطاعت کند، به رستگاری بزرگی نایل شده است».

همه می‎دانند که عبارت: «في ولاية علي والأئمة بعده»جزو قرآن نیست.

کاشی در تفسیر خود ضمن آیه‎ی:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ جَٰهِدِ ٱلۡكُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَ[التوبة: ۷۳] آورده که در المجمع راجع به قرائت اهل بیت، آیه‎ی فوق بدین صورت آمده است: «يا أيها النبي جاهد الكفار بالمنافقين» [۱۶۴]: «ای پیامبر به وسیله‏ی منافقان با کافران پیکار کن».

روایتی عجیب‎تر از همه‌ی این روایات وجود دارد و آن، این است که: «از عبدالله بن سنان از ابوعبدالله درباره‎ی عبارت «ولقد عهدنا إلي آدم من قبل كلمات في محمد وعلي وفاطمة والحسن والحسين والأئمة من ذريتهم فنسي): «قبلاً سخنانی راجع به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از نسل‎شان به آدم سفاش کردیم اما او فراموش کرد». روایت شده که گوید: به خدا قسم، آیه‎ی مذکور به این صورت بر حضرت محمدصنازل شد [۱۶۵].

به پروردگار کعبه قسم که کاشی و صافی دروغ می‎گویند.

آقای قمی زیر آیه‎ی:

﴿أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرۡبَىٰ مِنۡ أُمَّةٍۚ[النحل: ۹۲].

«بخاطر اینکه گروهی، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است».

اظهار می‎دارد که جعفر بن محمد گفت: «آیه‎ی فوق در اصل چنین است: «أن تكون أئمة هي أزكی من أئمتكم»: «اینکه امامانی باشند که از امامان شما پاکیزه‌تر و بهترند» گفتند: ای پسر رسول خدا، ما آن را به صورت ﴿هِيَ أَرۡبَىٰ مِنۡ أُمَّةٍۚ می‎خوانیم. جعفر بن محمد گفت: وای بر تو! اربی چیست؟ و با دستش اشاره کرد که آن را بیندازد و دیگر چنین قرائت نکند» [۱۶۶].

غیر از اینها روایت‎های زیادی در کتاب‎های صحیح شیعه وجود دارند که به امید خدا به زودی برخی از آنها را در این زمینه تحت عناوینی دیگر بیان خواهیم کرد.

[۱۵۸] تفسیر قمی، زیر آیة الکرسی، ج۱، ص۸۴. [۱۵۹] تفسیر قمی، ج۱،ص۳۶۰ و مانند آن در تفسیر عیاشی و الصافی. [۱۶۰] لسان العرب، بیروت، ۱۹۶۸ میلادی، ج۱ صص۶۱۴ و ۶۱۵. [۱۶۱] تفسیر قمی، سوره‎ی فرقان، ج۲، ص۱۱۷. [۱۶۲] الاحتجاج، ص۱۱۹ و الصافی، ص۱۱. [۱۶۳] - الکافی کتاب الحجة، تهران، ج۱، ص۴۱۴. [۱۶۴] تفسیر الصافی، زیرآیه‎ی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ جَٰهِدِ ٱلۡكُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَتهران، ج۱،ص۲۱۴. [۱۶۵] الكافی فی الأصول، كتاب «الحجة»، باب نكت ونتف من التنزيل في الولاية، تهران ج۱، ص۴۱۶. [۱۶۶] تفسیر قمی، ج۱، ص۲۸۹. کاشی در تفسیر الصافی این روایت را از کتاب الکافی نیز آورده است.