* حضرت على÷از مردم میخواست كه او را نصيحت و با او مشورت کنند، و اعتراف به اینکه شايد به خطا رفته باشد، و در این گفتار، نکتهای است که با ادعای عصمت در تضاد است
حضرت على÷فرمود: «مرا با ارائه ديدگاههاى خيرخواهانۀ خويش يارى کنيد؛ اندرزهايى عارى از هر نابكارى و در امان از هر ريب و ريا. به خدا سوگند كه من به مردم از خودشان سزاوارترم»[۳۳]؛
و از خداوند چنین میخواهد: «ما را در حالی در زمرۀ یارانِ او [پیامبر اکرمص]محشور گردان، كه نزد خلق رسوا و خوار نباشيم، و نه از پشيمانان، و نه از کسانی که از راهِ راست منحرف شدهاند و ما را در زمرۀ او [یعنی دوستان و پيروان پیامبر اکرمص]محشور گردان، در حالى كه به خاطر كردههاى خويش نه رسوا باشيم و نه شرمسار؛ نه پشيمان و نه منحرف؛ نه پيمانشكن نه گمراه؛ نه گمراهكننده و نه فريبخورده»[۳۴].
همچنین حضرت على÷فرمود: «از گفتن سخن حق و يا مشورت عدالتآميز خوددارى نكنيد؛ زيرا من [به عنوان يك انسان] خويشتن را مافوق آنكه اشتباه كنم نمىدانم و از خطا در كارهايم ايمن نيستم، مگر اينكه خداوند مرا حفظ كند. من و شما بندگان خداوندى هستيم كه جز او خدایى نيست؛ او صاحباختيار ماست در آنچه خود بدان اختيار نداريم. خداوند ما را از آنچه بوديم خارج ساخت و به صلاح و رستگارىآورد؛ به جاى گمراهی، هدايت بخشيد و پس از نابينایى و كوردلى، بصيرت و بينایى عطا كرد»[۳۵].
نامه ایشان به مالك اشتر هنگامى كه او را به زمامدارى مصر برگزيد: «از خداوند بزرگ با رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواستهها درخواست مىكنيم كه ما و تو را به آنچه موجب خشنودى اوست، موفق فرمايد، كه نزد او و خلق ِاو داراى عذرى روشن باشيم؛ و آوازۀ نيك در ميان بندگانش و نشانههاى نيك در بلادش و كمال نعمت او و فراوانى كرامتش و اينكه پايان عمر من و تو را به شهادت و رستگارى ختم فرمايد، كه همانا ما به سوى او باز مىگرديم، با درود به رسول خداصو اهل بيت پاكيزه و پاك او»[۳۶].
[۳۳]- حکمت ۱۱۸. [۳۴]- خطبه ۱۰۶. [۳۵]- خطبه ۲۱۶. [۳۶]- نامه ۵۳.