كتابهای شيعه برای اثبات تحريف قرآن
دانشمندان شیعه راجع به تحریف و تغییر قرآن تنها به آوردن روایات و احادیث روایت شده از امامان معصوم شان اکتفا نکردهاند بلکه در این زمینه در هر عصری کتابهای جداگانهای تحت عنوان: «تغییر و تحریف در قرآن» جهت اظهار این عقیدهی خبیث و ناپاک تصنیف کردهاند و با ادله و براهین طبق پندار خودشان، آن را اثبات نمودهاند.
شیخ شیعه و ثقه و مورد اطمینان از نظر شیعیان، احمد بن خالد برقی، در این زمینه کتاب تحریف تصنیف کرده همانطور که رجال شناس مشهور شیعی، آقای طوسی در کتابش، «الفهرست» و نجاشی در کتابهایش این مسأله را اظهار داشته است.
پدرش، محمد بن خالد برقی نیز کتاب «التنزیل والتغییر» تصنیف کرده آنگونه که نجاشی گفته است.
شیخ و ثقهای که- طبق گفتهی شیعه- در حدیث اشتباه و خطایی نداشته، یعنی علی بن حسن بن فضال در این زمینه کتاب «التنزیل من القرآن التحریف» را تألیف کرده است.
محمد بن حسن صیرفی در این موضوع، کتاب «التحریف والتبدیل» را تصنیف کرده همانگونه که طوسی در کتاب «الفهرست» اظهار داشته است.
احمد بن محمد یسار، کتاب «القرءات» دارد. نامبرده استاد مفسر شیعی معروف به ابن ماهیار است همان گونه که در کتاب «الفهرست» طوسی و کتاب «الرجال» نجاشی آمده است.
حسن بن سلیمان حلی نیز کتاب «التنزیل و التحریف» تألیف کرده است.
مفسر شیعی، محمد بن علی بن مروان ماهیار معروف به ابن حجام، کتاب «قراءة أمیر المؤمنین وقراءة أهل البیت» دارد.
ابوطاهر عبدالواحد بن عمر قمی، کتاب «قراءة أمیر المؤمنین» دارد. ابن شهر آشوب در کتاب «معالم العلماء» این مطلب را اظهار داشته است.
علی بن طاوس، شیخ بزرگوار شیعیان در کتابش «سعد السعود» کتابهای دیگری در زمینهی تحریف قرآن از نظر شیعه را آورده است که از آن جمله میتوان به کتابهای «تفسیر القرآن وتأویله وتنزیله»، «قراءة الرسول وأهل البیت»، «الرد علی أهل التبدیل» همانگونه که ابن شهر آشوب در مناقب خودش گفته است، و کتاب «السیاری» اشاره کرد [۲۵۷].
همانطور که متقدمین در این موضوع کتابهایی تألیف کردهاند، به همان صورت متأخرین نیز کتابهایی تألیف کردهاند، که از آن جمله میتوان به کتاب معروف و مشهور «فصل الخطاب فی إثبات تحریف کتاب رب الأرباب» اثر میرزا حسین بن محمد تقی طبرسی متوفای سال۱۳۲۰ هجری اشاره کرد. این کتاب، کتابی جامع و مفصل است که این محدث شیعی راجع به اثبات تحریف در قرآن، بحثی کامل و جامع ارائه نموده و رأی کسانی از شیعیان را که تحریف قرآن را انکار نموده و آن را ناپسند دانستهاند، ردّ نموده و آنان را مورد سرزنش قرار داده است. سپس به دنبال آن کتابی دیگر جهت رد و پاسخگویی به برخی از شبهات وارده به کتاب «فصل الخطاب» تألیف کرده است [۲۵۸].
در شبه قارهی هند نیز شیعه کتابهای متعددی پیرامون اثبات و آشکار کردن این عقیدهی باطل و زشت، تألیف کردهاند. یکی از دانشمندان شیعه کتابی به نام «تصحیف کاتبین و نقص آیات کتاب مبین» تألیف کرده است. نام این دانشمند، میرزا سلطان احمد دهلوی میباشد.
کتاب «ضربة حیدریة» اثر سید محمد مجتهد لکنوی و دیگر کتابهای زیادی که به زبانهای فرسی و عربی و اردو تألیف شده، نمونهی دیگری از کتابهای تألیف شده راجع به تحریف قرآن از نظر شیعیان میباشد.
بسیاری از دانشمندان شیعه هستند که برای بیان عقیدهی تحریف قرآن که مورد اتفاق شیعه است، ابوابی جداگانه در کتابهایشان آوردهاند. از جملهی اینان میتوان به استادِ کلینی، علی بن ابراهیم قمی، شیخ بزرگ شیعه در حدیث؛ محمد بن یعقوب کلینی؛ سید محمد کاظمی در شرح الوافیه که آن را «باب أنه لم يجمع القرآن كله إلّا الأئمة» نام نهاده؛ شیخ صفار در کتابش «البصائر» که بابی تحت عنوان «باب في الأئمة أن عندهم جميع القرآن الذي أنزل علی رسول الله» آورده است؛ و سعد بن عبدالله در کتابش «ناسخ القرآن ومنسوخه» بابی تحت عنوان «باب التحريف في الآيات» آورده و همینطور تا آخر اشاره کرد.
هیچ کتابی از کتابهای شیعه در زمینهی حدیث و تفسیر و عقاید و فقه و اصول، از عیب و ایراد و نقص در قرآن عظیم خالی نیست.
ما کسانی از شیعیان که عقیدهی تحریف قرآن از نظر شیعه را انکار میکنند، فرا میخوانیم و از آنان میپرسیم: مادامی که شما ادعا میکنید که قرآن تحریف نشده و چیزی به قرآن موجود اضافه نشده و چیزی از آن کم نشده، پس دربارهی کسانی که قائل به تحریف قرآن هستند، چه میگویید؟آیا آنان را تکفیر میکنید به این خاطر که آنها مستحق تکفیر هستند؟ و آیا فتوا میدهید که آنان از امت اسلام خارج شدهاند؟ همانگونه که پیشوایان و دانشمندان اهل سنت به این رأی فتوا دادهاند. پس ببینیم اینان تا چه حدی تقیه را به کار میگیرند و میخواهند مسلمانان را فریب دهند.
این مطلب از مواردی است که بدون شک و تردید- همانگونه که در بحث طولانیمان اثبات کردیم- همهی شیعیان در هر عصری از عصرهای اسلام به تحریف قرآن اعتقاد داشته و اکنون هم چنین اعتقادی دارند، و انکار تحریف قرآن از جانب آنان، از روی صداقت و حقیقت نیست، بلکه این انکار به خاطر گریز و فرار از ایرادات و اعتراضات مسلمانان و طعنه و سرزنش طعنه زنندگان میباشد یا به این خاطر است که آنان درک کردهاند که راز پوشیدهی شیعه کشف شده و قضیهی پنهان آنان، رسوا شده است [۲۵۹].
والله ولي التوفيق والحمدلله ربّ العالمين
[۲۵۷] به نقل از کتاب: «فصل الخطاب فی إثبات تحریف كتاب رب الأرباب»، ص۲۹. [۲۵۸] آیا پس از این بیان، کسی میتواند بگوید نوری طبرسی در این کتاب قائل به تحریف قرآن نبوده بلکه بر عکس او در این کتاب، اثبات نموده که تحریف و تغییر در قرآن وجود ندارد. آقای صافی میخواهد چه کسی را با این سخن فریب دهد؟ آیا وی گمان میکند که کتاب «فصل الخطاب» نزد کسی دیگر غیر از او وجود ندارد یا میخواهد با گستاخی هر چه بیشتر دروغ گوید تا اینکه شنوندگان گمان کنند که او راست میگوید. نه ای آقای صافی! امکان ندارد که آنچه میخواهی تحقق پیدا کند؛ چون در میان مردم کسانی هستند که دروغ و افترای شما را تبیین کنند مادامی که دروغ میگویید. پس بشنوید و آگاه باشید که هرگز و هرگز امکان ندارد حقایق را وارونه کنید تا به وسیلهی آن، افراد سلیم القلب فریب بخورند. همانا کتاب نوری طبرسی جز وثیقهای مهم که در بردارندهی عقیدهی شیعه از اول تا آخرشان میباشد، چیزی نیست. این کتاب بیان میکند که شیعیان به این قرآنی که در جلد مصحفهای امروزی نوشته شده ایمان ندارند. ما، در این مبحثمان کتاب مذکور را آوردیم و بقیهی عبارات را رها کردیم که این عبارات در زمینهی اعتقاد شیعه به تحریف قرآن، بیشتر و ننگینتر از عباراتی است که ذکر کردیم. [۲۵۹] و گرنه چرا میرزا حسین بن محمد تقی نوری طبرسی از جانب سید لطف الله صافی مورد مدح و ستایش قرار میگیرد؟ کسی که با گستاخی میخواهد به زور این اتهام را از شیعه رفع کند، به اینکه شیعه به تحریف و تغییر در قرآن اعتقاد ندارند. چنین گفتههایی با هم منافات و تعارض دارند، چون آقای صافی باری اعتراض وارده به شیعیان مبنی بر تحریف قرآن را دفع میکند و آن را رد میکند، سپس در همان مبحث مردی را تمجید و ستایش میکند که به این عقیدهی زشت معتقد است، تازه او تنها به تحریف قرآن معتقد نیست و بس، بلکه این عقیده را با ادلهی صحیح و واضح و روشن از نظر شیعه اثبات میکند و در این زمینه کتابی قطور و جامع و کامل و مفصل که تمامی زوایا و جهات این مبحث را در بر میگیرد، تألیف کرده است. آخر تمجید و ستایش دانشمندان بزرگ متقدم از نظر شیعه با وجودی که به وقوع تحریف در قرآن تصریح نمودهاند برای چیست؟ چرا اینان مورد تمجید و احترام قرار میگیرند؟ در حالی که معروف است هر کس یکی از ارکان و پایههای دین را انکار کند، مورد احترام و بزرگداشت قرار نمیگیرد؛ چون کسی که یکی از ضروریات و بدیهات دین را انکار نماید، بنا به اجماع مسلمانان، مورد اهانت و تحقیر قرار میگیرد و خوار میشود، و عکس این اصلاً وجود ندارد.